فيلم هاي اولي که در جشنواره فجر شگفتي آفريدند + عکس
يکشنبه 21 بهمن 1397 - 9:59:01 AM
چه خبر - از اخراجي ها تا ابدو يک روز: شگفتي سازان جشنواره فجر

داستان جشنواره فيلم فجر و فيلم‌هاي اول داستان پيچيده‌ايست و همواره پستي‌ها و بلندي‌هاي خاص خود را داشته است. در سال‌هاي ابتدايي جشنواره چنين بخشي نبوده، بعدتر نامرتب و درهم‌ريخته برگزار شده، ناگهان جدي‌تر گرفته شده و مجدداً بر اساس سياست‌گذاري‌هاي جديد چند دوره‌اي کلاً حذف شده، سپس با فيلم‌هاي دوم فيلم‌سازان تلفيق شد، دوباره جدا شد و حالا چند دوره‌اي است که جدي‌تر از هر وقت ديگري پيگيري مي‌شود؛ اما همواره در تمام ادوار جشنواره چه اين بخش بوده باشد چه نبوده باشد، فيلم‌هاي اولي و آثار فيلم‌سازان تازه‌کاري بوده‌اند که شگفتي آفريده‌اند و تماشاگران و منتقدان را جلوي پرده سينما ميخکوب کرده‌اند. صنعتي‌تر شدن جريان فيلم‌سازي در سال‌هاي اخير و مهم‌تر از آن اسلوب خصوصي‌سازي که وارد سينما شد، سبب گشت تا فيلم‌سازان جديدي ظهور کنند و فيلم‌هاي مستقل و متفاوتي بسازند. (هرچند که متأسفانه شماري از اين فيلم‌ها مستقل و بخش عمده‌اي از برنامه خصوصي‌سازي توليدات سينمايي و ويدئويي ارتباط مستقيم با پول‌شويي و پول‌هاي کثيف دارد.) همين جريان باعث شده تا در همين سال‌هاي اخير با خيل خيلي بيشتري از فيلم‌هاي اول قابل‌قبول يا شگفتي‌ساز روبه‌رو باشيم. در اين يادداشت هم سراغ اين فيلم‌هاي اول رفته‌ايم که بخش بيشترشان مربوط به سال‌هاي اخيرند.

«ايستاده در غبار»

اولين ساخته محمدحسين مهدويان که البته پيش‌تر تجربه ساخت مستندها و ميني سريال/مستندهاي متفاوتي را در کارنامه خود داشت و مي‌توان اين اولين فيلم او را برآيندي ازآنچه از همه تجربيات پيشينش گرفته بود در نظر آورد. «ايستاده در غبار» را مي‌توان نه‌تنها تجربه‌گرايانه‌ترين فيلم اولي تمام ادوار جشنواره که يکي از شجاعانه‌ترين و پرخطرترين فيلم‌هاي کل جشنواره و محصولات متأخر سينماي ايران‌ هم دانست. در شرايطي که آثار دفاع مقدس عموماً با رانت‌ها دولتي و توسط فيلم‌سازاني خاص و آن‌هم به شکل سفارشي ساخته مي‌شوند، اينکه سوژه جذاب و بکري پيدا کني و آن را آن‌طور که در ذهن خودت مي‌گذرد بسازي و سعي کني در جاي خودت بايستي و زير پرچم اسم‌ها و ارگان‌هاي مختلف نباشي همت ويژه‌اي را مي‌طلبد. «ايستاده در غبار» هرچند محصول سازمان سينمايي اوج بود اما ايدئولوژي حاکم اوج که در عموم فيلم‌هايش قابل ردگيري است (از «باديگارد»تا «تنگه ابوقريب») در آن ديده نمي‌شود. آيا اين به آن معني‌ست که «ايستاده در غبار» ايدئولوژيک نيست؟ معلوم است که هست.

«ايستاده در غبار»
«ايستاده در غبار»

ايدئولوژيک و شديداً آرمان‌گرايانه اما نکته‌اش در اينست که اين‌ها مفادي نيستند که در فيلم چپانده شده باشند يا براي خوش‌آمد اوج به‌عنوان صاحب اثر در فيلم جاي گرفته باشند. اين تفکر و آرمان خود محمدحسين مهدويان است و حتي به قيمت شکايت و اعتراض خانواده حاج احمد متوسليان ‌هم پايش مي‌ايستد چراکه همان تصويري را از حاج احمد نشان داده است که خود مي‌شناخته…شجاعت مهدويان در ساخت اولين اثرش و ايستادن بر مضامين اعتقادي‌اش در مقابل نام‌هاي بزرگي چون متوسليان و سازمان اوج شگفت‌انگيز است؛ اما اين استعداد نوظهور سينما ايران به همين‌جا بسنده نمي‌کند و تجربه‌گرايي را به اوج خود مي‌رساند و بدعتش را در فرم فيلم هم وارد مي‌کند. ازلحاظ فرميک هم اين متفاوت‌ترين فيلمي است که تاريخ جشنواره فيلم فجر به خود ديده است. فيلمي که در مرز ميان مستند و داستان پرسه مي‌زند و با انبوهي صداي مستند آرشيوي و مصاحبه و تصاوير خيالي بکرش چيزي مي‌سازد مبهم در ميان واقعيت و خيال و تصويري از قهرمانش ارائه مي‌دهد که سر به آسمان دارد: تصويري که ميان انسان و فرا انسان‌ همواره در نوسان است.

بيشتر بدانيد : واکنش کارگردان بهترين فيلم جشنواره به حواشي اخير!

«بوتيک»

اولين فيلم حميد نعمت‌الله که در بيست و دومين جشنواره فجر با اقبال گسترده‌اي هم از جانب مردم و هم منتقدان روبه‌رو شد. فيلمي تلخ و سياه درباره زيست امروز جوانان در حاشيه تهران. بوتيک چند نکته مهم داشت که آن را فراتر از حد انتظار مي‌برد. اول آنکه حضور گلزار به‌عنوان سوپراستار مطرح و پول‌ساز آن روزها در فيلم اين احتمال را زنده مي‌کرد که فيلم صرفاً يک ملودرام تجاري دم‌دستي باشد، حال‌آنکه امروز مي‌توان حضور محمدرضا گلزار در «بوتيک» را يکي از خاص‌ترين و بهترين تجربه‌هاي کارنامه کاريش دانست؛ جايي که تماشاگر از کاراکتر او و اينکه چطور آن را اجرا مي‌کند و سنخيتي با تجربه‌هاي پيشينش ندارد، جا مي‌خورد.

«بوتيک»
«بوتيک»

مسئله ديگري که «بوتيک» را در زمان خودش ويژه مي‌کرد مواضع فمينيستي و زن آزادخواهانه فيلم بود. در سال 82 و در اواخر دوران رياست جمهوري محمد خاتمي و جريان اصلاحات که گشايشي فرهنگي و اجتماعي را در جامعه نهادينه کرده بود و خيلي از دلواپسان امروز را در آن روزها به اعتراض و اغتشاش وا مي‌داشته، (به‌طوري‌که در گزارشي که خود خاتمي در آخرين روزهاي سرکار بودن دولتش داد به شکل ميانگين هر سه روز يک‌بار اغتشاش، اعتراض يا جنگ رواني‌اي از سوي دلواپسان روند کار دولت را مختل مي‌کرد) ساخت فيلمي پيشرو و اعتراضي که خط قرمزها را به معني واقعي کلمه جابه‌جا مي‌کرد، نه شبيه به فيلم‌هاي مثلاً سدشکن امروزي که تنها با يک سري شوخي کلامي مسخره دور خط قرمزها مي‌چرخند و اصلاً با عادي‌سازي کردن وجود خط قرمز بزرگ‌ترين خيانت فرهنگي را مي‌کنند، شجاعت ويژه‌اي را مي‌طلبيد. به همه اين حساسيت‌هاي اجتماعي خاص در زمان ساخت فيلم حالا اين را اضافه کنيد که «بوتيک» براي اولين بار انقدر به بحث “دختران فراري” نزديک مي‌شد و نه‌تنها فيلمش درباره اين موضوع بود که قهرمان دوست‌داشتني‌اش، اتي هم يک دختر فراري بود و اتفاقاً فيلم‌ساز هم جانب او را مي‌گرفت.«بوتيک» و نعمت‌الله حاوي مواضع جدي فمينيستي بودند وقتي‌که فمينيست بودن مثل حالا مد روز نبود! فيلمي سياه و جلوتر از زمانه خودش.

بيشتر بدانيد : وقتي كارگردان فيلم «بوتيک» سفره دلش را باز مي‌كند!

«ابد و يک روز»

اولين فيلم سعيد روستايي. کارگرداني که هرچند اين فيلم اولش بود اما نامش حداقل در ميان سينمايي‌ها و اهل‌فن بسيار شنيده شده بود. داستان سعيد روستايي و جريان رسمي سينما هم از آن داستان‌هاي عجيب است. او از همان اولين فيلم‌هاي کوتاه يا بهتر بگوييم اولين فيلم‌هاي معمولي و متوسط کوتاهش بسيار تحويل گرفته شد يا بهتر بگوييم بسيار بيشتر از آنچه استحقاق و ظرفيتش بود تحويل گرفته شد و اين روند تا فيلم بلند هم ادامه پيدا کرد. يک فيلم‌ساز متوسط و البته زيرک و باهوش که به‌خوبي مي‌تواند با استفاده از ارتباط و رانت افراد (که بحثش با رانت‌هاي مالي کاملاً جداست) خودش را بالا بکشد.

«ابد و يک روز»
«ابد و يک روز»

نکته پررنگ در رابطه با روستايي و شکل کارگرداني‌اش در ديالوگ‌نويسي خوب و واقع‌گرايي ناتوراليستي‌اش است. انگار که هر صحنه از فيلم از جايي در واقعيت و از ميان تجربيات واقعي‌اش از زندگي آمده و هر ديالوگ روزي در خياباني شنيده شده باشد. او به‌خوبي مي‌تواند فيلمي ناتوراليستي بسازد اما از همان آدم‌ها و جامعه‌اي که مي‌شناسد بدون آنکه کوچک‌ترين خلاقيتي در پرداختن به فانتزي در دل واقعيت روزمره داشته باشد؛ اما مگر سينما از همان اول و نطفه با فانتزي درنياميخته؟

«ابد و يک روز»
فيلم «ابد و يک روز»

«ابد و يک روز» نامش خيلي زود و در همان روزهاي اول جشنواره و نمايش‌هاي آغازين بر سر زبان‌ها افتاد و دهن به دهن نقل شد. چراکه همه آن چيزهايي که جامعه ايران براي احساساتي شدن نياز دارد را به آن مي‌دهد: گداگرافي، ستايش بدبختي، بيچارگي که همه «بايد درس عبرتي شوند». فيلمي که “پيام اخلاقي” دارد و احساسات برانگيز است! اما کدام پيام اخلاقي؟ ته تهش تنها پيامي که مي‌توان فارغ از اين احساساتي لوده ملودراماتيک در فيلم پيدا کرد نژادپرستي شديدش عليه افغان‌هاست! رابطه‌ها و زيرکي‌ها اما جواب خود را پس دادند و ما اجتماع جو گير هم دست در دست رانت داديم، چون اصولاً اجتماع جو گيري هستيم که روي طول موج در لحظه‌اي جو گير مي‌شويم و همه به سمت زلزله‌زدگان هجوم مي‌بريم يا به صندوق‌هاي انتخابات مجلس يا به صفحه اينستاگرام امير تتلو تا ريپورتش کنيم هرچند خود اين آدم و حرف‌هايش بسيار حقيرتر از آن است که حتي به‌شان توجهي شود.
«ابد و يک روز» هم شگفتي‌برانگيز شد چون همه در جو ستايش فيلم قرار گرفتند از تماشاگران تا داوران و منتقدان؛ اما نکته شگفت‌آور درباره «ابد و يک روز» نه خود فيلم بلکه همين جو گيري راه افتاده در حوالي آن بود. بايد صبر کرد و ديد مثلاً بيست سي سال ديگر که خبري از اين جو گيري‌ها نخواهد بود، «ابد و يک روز»‌ کجاي تاريخ سينماي ايران قرار خواهد گرفت يا بهتر بگوييم اصلاً نامي ازش باقي خواهد ماند؟!

بيشتر بدانيد : چرا فيلم ابد و يک روز نماينده ايران در اسکار نمي شود؟

«اخراجي‌ها»

احتمالاً از ديدن اين عنوان در اين ليست تعجب کرده‌ايد. خب طبيعي هم هست. چرا بايد «اخراجي‌ها» يک کمدي معمولي و متوسط که خيلي جاها به لودگي هم مي‌زند شگفتي‌آور باشد؟ به دليلي غير سينمايي و فرا متني با سويه‌هايي اجتماعي و سياسي که در بطن فضاي سينمايي و اجتماعي دهه هشتاد و اصلاً بعد از انقلاب بسيار مهم مي‌نمايد و کمتر نمونه‌اش را داشته‌ايم و در کنار اين بخش عمده‌ي خود اين شگفتي به کارگردان فيلم يعني مسعود ده‌نمکي برمي‌گردد.
اولين نکته: «اخراجي‌ها» به فروشي باورنکردني دست يافت که همه را شگفت‌زده کرد در گام اول اصلاً کسي فکرش را نمي‌کرد که يک فيلم دفاع مقدسي بتواند چنين فروشي بکند و چنين اقبالي را به دست بياورد.
دومين مسئله: کسي فکرش را نمي‌کرد که روزي چنين فيلمي در جمهوري اسلامي ساخته شود و بتواند اين‌طور با مضامين تقديس شده در دوران جنگ تحميلي و خصوصاً مقوله شهادت شوخي کند. (اصطلاح کنايه‌آميز شربت شهادت از «اخراجي‌ها» ظهور کرد و هنوز هم که هنوز است در فرهنگ گفتار عاميانه به‌وفور شنيده مي‌شود.) نبايد موقعيت و جايگاه و ارتباطات مسعود ده‌نمکي را در اين رابطه دست‌کم گرفت. احتمالاً هيچ‌کسي جر او نمي‌توانست چنين فيلمي را بسازد.

«اخراجي‌ها»
«اخراجي‌ها»

اما مهم‌تر و شگفت‌انگيزتر از همه اين‌ها، خود شخص مسعود کيميايي و تغيير صد و هشتاد درجه‌اي تفکراتش است: مردي که در اوايل انقلاب چماق به دستش مي‌گرفت و شيشه‌ي سينماها را زير پرچم تعصب پايين مي‌آورد و به صداوسيما بابت پخش سريال رکس گير مي‌داد چراکه سگ نجس و حرام است، بعد از ساخت مستندي درباره فاحشگي، به نقطه‌اي مي‌رسد که خيلي روشنفکرانه تقدس زدايي مي‌کند و بزرگ‌ترين آرمان‌هاي سيستم را دست مي‌اندازد. کسي که قديم‌ترها مسعود ده‌نمکي را مي‌شناخت حتي در خواب هم نمي‌ديد که او روزي «اخراجي‌ها» بسازد و تبديل به چنين آدم ساختارشکني از منظر اجتماعي شود. فارغ از هر موضع‌گيري، اين چرخ عقيدتي و شجاعت اعلام آن در ملأ عمومي با يک همچين فيلم تندرويي قابل‌احترام است.

بيشتر بدانيد : «اخراجي‌ها 3» از بخش رقابتي جشنواره‌ي فيلم فجر كنار گذاشته شد

«پرده آخر»

اولين شگفتي‌ساز بزرگ در ميان فيلم‌هاي اول که در نهمين دوره جشنواره فجر در سال 69 خوش درخشيد و هشت سيمرغ دريافت کرد. بازهم فيلمي جلوتر از زمان خودش اما اين بار تماماً ازلحاظ سينمايي. واروژ کريم‌مسيحي، در «پرده آخر» به ترکيب ويژه‌اي از تئاتر و سينما مي‌رسد و از ترکيب اين دو در هم يکي از فانتزي‌ترين فيلم‌هاي دهه شصت را مي‌سازد. فيلمي سرشار از صور خيال و قصه و درام.

«پرده آخر»
«پرده آخر»

«پرده آخر» ازلحاظ اجرايي هم يکي از بهترين نمونه‌هاي فيلم‌هاي بيانگرانه اکسپرسيونيستي در آن سال‌هاي دور محسوب مي‌شود. نورپردازي ويژه فيلم ملهم از تجربه تماشا و غرق شدن فيلم‌ساز در آثار اکسپرسيونيستي مهمي چون «مطب دکتر کاليگاري» است که خصوصاً در نور و سايه‌پردازي حضورش را در «پرده آخر» احساس مي‌کنيم. بازهم شجاعت فيلم‌ساز است که شگفتي مي‌آفريند؛ اين بار در ساختن جهاني موهم، خيالي و موحش که در زمانه خود احتمال ارتباط گرفتن تماشاگر با آن بسيار کم بود؛ اما تبحر کريم‌مسيحي جواب خود را پس داد.


منبع: blog.namava.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/153108/فيلم هاي اولي که در جشنواره فجر شگفتي آفريدند - عکس
بستن   چاپ