بازيگر کشورمان که بخاطر بچه دار شدن 3 سال هيچ نقشي بازي نکرد!
22 اسفند 1394 - 02:05:55 ب.ظ
تجربه مادر شدن رزيتا غفاري

رزيتا غفاري در بازيگري شروع خوبي داشت و خيلي‌‌‌ها پيش‌بيني‌ مي‌کردند به ستاره‌اي در تلويزيون تبديل شود؛ اما او آهسته و پيوسته رفتن را انتخاب کرد. بازيگري که در سريال‌هايي مانند در پناه تو، در قلب من، همسفر، ملاصدرا، شب آفتابي، فصل زرد، روزهاي زيبا و... بازي کرد، بعد از ازدواج با عباس صالحي که از تئاتري‌هاي صاحب‌نام است، ترجيح داد مادر شدن را تجربه کند و بعد از به دنيا آمدن دخترش تارا که اکنون 9 ساله‌ است، سه سال کار نکرد و کنار دخترش ماند تا او به اصطلاح از آب و گل دربيايد و خودش هم از طعم شيرين مادري لذت ببرد.

غفاري مي‌گويد: مرحوم هما روستا به من توصيه کرد حداقل سه سال کار نکنم و همه وقتم را به بزرگ‌ کردن دخترم اختصاص بدهم.‌

غفاري حالا بعد از سال‌ها کسب تجربه در زمينه تئاتر و بازيگري در تلويزيون و سينما، سريالي عروسکي را براي شبکه دو کارگرداني مي‌کند؛ سريال ماماهوت قرار است از 19 فروردين از شبکه دو به نمايش درآيد و به نوعي سبک زندگي اسلامي ـ ايراني را به مردم يادآوري کند. با غفاري درباره حس مادر بودن و فرزند داشتن هم‌صحبت شديم.

**از حس مادر شدن برايمان بگوييد اين که يک مادر چه چيزهايي مي‌تواند به فرزندش بدهد و در ازاي آن چه چيزهايي از بچه‌ ‌خود دريافت مي‌کند؟
مادر شدن پر از تجربه‌هاي ناب است، سختي در کنار لذت و از همه مهم تر مسئوليتي که بر دوش زن گذاشته مي‌شود غيرقابل تصور است. مسئوليت با بزرگ‌تر شدن بچه سنگين‌تر مي‌شود. فرزند تا زماني‌ که بچه است، کنار پدر و مادر است اما وقتي رشد مي‌کند وارد جامعه مي‌شود. اين مرحله براي والدين خيلي سخت است چون آنها مي‌دانند که فرزندانشان بايد فراز و فرودهاي زيادي را تجربه کنند. معتقدم فرزند هديه‌اي است از طرف خدا که از گوشت و پوست ماست و ما براي پرورش و بزرگ کردن او بايد زحمت زيادي بکشيم؛ زحمتي که شيرين و دوست‌داشتني است.

**گفتيد که فرزند هديه‌اي است که ما به دنيا مي‌دهيم اما برخي خانم‌ها از اين هديه مي‌ترسند و تمايلي به فرزند داشتن، ندارند...
آنها از اين‌که فرزندي را به دنيا هديه بدهند، نمي‌ترسند! آنها مي‌دانند که بزرگ کردن بچه خيلي سخت و دشوار است و مسئوليت بسيار سنگيني را بر دوش پدر و مادر مي‌گذارد. برخي شرايط مناسبي ندارند که از پس اين مسئوليت‌ها برآيند به همين دليل ترجيح مي‌دهند بچه‌دار نشوند.

** گاهي شرايط اقتصادي و مشکلات زندگي باعث مي‌شود زن و شوهري تصميم بگيرند بچه‌دار نشوند، که متاسفانه در قشر تحصيلکرده و به اصطلاح روشنفکر جامعه ما زياد شده است. آنها اگر شرايط و امکان بچه‌دار شدن را هم داشته باشند باز هم از اين کار امتناع مي‌کنند.
به نظرم آنها تجربه بچه‌دار شدن و شيريني آن را درک نکرده‌اند، چرا که اگر مي‌دانستند داشتن بچه چقدر شيرين و لذت‌بخش است، اين نوع نگرش را رها مي‌کردند. خود من يک دختر دارم اما دوست داشتم فرزند بيشتري داشته باشم. اگر فرصت کافي داشتم و کارم مجال مي‌داد، ترجيح مي‌دادم فرزندان بيشتري دور و برم باشند. اماحرفه ما جوري است که کمتر مي‌توانيم کنار خانواده‌مان باشيم به همين دليل ترجيح دادم فقط يک بچه داشته باشم. بايد فرزند داشته باشي تا عشق و لذتش را درک کني و متوجه شوي آنها چقدر به پدر و مادر انرژي مي‌دهند. به نظرم فرزند از نظر روحي و حمايتي براي والدين گنجينه بزرگي است.


** اين روزها والدين از حضور بچه‌‌هاي خود در اجتماع مي‌ترسند، چون فکر مي‌کنند شرايط به گونه‌اي است که فرزندانشان آسيب مي‌بينند، به نظر شما خانواده‌ها چگونه مي‌توانند از فرزندان خود در برابر آسيب‌هاي اجتماعي محافظت کنند؟
شرايط اجتماعي امروز سخت‌تر از سابق است چون آدم‌هاي امروزي پيچيده‌تر از گذشته‌اند. جامعه ما کاملا تغيير کرده و مسئوليت پدرو مادرها خيلي بيشتر شده است. والدين براحتي نمي‌توانند به ديگران اعتماد کنند و فرزند خود را در کنار آنها قرار دهند. بايد مدام مراقب بچه‌ها بود که از آدم‌‌هاي پيرامون خود آسيب نبينند. البته من تلاش کردم دخترم را رها و سرشار از اعتماد بزرگ کنم؛ اما من و پدرش هميشه او را کنترل مي‌کنيم و مراقبش هستيم. اميدوارم بتوانيم دخترمان را آن گونه که دوست داريم و به صلاحش است بزرگ و تربيت کنيم.


** برخي بر اين باورند که تحمل مادرهاي امروزي کم شده است، با اين نگرش موافقيد؟
قبول دارم که اين اتفاق افتاده است.تا چند سال قبل آدم‌ها اين ‌همه سخت نمي‌گرفتند و راحت‌تر زندگي مي‌کردند.آدم‌هاي امروزي روي همه چيز وسواسي شده‌اند و سخت مي‌گيرند. به همين دليل زندگي‌ها خيلي بسته و محدود شده است. قديم‌ترها مردم بازتر و بي‌غل و غش‌تر به مسائل نگاه مي‌کردند. اما الان در محدوده آپارتمان‌ها گير افتاده‌ايم، فضاي کوچک آپارتمان‌‌ها باعث شده والدين روي فرزندان بيشتر تمرکز کرده و وسواس ‌گونه با‌ آنها رفتار کنند و اين مسأله بچه‌ها را از خانه فراري مي‌دهد. نسل ما راحت‌تر بوديم در محيط‌هاي بزرگ‌تري بازي و تفريح مي‌کرديم. با فاميل و دوستان‌مان بيشتر معاشرت داشتيم اما الان هم عرصه به والدين تنگ شده و هم به بچه‌ها.


** پدر و مادر شما چگونه از شما مراقبت کردند که آسيب نبينيد و در کارتان موفق شويد؟
پدرم نسبت به من و خواهرم خيلي سختگير بود. اما مشوق خيلي خوبي هم بود تا ما شاد زندگي کنيم و به اندازه کافي تفريح داشته باشيم و از زندگي لذت ببريم. من و خواهرم با حمايت پدرم در رشته‌هاي مختلف ورزشي فعاليت داشتيم و اين خيلي خوب بود اما محيط تحصيل و دوستانمان بشدت تحت نظر پدر و مادرم بودند.


** اين سختگيري والدين برايتان سازنده بود يا آزاردهنده؟
خيلي خوب بود. الان حس خوبي دارم از اين‌که شايد مادرم در راه مدرسه مرا تعقيب مي‌کرده که ببيند دوستانم چه کساني هستند و رفتارم چگونه است....


** به نوعي از شما حفاظت مي‌کردند؟
بله. شايد آن زمان از اين موضوع ناراحت مي‌شدم اما الان از آنها ممنون هستم. چون معتقدم اگر حمايت و دقت آنها روي زندگي من نبود شايد نمي‌توانستم هدفم را درست انتخاب کرده و مسير زندگي‌ام را سالم و بي‌دردسر طي کنم.




منبع : jamejamonline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/19400/بازيگر کشورمان که بخاطر بچه دار شدن 3 سال هيچ نقشي بازي نکرد!
بستن   چاپ