علي دايي و آن کت آستين کوتاه معروفش
شنبه 27 بهمن 1397 - 8:13:11 AM
چه خبر - هيچ وقت آن کت آستين کوتاهت را دور نيانداز آقاي دايي!

علي دايي نشسته بود و با بغض از اين مي‌گفت که چرا با رسانه ملي مشکل خورده است. از اينکه حتي لحظه اي از همه کارهايش در سرپل ذهاب يک تصوير منتشر نکرده اند. اينکه نمي‌خواهند او يا امثال او را مردم دوست داشته باشند و مي گفت:«شايد انتظار داشتند به کسي سلام کنم و نکردم، قابي بايد دستم مي گرفتم و نگرفتم، چيزي بايد مي گفتم و نگفتم ولي من همينم. هميني که پدرم وصيت کرده. سر خم نمي کنم و دوست دارم براي مردمم کار کنم.»

او اينها را گفت و حرف‌هايش شبيه به همه حرف‌هايي است که در طول اين 40 سال زياد از سلبريتي‌ها شنيده ايد.

از قصه‌هاي تلخ برزخي‌ها . ماجراي فردين، ايرج قادري ، ملک مطيعي ،فرهاد، فريدون فروغي گرفته تا همه آدم هاي عادي که ستاره شده اند مثل مهران مديري و تيم ساعت خوش در دهه 70 !


علي دايي حالا مي گويد گناهش همين ستاره بودن است. او البته کم تريبون براي گفتن نداشته. کم نتاخته و کم هم ضربه نخورده .
اما حالا چنين باوري دارد که مي‌خواهند تخريبش کنند. شاکي است. شاکي از اينکه تمام تلاشش براي کمک به زلزله زده‌ها را رسانه‌هاي رسمي نديدند اما اين فقط و فقط شبکه هاي اجتماعي بودند که در بسيج مردم، کنارش ايستادند.

اساسا اين باور از قديم در دل مسئولان رسمي کشورمان بوده است. باور اينکه شهرت جرم است. از مديران فرهنگي دهه 60 که حالا خيلي‌هاي شان آزادانديش و تندرو شدند و تعدادي چون مخملباف ازآن سوي بوم افتادند تا مديراني چون بهشتي و انوار که رداي اصلاح طلبي بر تن دارند گرفته تا همين تازه از گرد راه رسيده‌هايي چون مديران جواني که شبکه‌هاي تلويزيون تزريق شده اند.

نبايد کسي بيش از اندازه محبوب شود و اگر اين اتفاق افتاد، بايد زمينش بزنند! که در قاموس‌شان شهرت حرام است.

حالا علي دايي نه به اندازه آن ستاره‌هاي فريز شده دهه 60 و نه حتي به ميزان سختي بچه معروف‌هاي دهه 70 چون مديري و عطاران و بقيه که به اندازه خودش حس کرده قصد تخريبش را دارند و جرمش را هم محبويت ناشي از اين شهرت مي داند.

اين است که مي پندارد مي‌خواهند تخريبش کنند. او البته شانس استفاده از شبکه‌هاي اجتماعي را هم دارد ، چيزي که پيشينيانش نداشتند.
با همين ابزار است که مردم به کمکش آمدند و او توانست حافظ کمک‌هاي‌شان باشد و در بازسازي روستاي ماله رولان سربلند باشد.

علي دايي وقتي حسابي احساسي شده بود گفت:«من هنوز همون علي دايي هستم که مادرم با کت آستين کوتاه فرستادم بروم دانشگاه. کتي که آستين‌هايش نهايتا تا آرنج‌هايم هم نبود. من همان علي دايي هستم که با رفيق‌هاي بچگي‌ام حال مي‌کنم. مي روم اردبيل با هم عشق مي‌کنيم. لباس تنم عوض شده ولي همان آدمم، برويد بپرسيد رفتارم فرقي کرده؟»


راستش قبلش را که نديديم اما علي دايي بين همه سرمايه‌هاي معنوي فوتبال ما در فضاي بين المللي ارزشمندترين است. مي گويد مي‌خواهد ور مردمش بماند. کاش بماند و هماني باشد که خودش مي گويد.

بماند و اگر مردمش هنوز دوستش داشته باشند و باورشان اين باشد که او ريا نمي کند و هماني است که نشان مي دهد، ديگر خيلي براي‌شان مهم نيست فلان رسانه چه مي گويد.
با بايکوت فراموشش نمي کنند و دايي خودش خوب مي داند بودن در دل مردم چه سرمايه و نعمتي است.


منبع: khabaronline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/153352/علي دايي و آن کت آستين کوتاه معروفش
بستن   چاپ