ماجراي تجاوز يک کارگردان به يک دختر
انتشار اخباري درباره تعرض يک کارگردان سينما به يک دختر علاقه مند به سينما طي روزهاي اخير جنجال آفرين شده؛ اما هيچ شواهد و مستنداتي دال بر وجود چنين کارگرداني در سينماي ايران وجود ندارد و پيگيريها براي يافتن حقيقت ماجرا تا اينجا بينتيجه مانده است.
در روزهاي اخير دو روايت مشابه از ماجرا در دو روزنامه منتشر شده که روايت دوم با جنجالهاي بيشتري همراه بود است. روايت اول از زبان دختري بود که در قالب يک نامه مدعي شده بود يک کارگردان با پيشنهاد بازيگري، او را به خانهاش برده و آنجا با نوشيدني، دختر را بيهوش کرده و در ادامه نيز به اين دختر تعرض کرده است.
در اين روايت آمده بود که کارگردان مذکور در زندان است، ولي دستياران اين کارگردان، تصاويري از او بر روي اينستاگرام اين کارگردان قرار ميدهد و چنين وانمود ميکند که آقاي کارگردان در حال پيگيري پروژه تازه سينمايياش است و به همين علت، در محافل سينمايي کمتر ظاهر ميشود.
روايت دوم که در روزهاي اخير منتشر شده و حواشي متعددي در پي داشته، اشاره به همان ماجرا ميکند اما اين بار از زاويه يک حکم قضايي به اين داستان وارد ميشود؛ حکم قضايي که مطابق با آن، اين کارگردان شيطان صفت سينما به واسطه عمل منافي عفت به 100 ضربه شلاق و دو سال محروميت از هرگونه فعاليت هنري محکوم شده است.
در روزهاي اخير، تلاش شد تا از طريق مسئولان مختلف در حوزه سينما به مشخصات کارگردان مورد اشاره دست يابيم؛ اما عمده مقامات مطلع در حوزه سينما از وجود چنين موردي که يک کارگردان اقدام به تعرض به دختري جوان کرده باشد، ابراز بياطلاعي کرده و گروهي از ايشان نيز تأکيد کردند چنين موردي اساساً وجود ندارد.
در چنين شرايطي، بررسي اصل حکم قضايي که برخي رسانهها از صدورش خبر دادهاند، نشان ميدهد که حتي در صورت صحت اصل ارتباط يک کارگردان و يک دختر، موضوع تجاوز در ميان نبوده، چرا که حکم تجاوز 100 ضربه شلاق نيست و حتي بر فرض صحت ادعاي مطرح، آنچه به اثبات رسيده و براي آن حکمي صادر شده، رابطه نامشروع بوده است.
در اين فضا، هيچکس مدعي نيست سينماي ايران فاقد بياخلاقيهايي نظير ارتباط نامشروع است و طبيعتاً سينماي ايران نيز به عنوان بخشي از جامعه ايران با چنين پديدههايي روبه روست، کما اينکه در ساير بخشها و سطوح چنين مسائلي، گاه و بيگاه ديده ميشود و اتفاقاً با چنين مقايسهاي، شرايط سينماي ايران به لحاظ اخلاقي از برخي بخشهاي ديگر نظير برخي فعاليتهاي خصوصي به مراتب از سلامت بالاتري برخوردار است.
بارها شاهد بوديم که اتفاقاً درباره هنرمندان وضعيت عکس آنچه در اين گزاش آمده، وجود دارد و اين قشر ـ اعم از مرد و زن ـ در هر ماه عملاً در معرض صدها پيشنهاد غيراخلاقي هستند که براي گريز از شماري از آنها، مکرراً شمارههاي تلفنشان را تغيير ميدهند، ولي به دليل همين حجم پيشنهادهاي عجيب و بعضاً فانتزي، ممکن است پايشان بلغزد.
بنابراين شايد «اغفال هنرمندان» توسط برخي اشخاص تعبير دقيقتري درباره برخي وقايع اينچنيني باشد و اساساً اينقدر چنين جو سنگيني سينماگران و به خصوص کارگردانهاي معتبر را فراميگيرد، که تلاش يک کارگردان براي يافتن يک شخص، بيهوش کردن آن شخص و تعرض به او، شبيه شوخي است!
بنابراين، دو تذکر جدي در اين زمينه قابل طرح است؛ نخست اينکه اگر چنين کارگرداني وجود دارد که اقدام به سوءاستفاده غيراخلاقي از قدرت و نفوذش براي دستيابي به چنين اموري کرده، هم استانداردهاي اسلامي (تأکيد صريح حضرت علي درباره رسواسازي کارگزار فاسد) و هم استانداردهاي غربي و بينالمللي، بر علني نمودن هويتش تأکيد دارد تا ولو به قيمت رفتن آبروي يک نفر، هزينه چنين سوءاستفادههايي از قدرت و نفوذ به قصد تأمين برخي خواستهها افزايش يابد.
بنابراين اگر واقعاً اين ماجرا تخيلات يک روزنامه نگار يا داستان نويسي بر اساس ادعاهاي يک دختر نوجوان نيست و کارگردان متجاوزي وجود دارد، انتظار ميرود رسانههاي منتشر کننده اين داستان، جزئيات شفافي از اين ماجرا و محکوميت قطعي اين شخص منتشر کنند.
دوم آنکه نبايد مجموعه سينماي ايران و به خصوص خانه سينما در قبال چنين خبرهاي گنگ و بدون مشخصهاي سکوت کند، چون وقتي از «يک کارگردان» با چنين صفاتي (متجاوز جنسي) ذکر عنوان ميشود و به درست يا غلط با عدم نام بردن از او، تمامي کارگردانهاي معتبر سينماي ايران را بالقوه در مظان چنين اتهامي قرار ميدهد.
اگر بر فرض محال، شخص خاصي با جامه کارگرداني تخلف کرده، نبايد بدون ذکر نام از او و صرفاً به عنوان «يک کارگردان» از او ياد کرد و بدين شکل عملاً حيثيت سينماگران ايران را هدف قرار داد؛ رويکردي که متأسفانه در يکي از اين گزارشها به وضوح مشهود است و به همين دليل، سينماگران بايد در اين زمينه حتي به لحاظ حقوقي نيز حساس باشند.
منبع : tabnak.ir
http://www.CheKhabar.ir/News/18724/نام کارگردان متجاوز جنسي به دختر شهرستاني چيست؟!