چه خبر - مصاحبه حميد حامي خواننده پاپ
اين روزها شاهد تغير ذائقه و پوست اندازي در سليقه شنيداري مردم هستيم. بعد از چند سالي که صداهاي زير و زنانه مورد توجه جامعه قرار گرفته بود، رجعت مردم به کمي قبلتر و موسيقي دهههاي گذشته بيشتر شده و طبيعتاً صداهاي مردانه و پرحجم آن زمان بار ديگر مورد استقبال قرار گرفته است.
در اين ميان «حامي» خوانندهاي با صدايي مردانه و حجيم و از شاگردان مکتب زنده ياد بابک بيات که کمتر کسي پيدا ميشود صدايش را نشنيده باشد، دوباره به صحنه بازگشته است. حامي به دلايل بسياري که در ادامه به آن اشاره مي کند؛ پنج سالي از فضاي موسيقي دور بود وبارها قصد ترک ايران را کرده است ولي نتوانسته تاب جدايي از مردم سرزمينش را بياورد و يک بار ديگر ميخواهد خودش را در اين عرصه محک بزند.به گزارش هنرمند از اواخر سال گذشته اخبار کنسرتهاي حامي منتشر شد و وي رسما به دنياي موسيقي بازگشت.
سال 1395 نيز براي حامي سال پرکاري است و از ابتداي سال با کنسرتهاي شهرستان، خود را براي اجراي 28 ارديبهشت تهران آماده ميکند. به بهانه بازگشت مجدد حامي به دنياي موسيقي و کنسرت پيشرو با اين خواننده مستعد و بيپروا گفتگويي انجام داديم.
*شما بعد از پنج سال دوري از صحنه مجددا با موسيقي آشتي کرديد. دلايل عدم حضورتان چه بود؟
هر چند گفتن آن تکرار مکررات است. يک سري اتفاقات روحي و رواني برايم افتاده بود. در ابتدا يکي از مشکلاتم فشار رواني حاصل از کيفيت صدايم بود که باعث شد خيلي از لحاظ روحي افت کنم. از طرفي يک مورد کلاهبرداي هم برايم اتفاق افتاد (که هنوز هم پروندهام به نتيجه نرسيده) اين مورد براي يک هنرمند که عمرش و زندگياش را در هنر گذاشته و سرمايهگذاري کرده و براي به دست آوردن لوازم راحتي زندگي سختي زيادي ميکشد قابل تحمل نبود.
فشار رواني حاصل از آن کلاهبرداري ، شروع اين دوري بود و هر روز بدتر شد و افت رواني و عدم اعتماد به نفس من را به دنبال داشت. خودم را کامل باخته بودم ولي بعد از پنج سال اتفاقات معجزهآسايي افتاد و لطف خداوند شامل حال من شد؛ يک سري درها به روي من باز شد و فاکتورهاي منفي که در زندگيام بود، حذف شد.
اعتماد به نفس از دست رفتهام را دوباره به دست آوردم و به روي صحنه برگشتم. در ديماه 1394، چهار اجرا داشتم يک برنامه، ارگاني بود و دو کنسرت و يک برنامه که در جشن موسيقي ما برگزار شد. اولين اجرايم به همراه رضا تاج بخش با حضور مفاخر موسيقي ايران از جمله استاد حسين عليزاده بود،که براي من افتخار بزرگي محسوب ميشود. اين اجراها باعث شد که روحيهام را کامل به دست آورم و دوباره احيا شوم. بماند که در اين پنج سال به طور معجزهآسايي از بابت شناختهشدن عمومي و شناختهشدن آثارم ميان مردم اتفاقات عجيبي برايم افتاد،که خودم باورم نميشود چطور در اين سکوت پنج ساله مردم بيشتر من را شناختهاند. الان تقريبا روي غلتک افتادهام ولي هنوز به آمادگي صد در صد نرسيدهام ولي با تمرين به بهترين سطح خواهم رسيد. من هيچ وقت استاد آوازي نداشتم ولي امروز براي اينکه به مرز آمادگي برسم تحت نظارت چند پزشک هستم به اضافه اينکه تمرينهايم را آقاي مهدي محمدي يکي از اساتيد آواز که از شاگردان زنده ياد محمد نوري هستند ادامه ميدهم. امسال هم در 24، 25 و 26 فروردين در رشت و اصفهان اجرا داشتم.
*در اجراهاي امسال با ارکستر جديد روي صحنه رفتيد؟
بله درست است. تفاوت کنسرتهاي امسال و سال گذشتهام ارکسترم بود. در اجراي شمال و اصفهان با ارکستر جديدم به رهبري علي ثابت به روي صحنه رفتيم. اين گروه جديد بچههاي بسيار خوب و منظمي هستند. اگر قرار باشد از خصوصيات خوبشان بگويم اول نظم و ترتيب، دوم نظم و ترتيب و سوم نظم و ترتيب است. اين ارکستر قبلا با محسن يگانه عزيز کار ميکردند، خواننده و دوست خيلي خوبم که چند سالي ميشود با هم آشنا هستيم. هر چند سبکهايمان به هم مربوط نميشود اما از لحاظ اخلاقي دوستش دارم، بچهها با محسن يگانه کار ميکردند ولي حالا من شانس آن را دارم که با اين گروه کار کنم کنسرت 28 ارديبهشت هم با اين ارکستر خواهد بود.
*شما قبلا تاکيد کرده بوديد که فضاي موسيقي مسموم است و تا فضا درست نشود بازنميگرديد. آيا برگشت حامي به دليل درست شدن فضاي مويسقي است؟
در دورههاي مختلف که من کار موسيقي کردهام سال 1375 و 1376 اتفاقات عجيب و غريب زيادي برايم افتاده که در ابتدا باورم نميشد، در هنر سرزمينم آنقدر آلودگي وجود داشته باشد. با مرور زمان که وارد شدم و کار کردم به اين آلودگيها برخورد کردم. غرق اين آلودگيها شدم و از آنجا که تريبت من، تربيت تاجر معابانهاي نيست و بيزينسمن نيستم، وارد اين بازيها نشدم و سعي کردم خودم را کنار بکشم تا آنجا که بيشتر آلبومهايي که از من منتشر شده هنوز که هنوز است با من تسويه حساب نشده است، از شرکت آواي باربد گرفته تا دو شرکت ديگر که کار کردم و آنها هم به طور کل متواري شدند.
علاوه بر اتفاقات اين چنيني، اتفاقات مافيايي هم در موسيقي ميافتد که خوشبختانه کمتر از قبل شده است. چون هنر برنميتابد که کيفيت در درجه آخر اهميت باشد هر چقدر هم که يک هنرمندنما مافيا بازي و لابيگري کند و به ظاهر پيشرفت کند، بالاخره يک روز مردم تشخيص ميدهند که هنرمند واقعي چه شخصي است. چه کسي بايد بماند و چه کسي رفتني است. اگر آن کيفيت لازم را نداشته باشي هر چقدر هم پشتوانه سياسي داشته باشي يک روز دستتان رو ميشود.
نمونههاي فوق العاده زيادي وجود دارد در همين موسيقي که من الان کار ميکنم، خوانندگاني را ميشناسم که در گذشته هر کانالي يک سريال از آنها پخش ميکرد، فيلمهاي سينمايي از آنها پخش ميشد،بيلبوردهايشان در سطح شهر بود و کنسرتهاي شهرستان و خارج از کشور زيادي داشتند ولي الان خانهنشين شدهاند و با التماس براي برنامههاي ارگاني ميروند.
اين نشانه اين است که وقتي پشتوانه هنري وجود نداشته باشد و تکيهگاهت چيزي غير از هنر باشد به سرانجام نخواهيد رسيد. اين اتفاقات من را نااميد کرده بود و از فضاي موسيقي خسته و بي انگيزه شده بودم. چندين بار تصميم گرفتم ديگر فعاليت نکنم يا اينکه از ايران بروم و موسيقي ر اکاملا کنار بگذارم. اما اکنون فضا در حال تغيير است؛ سليقه مردم به سمت موسيقي متعهد برگشته است. من صاحب نظر نيستم ولي راجع به موسيقيهاي رپ، شاهد هستيم رونق هفت سال پيش را ندارند. موسيقيهاي اصيل و با پشتوانه رونق گرفتهاند و همين اتفاقات به من اميدواري داد که هنوز زندهام و بعد از 18 سال از شروع کارم، ميتوانم کار کنم. مردم وقتي در ارتباط مستقيم با يک هنرمند باشند دست خواننده برايشان رو ميشود و متوجه ميشوند که آن خواننده صداي متناسب براي اجرا ندارد و به مرور از محبوبيت کاذبش کم ميشود.
*وضعيت موسيقي پاپ را در سالهاي اخير به چه صورت ميببينيد،آيا پيشرفتي در موسقي پاپ داشتهايم؟
تنها پيشرفت، حذف بي کيفيتها است. آنقدر تعداد خوانندها و آهنگسازان و شعراي بي کيفيت زياد بود، که به حد انفجار رسيد ولي خوشبختانه اکنون تقريبا الک شدهاند. از سياهي مطلق به سفيدي ميرسيم مثل تمام انقلابهاي فرهنگي که در طول تاريخ اتفاق افتاده، فکر ميکنم يک انقلاب فرهنگي در موسيقي ما در حال رخ دادن است. تمام سياهيها دارد پاک ميشود و روزنههاي اميد خودش را نشان ميدهد. در موسيقي پاپ که حرفي براي گفتن نداشتيم، از نظر من موسيقي ما از سطح موسيقي بين المللي خيلي فاصله دارد غير از موسيقي سنتي، حتي موسيقي هاي کلاسيک ما و ارکسترهاي ما از کيفيت لازم برخوردار نيستند در مقايسه با کنسرتهاي زنده خارجي کيفيت لازم را ندارند و مسلما سطح موسيقي ما هم خيلي فاصله دارد.
*در سالهاي اخير از جنس صداي شما در حوزه خوانندگي کمتر ديدهايم و خوانندگان موسيقي پاپ صداهاي زير و زنانهاي دارند. اين رويکرد از کجا ميآيد؟
من چندين سال پيش اين را پيش بيني کرده بودم. اولين کسي که هم سينما هم موسيقي را نقد کرد بنده بودم. چون سينماي ما پر شده از چشم آبيهاي بي کيفيت با صورتهاي جراحي شده، اما حتي در سينما هم ميبينيم که روزنههاي اميدي وجود دارد بازيگراني که ملاک سنجششان صورت و ميزان طرفدارانشان نيست مانند پرستوييها و کيانيانها و ... در سينما متولد ميشوند. چشم آبيها از دور خارج شدهاند.
در موسيقي هم دقيقا اين اتفاق افتاده به خاطر نبود زن در موسيقي ما، آنهايي که صداي زنانه داشتند در موسيقي برجسته شدند نالهها و ضجههاي زنانه باب شد. بعضي از خوانندههايي که ميدانم قبلا مرثيه خوان بودند با تفاوت اينکه با ترکيب يک ريتم چهار چهارمي تند و بيس قوي با صدايشان وارد اين عرصه شدند. مردم خيلي سال است که اين سبک موسيقيها را گوش ميدهند و مسلم است که بايد خسته شده باشند و برگردند به همان صداي مردانه که شما ياد کرديد. خوانندههاي موسيقي يک دوره جايشان را دادند به مردهاي دخترنمايي که صدايشان کم از دخترها نداشتند که خوشبختانه اکنون کمرنگ شدهاند و در مقابل، خوانندههايي که بابک بياتها آهنگسازشان بودند دوباره روي کار ميآيند.
*شما از پيروان مکتب استاد بابک بيات بوديد. نگاه استاد به موسيقي چگونه بود و فکر ميکنيد اگر ايشان زنده بودند از شرايط کنوني موسيقي رضايت داشتند؟
سوال بسيار خوبي کرديد، خدا رحمت کند آقاي بيات را که به خاطر عارضه کبدي از دنيا رفتند ولي فکر ميکنم اگر بابک بيات زنده بود از دست اين موسيقي که الان وجود دارد دق ميکرد. البته بايد بگويم که شخصيت ايشان فوقالعاده محکم بود بسيار جنگنده و با اعتماد به نفس بودند. اصلا برايش اهميتي نداشت که تمام دنيا در حال ساختن موسيقي بي تعهد هستند، ايشان کار خودش را ميکرد. به هر حال شنيدن صداهاي بدي که وجود دارد برايش عذاب آور بود هر چند در زمان ايشان هم بودند آهنگسازان و خوانندگاني که کيفيت نداشتند. همانطور که براي بنده اين وضعيت خوشايند نيست براي بابک بيات نيز ناخوشايند بود. هميشه تأسف ميخورم از عدم حضور آهنگسازاني چون بابک بيات که از ايران مهاجرت نکردند و در همين جا به مردم و موسيقي خدمت کردند و شايد آنچنان که بايد حقشان ادا نشد.
در حال حاضر هم داريم آهنگسازاني چون آقايان چشم آذر؛ لاچيني، شهبازيان و ... که هنوز ميشود از آنها استفاده کرد ولي به دليل عوض شدن سليقه مردم هنوز اين گرايش صد در صد به موسيقي گذشته وجود ندارد.
*شما با شاعراني چون بابک صحرايي و اهورا ايمان کارهاي زيادي داشتهايد. دليلش چه بوده و بهطور کلي شعر چقدر ميتواند در موفقيت يک آهنگ موثر باشد؟
در حال حاضر تأثير شعر روي مردم نسبت به قديم بسيار کم شده و از طرفي گفتن شعرهاي اجتماعي به خاطر چهارچوبهايي که دارد خيلي سخت است که از آن برداشت سياسي نشود. يک سري واژههاي دست خورده وتکراري براي شعرا باقي مانده که شعر گفتن را سخت ميکند. اما از طرفي هستند شاعران خوبي که شما هم دو نفرشان را نام برديد و همچنين افشين يدالهي و جبار کاکايي و شعراي خوبي که با وجود تمام اين چهارچوبها، اشعار بي نظيري سرودهاند. براي بنده هم علاوه به کلام شاعر، اخلاق هم اهميت دارد. من از شاعران ديگر نيز کار گرفتهام ولي به خاطر مسائل اخلاقي و حرفهاي به تفاهم نرسيديم. مثلا از شخصي سه شعر خريداري کردم که همان اشعار را به دو خواننده ديگر هم واگذار کرده بود، مسلماً با چنين اشخاصي همکاري نخواهم کرد. يکي هم مثل بابک صحرايي که هميشه متعهد بوده و بعد از صد سال هم شعري که به خواننده ميدهد به شخص ديگري واگذار نميکند قطعا دليل همکاري مدام من با وي است.
*آلبوم جديدي در دست توليد داريد؟
بله، دو آلبوم هست که کارهايش را شروع کردهام. يکي با موسيقي فاخر که آلبوم پرهزينهاي هم هست و با بامداد بيات همکاري خواهم کرد و ديگري آلبوم پاپ است که الکترونيکتر است که يکي از نمونههايش آهنگ «زمستون» است که منتشر شده است. امسال حتما يکي از اين دو آلبوم را براي انتشار انتخاب خواهم کرد و سعي ميکنم تا اواسط تابستان با همکار ي شرکت اکسير نوين آلبومم منتشر شود.
*سخن پاياني ...
ابتدا تشکر ميکنم از شما و در ادامه از مردمي سپاسگزارم که هميشه تواننستهاند هنرمند واقعي را تشخيص و تميز دهند و هنرمندان متعهد را در تمام حوزههاي هنري نگه ميدارند.
منبع : mashreghnews.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/23998/خواننده پاپ- سينما پر شده از چشم آبيهاي بي کيفيت با صورت جراحي شده!