چه زماني به يکديگر کمک نکنيم؟
پنجشنبه 6 خرداد 1395 - 10:58:24 AM
چه خبر - هفته نامه اميد جوان - احسان محمدي فاضل: در فرهنگ ايراني هميشه کمک کردن، گرفتن دست ديگري و پيشقدم بودن براي ياري رساندن تحسين مي شود. به همين دليل شايد برخي خرده بگيرند که چرا وقتي «کمک» کردن ارزش است، مقاله اي در مورد «چه زماني به يکديگر کمک نکنيم؟» منتشر مي شود. در دنياي مدرن با اين مقوله هم برخورد حرفه اي مي شود و هر اقدام براي کمک کردني ستايش نمي شود حتي گاهي از آن به عنوان «مداخله» ياد مي شود.«راس مک کامون» در مجله معتبر «کارآفرين» که در ايالات متحده منتشر مي شود به اين موضوع مي پردازد. او مي نويسد چگونه به همکاري که احتياج به کمک دارد کمک کنيم و چگونه کمک نکنيم؟ «يه کار خيلي زياد» هميشه راه حل مناسبي نيست. بيايد زياد هيجان زده نشويم.

اگرچه ما به همکاران خود از نظر جسمي نزديک هستيم ولي از لحاظ عاطفي اغلب فاصله زيادي داريم. وقتي يکي از ما يک بحران شخصي را تجربه کند، ما به سمت نقش هاي ناآشنا از شخصيت خود مي رويم و اين فاصله مي تواند حداقل براي آن شخص آزرده خاطر، ناخوشايند و بي ثمر باشد.روابط حرفه اي بر پايه سلسله مراتب، خط مشي و تعهدات استوار هستند. حمايت عاطفي به اين احتياج دارد که گل آلود نباشد و نيازمند خلوص و سادگي است و براي رسيدن به اين کمال شما بايد به حدي متواضع باشيد که درک کنيد که وظيفه شما کاستن از بار غم و اندوه همکارتان نيست بلکه وظيفه شما کاستن از بار کاري اوست.

اولين مرحله اين است که با ظرافت به بحران پيش آمده اذعان کنيد. اين بخش عمده وظيفه شماست و نکته همين است که اين کار دشواري است. من فکر مي کنم بخش عمده نگراني ما از صحبت کردن با افرادي سرچشمه مي گيرد که ممکن است مايل به صحبت کردن نباشند. پس در فضاي امروز بهتر است ايميل بزنيد اما هنگامي که از راهرو عبور مي کنيد از نگاه کردن به آن شخص خودداري کنيد.افراد هميشه تصور مي کنند فقط با صحبت کردن مي توانند درد شخصي را التيام ببخشند و تلاش مي کنيم که کار «خيلي زيادي» انجام دهيم و «خيلي زياد» دقيقا همان چيزي است که فرد بحران زده، در حال تجربه آن است.

چه زماني به يکديگر کمک نکنيم؟

«خيلي زياد» به خيلي زياد اضافه نکنيد. سعي نکنيد با پرسيدن سوالاتي نظير «اوضاع چطور است؟» يا «چه کاري از من برمياد؟» از فرد بخواهيد که سر صحبت را با شما باز کند.شريل سندبرگ، مدير اجرايي ارشد فيس بوک، در پي مرگ همسرش ديويد گلدبرگ به صفحه شخصي خود رفت و صادقانه از دردهايش سخن گفت. او با اميد به اينکه به زودي به حالت عادي خواهد رسيد به محل کارش بازگشت ولي اطرافيانش از وي فاصله مي گرفتند يا با حضور وي خود را افسرده نشان مي دادند زيرا مطمئن نبودند چگونه رفتار کنند يا چه بگويند.

آنها اغلب به جملات اميدوارکننده روي مي آوردند؛ مثل «همه چيز درست ميشه» يا مي پرسيدند «حالت چطوره؟» اما وي در اولين پستي که پس از مرگ همسرش در فيس بوک گذاشت، هشدار داد که اين نوع رفتارها اغلب منجر به درد و سرشکستگي بيشتر خواهد شد. اتفاقا سندبرگ مي گويد: «گاهي اوقات همدردي واقعي اصرار بر اينکه همه چيز درست مي شود نيست بلکه اقرار به اين است که اوضاع خوب نيست.»

اقرار کنيد که شرايط سخت و دشواري پيش آمده است. اقرار کنيد که نمي دانيد تحمل اين سختي چه حسي خواهد داشت. به عقيده راسل فريدمن، مدير اجرايي موسسه بهبود غم و اندوه که به مردم براي کمک به کساني که از فقدان شخص عزيزي رنج مي برند، آ»وزش مي دهد. اين دو عبارت عملي ترين، مفيدترين، با محبت ترين و بي طرفانه ترين نظرات هستند: «شنيدم چه اتفاقي افتاده» و «نمي تونم تصور کنم براي شما چه حسي داره».

شما مي دانيد که اگر اتفاق مشابهي براي شما رخ دهد چه حسي خواهيد داشت اما بايد از تلاش براي تداعي اين حس خودداري کنيد. سعي نکنيد روانپزشک يا مشوق فراموش کردن بحران براي همکار خود باشيد. اجراي هر کدام از اين نقش ها فقط خود بزرگ بيني است. شما نمي توانيد چيزي را بهتر کنيد اما با جملات نامناسب مي توانيد اوضاع را بدتر کنيد.

صحبت نکنيد!

فريدمن پيشنهاد مي دهد که يک «قلب گوش دار» باشيد. (اميدوارم همه کساني که مثل من از استعاره هاي بانمک نفرت دارند منو به خاطر نقل اين اصطلاح ببخشند. همگي ببخشيد.) نکته اين است که افراد محزون و داغدار نيازمند شنيده شدن هستند نه شنيدن حرف ديگران.

وقتي در حال نصيحت کردن هستيد دقيقا برخلاف گوش دادن عمل مي کنيد. نتيجه اين است که آنها به شما گوش مي دهند. در حالي که اين مسئله براي شما پيش نيامده است و به شما ارتباطي ندارد.

نپرسيد که چه کمکي از دست تان برمياد

بگوييد که چه کاري براي کمک انجام خواهيد داد يا فقط کمک کنيد، حرف زدن لازم نيست. وقتي اجازه مي گيريد در واقع طرف مقابل را وادار به کاري يعني پاسخ دادن به سوال خود مي کنيد. کار نتراشيد، در عوض کاري از دوش فرد داغديده برداريد.

البته آنها در انجام کارهاي خود ناتوان نيستند ولي اگر شما در کوتاه مدت کارهايي را کم کنيد، شرايط براي آنها قابل کنترل تر خواهد بود. مثلا بگوييد ما در جلسات صحبت مي کنيم، پروژه ها و تيم پروژه را مديريت مي کنيم.

چه زماني به يکديگر کمک نکنيم؟

حريم شخصي آنها را حفظ کنيد

قبل از اينکه برنامه اي براي کمک به کارمند آزرده خاطر بچينيد، کارهايش را برايش انجام دهيد يا به وي کمک کنيد. کار کمتري به عهده بگيرد و تا خودش آنها را انجام دهد.

برنامه شما ممکن است همکاران ديگر را نيز درگير کند ولي وي ممکن است مايل نباشد که همه متوجه شوند در زندگي شخصي او چه مي گذرد. همچنين برخي افراد ترجيح مي دهند در اوقات سخت کار کنند تا توجه شان به چيز ديگري معطوف شود.

و در آخر يک کار صحيح انجام دهيد

شايد دادن يک شاخه گل باشد. شايد حضور شما در مراسم خاکسپاري باشد. شايد نهايتا فرستادن ايميلي باشد که سه روز پيش برايش نوشتيد. برويد کاري کنيد. چيزي بفرستيد. علي رقم تمام هشدارهايي که در مورد تحت فشار قرار دادن و شکستن حد و مرزها داده شد، در حين انجام اين کارها دقت کنيد. وقتي پاي کمک کردن به ميان مي آيد، «خيلي زياد» هميشه راه حل مناسبي نيست.
http://www.CheKhabar.ir/News/27231/چه زماني به يکديگر کمک نکنيم؟
بستن   چاپ