لطفا به افرادي که معلوليت دارند، اين جملات را نگوييد
8 بهمن 1394 - 09:03:50 ق.ظ
معلولان دوست ندارند اين جملات را بشنوند

زماني که شما با کسي که معلوليت دارد ملاقات مي کنيد، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز نگوييد "متاسفم که شما معلول هستيد."نه! اين کار را نکنيد.اين کار ما را ديوانه مي کند.

اجازه بدهيد براي يک ثانيه يک گام به عقب برگردم.براي من و همچنين بسياري از افراد ديگر، معلوليت بخش عظيمي از هويت من است. همان طور که من يک زن هستم و قفقازي هستم و دانشجوي حقوق هستم، همچنين نابينا هم هستم. اين جنبه اي از من است.برگرديم به عقب - اگر شما بگوييد که متاسف هستيد که من معلوليت دارم، معادل اين است که بگوييد، متاسف هستيد که من سفيد پوست هستم، يا اينکه زن هستم. من در مورد شما نمي دانم، اما براي من که واقعا توهين آميز است. من هرگز به تيلور سويفت ( خواننده) نمي گويم که، متاسفم که تو يک زن سفيد پوست هستي. (اگر چه ممکن است بگويم به دلايل ديگر براي او متاسفم ...).حالا، ممکن است شما بگوييد: " من هرگز چنين چيزي نمي گويم." اما من به اين دليل مي نويسم که، بيشتر از آنچه شما فکر کنيد، اين اتفاق مي افتد. من مردمي را ديده ام، که در عجيب ترين شرايط، به من گفته اند که متاسف هستند. من غريبه هايي در خيابان و يا در ايستگاه اتوبوس ديده ام که، عذرخواهي کرده اند. من پيک پيتزا داشته ام، که عذرخواهي کرده است . هرچيزي که نامش را مي گذاريد، اينها اتفاق افتاده است.

من افتخار مي کنم که عضو جامعه معلوليت هستم. پس لطفأ، لطفأ، لطفأ براي داشتن ناتواني، به من ترحم نکنيد. روزنامه نگار جوزف شاپيرو کتابي نوشت به نام " ترحم نه" که من شديدا همه را به خواندنش تشويق مي کنم. اين کتاب از تاريخ جنبش حقوق معلولان شروع مي کند و سرخوردگي حاصل از کلمه "ترحم" را به مراتب فصيح تر از من توضيح مي دهد.

در حالي که من اين ها را مي نويسم، احساس وظيفه ميکنم که، تاکيد کنم براي بسياري از ما به يک ميزان، الهام بخش خطاب شدن، منزجر کننده است. اين کار را نکنيد. لطفأ، لطفأ، لطفأ، اين کار را نکنيد.ما اين را هم خود پسندانه مي دانيم. ما آموخته ايم که کارها را به صورت متفاوتي انجام دهيم. ما خود را وفق داده ايم. بنابراين، هنگامي که شما مي گوييد که، من الهام بخش هستم چون مي توانم با وجود معلوليت به تنهايي زندگي کنم، اين توهين آميزاست. من تقريبا 27 ساله هستم. بله، البته که من قادر به زندگي به تنهايي هستم. من و يکي از نزديک ترين دوستان من، کريستينا، که او نيز نابينا است، عادت داشتيم همديگر را در مورد "وضعيت الهام بخشمان" دست بيانداريم.

"کلر، تو خيلي الهام بخش هستي. تو مي تواني خودت به تنهايي بخوري!"

"کريستينا، تو خيلي الهام بخش هستي. چون تو مي تواني تمام لباسهايت را خودت بپوشي!"

"کلر، تو خيلي الهام بخش هستي. چون تو مي تواني در ملاء عام بروي!"

"کريستينا، تو خيلي الهام بخش هستي. چون تو مي تواني خودت به تنهايي نفس بکشي!"

اي کاش راهي بود که به مقدار کافي لحن طعنه آميز و تمسخر آميز در صداي ما را در طول چنين مکالمه اي انتقال مي داد.کريستينا و من اسم آن را کلمه "من" گذاشتيم، و کري گريفين باساس، وکيل موفق مدافع حقوق معلولان و کسي که من از طرفدارانش هستم، آن را انجمن الهام بخش ها مي نامد.

حالا اجازه دهيد روشن کنم، من نمي گويم که شما هرگز نبايد موانعي که معلولين با آنها مواجه هستند، را تشخيص دهيد. برعکس، وقتي مردم به برخي موانعي که من به عنوان شخصي معلول با آنها مواجه هستم، احترام مي گذارند قدردان آن هستم. جامعه ما هنوز راه طولاني دارد، تا به طور کامل آماده شود. قدردان هستم وقتي کسي اين را تشخيص مي دهد. قدردان هستم زماني که حقوق من نقض مي شود و مردم پشت من را مي گيرند و اذعان مي کنند که، اين ناعادلانه است. علاوه بر اين، خوشحالم که تشويقي براي کساني باشم که، به تازگي دچار معلوليت شده اند و من را به عنوان يک مربي مي بينند. همه ي اين گونه شرايط به طور کامل قابل درک هستند.اما يک تفاوت بزرگ بين آن و احساس بد براي من و فکر اينکه من يک ابر قهرمان هستم، چون قادر هستم دندانهايم را خودم مسواک بزنم وجود دارد. به افراد معلول به خاطر چيزهايي که بايد براي آن مورد احترام واقع شوند، احترام بگذاريد. فقط به ما ترحم نکنيد.



منبع: سيمرغ


http://www.CheKhabar.ir/News/16023/لطفا به افرادي که معلوليت دارند، اين جملات را نگوييد
بستن   چاپ