10 عادت غلط افراد موفق در محيط هاي کاري
شنبه 18 ارديبهشت 1395 - 11:49:57 PM
چه خبر -
از کار سخت‌تان نتيجه مطلوب نمي‌گيريد. داريد در زمينة کاري‌تان به خوبي فعاليت مي‌کنيد، اما چيزي وجود دارد که بين وضعيت کنوني‌تان و موفقيت‌هاي بيشتر فاصله انداخته‌است. اين چيز ممکن است يکي از عادت‌هاي رفتاري آزار‌دهنده خودتان باشد.
شايد يک نقطه ضعف جزئي که شايد اصلا آن را نتوانيد تشخيص بدهيد. شايد دقيقا همان عواملي که فکر مي‌کنيد باعث شده‌اند موفق شويد و در وضعيت کنوني قرار داشته‌باشيد دارند از کسب موفقيت‌هاي بيشترتان جلوگيري مي‌کنند.
1 - بيش‌از حد برنده شدناحساس نياز براي برنده شدن، آن هم به هر قيمتي و در هر شرايطي. چه لزومي داشته باشد يا نداشته باشد و يا کاملاً بي‌مورد باشد.بيش‌از حد برنده شدن رايج‌ترين مشکل رفتاري در ميان افراد موفق است. تفاوتي ميان رقابتي بودن و بيش‌ازحد رقابتي بودن وجود دارد، همچنين بين موفق شدن هنگامي که به چشم مي‌آيد و هنگامي که به چشم نمي‌آيد. افراد موفق بارها و بارها مرز بين اين دو را مي‌شکنند. نمي‌خواهم حس رقابت را کم‌اهميت جلوه دهم. منظورم اين است که وقتي از اين حس، براي به دست آوردن اهدافي استفاده مي‌کنيم که ارزش تلاش کردن را ندارند، آنگاه يک مشکل به حساب مي‌آيند.
2 - بيش‌از حد ارزش و اعتبار دادن به بحثتمايل بيش‌از اندازه در هر مباحثه اي براي به کرسي نشاندن نظرات خودمان.تصور کنيد مديرعامل يک شرکت هستيد. کارمندتان عقيده‌اي ابراز مي کند که از نظر شما فوق‌العاده است. به جاي آنکه از او حمايت کنيد و بگوييد «عقيدة فوق‌العاده‌اي است.»، از آنجايي که مي‌خواهيد براي خودتان ارزش و اعتبار ايجاد کنيد مي گوييد: « عقيده فوق‌العاده‌اي است، اما بهتره اين کارو انجام بدي.» هرچقدر مقام شما در سازمان بالاتر باشد، لازم است کاري کنيد که ديگران موفقيت‌هاي بيشتري به‌دست آورند تا اينکه بخواهيد هميشه خودتان موفق و برنده باشيد.
3 - قضاوت کردنتمايل براي قضاوت کردن ديگران و محک‌زدن آن‌ها با توجه به معيارهاي خودمان.مردم دوست ندارند، هرچند غيرمستقيم، مورد انتقاد قرار بگيرند. به همين دليل است که قضاوت کردن درمورد ديگران يکي از بدترين راه‌هايي است که موجب طردکردن آن ها و موفقيت مان مي‌شود. تنها نتيجه‌اي که مي‌توان از قضاوت دربارة تلاش و کمک ديگران انتظار داشت اين‌است که آن‌ها ديگر به ما کمک نخواهند کرد.
4 - ارائه پيشنهادات مخرب:ارائه نظرات و پيشنهادات طعنه‌آميز و بي موردي که گمان مي‌کنيم با مطرح کردن شان با‌هوش و تيز به نظر مي‌رسيم.پيشنهادات مخرب، اظهارات طعنه‌آميزي هستند که روزانه از روي غرض و يا بدون هيچ غرض بيان مي‌کنيم و هيچ سودي براي ديگران ندارد جز آن‌که باعث رنجش آن‌ها مي‌شود و احساس برتري خود را به آن‌ها ثابت کنيم. اين نظرات طعنه‌آميز متفاوت از نظراتي است که براي افزايش ارزش و اعتبار به بحث بيان مي‌شود زيرا جز رنجش و آزردگي چيزي به همراه ندارد.
5 - با کلماتي از‌جمله «نه»، «اما» و «با اين حال» آغاز کردناستفاده بيش‌ از حد از اين کلمات منفي که به‌طور غيرمستقيم بيان کنندة اين مفهوم است « حق با من است. تو در اشتباهي.»هنگامي که جمله اي را با «نه»، «اما» و «با اين حال» و يا هرچيز شبيه آن آغاز مي‌کنيد صرف‌نظر از اينکه لحن شما تا چه حد دوستانه باشد يا چه تعداد عبارات ملايم و دلربا بيان کنيد تا تاثير مثبتي بر دوست‌تان بگذاريد، پيامي که دوست شما دريافت خواهد کرد اين‌است: در اشتباهي.. از آن لحظه به بعد گفتگوي بين شما تبديل به جنگي بي‌حاصل مي‌شود و شما ديگر درحال تبادل‌نظر نيستيد بلکه در تلاشيد تا دراين جنگ پيروز شويد.
6 - به همه دنيا بگوييم چقدر باهوش هستيماحساس نياز براي اينکه به ديگران نشان دهيم که باهوش‌تر از آن‌ها هستيم.فرض کنيد منشي شما با يک سند که لازم است که آن را فورا بررسي کنيد وارد اتاقتان مي‌شود چيزي که منشي نمي‌داند اين‌ است که چند دقيقه پيش از طريق همکارانتان از موضوع مطلع شده‌ايد. چه کار خواهيد کرد؟ اگر مانند اکثر مردم باشيد راهي پيدا خواهيد کرد تا به منشي‌تان بگوييد يک قدم از او پيش هستيد. ممکن است به سادگي بگوييد « اين موضوع را از قبل مي‌دانستم» يا با لحن تندتري بگوييد « چرا آسايش من را با اين موضوع بهم ريختي؟» اما هرکدام را که انتخاب کنيدضربه‌اي را که نبايد بزنيد زده‌ايد. اگر بتوانيد به سادگي و با گفتن متشکرم آن را بگذرانيد، کار درستي انجام داده‌ايد.آيا تاکنون توجه کرده‌ايد که هرگاه فردي موضوعي را مطرح مي‌کند که ما قبلاً آن راشنيده‌ايم، نمي‌خواهيم به آن مطلب گوش دهيم. (يا با انگشتان دستتان بر روي چيزي مي‌کوبيد.)
7 - هنگامي که عصباني هستيم صحبت کنيماستفاده از تغييرات احساسي به عنوان ابزار مديريت.فکر مي‌کنم عصبانيت نوعي ابزار مديريت است. باعث مي‌شود کارمندان از خواب بيدار شوند. مفهوم‌اش اين‌است که بعضي اوقات کارمندان بايد صداي شما را بشنوند. اما به چه قيمتي؟تغييرات احساسي،ابزار قابل اطمينانيبراي مديريت نيستند. وقتي عصباني هستيد، کنترلتان را از دست مي‌دهيد. فکر مي کنيد با خشم فوري مي‌توانيد ديگران را کنترل کنيد و انگيزه‌شان را بالا ببريد. اما به سختي مي‌توان واکنش مردم در برابر خشم و عصبانيت را پيش‌بيني کرد. با اين‌کار آن‌ها به محض اينکه مي‌خواهند پيشرفت کنند، افت مي‌کنند.
8 - منفي بودن يا « اجازه بده بگم چرا اين موضوع عملي نيست »احساس نياز براي مطرح کردن افکار منفي‌مان آن هم زماني که از ما نظري خواسته نشده‌است.همة ما در محيط کار با افراد منفي آشنا هستيم. آن‌ها افرادي هستند که قادر نيستند در مقابل پيشنهاد شما، جمله اي مثبت يا تعارف‌آميز بيان کنند. واکنش آن‌ها هميشه منفي است. اگر منفي بودن نقطه ضعف شماست از شما مي‌خواهم هنگامي که پيشنهاد مفيدي دريافت مي‌کنيد به پاسخ و واکنشي که از خود نشان مي‌دهيد دقت و آن را بررسي کنيد.
9 - از دادن اطلاعات اجتناب کردن
سرباززدن از دادن اطلاعات به اين جهت که نسبت به ديگران احساس برتري داشته باشيم.در عصر دانش و اطلاعات اين حقيقت که اطلاعات قدرت محسوب مي‌شود بيش‌از هميشه صحت دارد و اجتناب از ارائه اطلاعات به ديگران با هدف تصاحب قدرت، ارزش و اعتبار ما را ازبين مي‌برد و باعث رنجش ديگران مي‌شود.
10 - ناتواني در تشخيصناتواني در ستودن و پاداش دادن به ديگران.اگر تاثيري که فردي در موفقيت گروهي داشته‌است را تشخيص دهيد اما به‌گونه اي رفتار کنيد که گويي اين موضوع را تشخيص نداده‌ايد نه تنها با او با بي‌عدالتي رفتار کرده‌ايد بلکه لذت و شوق او را ازبين مي‌بريد.




منبع : modiresabz.com



مطالب پيشنهادي :7 نکته براي رسيدن به اهداف شغلي مان8 مهارتي که براي استخدام شدن تان الزامي استاين جملات را هرگز در محل کارتان بر زبان نياوريد7 توصيه براي کنترل فشار عصبي در محل کاردروغ نگوييد‌، حتي در‌ محل‌ كار
http://www.CheKhabar.ir/News/23776/10 عادت غلط افراد موفق در محيط هاي کاري
بستن   چاپ