چه خبر - همه ديوانگي هاي آقاي خاص
ژوزه مورينيو کاري کرده که دنياي فوتبال دو دسته شدهاند؛ عدهاي او را هنوز يکي از بهترين مربيان دنيا ميدانند و در مقابل عدهاي ديگر ميگويند عصر او تمام شده و تاکتيکهايش ديگر جواب نميدهد.
با اين حال موردي که همه درباره اش اتفاق نظر دارند اين است که مورينيو نوعي ديوانگي ويژه درونش دارد که گهگاهي آنها را بروز ميدهد. به همين خاطر «فرانس فوتبال» 10 مورد از ديوانگيهاي ويژه آقاي خاص را عنوان کرده که در زير از نظر ميگذرانيد.
9 مارس 2004: دوي سرعت مقابل منچستريونايتد
ژوزه مورينيو در آن زمان سرمربي پورتو بود و براي بازي در يکهشتم نهايي ليگ قهرمانان اروپا به اولدترافورد آمده بود. تيم او بازي رفت را با نتيجه جالب 2 بر يک به سود خودش پايان داده بود ولي در بازي برگشت تا زمانهاي زيادي از بازي يک بر صفر از رقيب گردنکلفتش عقب افتاده بود. در دقيقه آخر کاستينيا روي ضربه ايستگاهي که توسط هاوارد تغيير مسير نسبي داد گل مساوي را زد. آن گل معني اش اين بود که تيم پورتو توانسته به مرحله بعدي ليگ قهرمانان صعود کند. پس از آن گل، ژوزه مورينيو از روي صندلي اش به هوا پريد و با سرعت هرچه تمامتر به سمت پرچم کرنر دويد تا خودش را روي بازيکنانش بيندازد و خوشحالي کند. بعد از بازي در گفتگو با تلويزيون يوفا، مورينيو گفت: «شرايط رختکن ما به گونهاي است که انگار فينال را بردهايم نه اينکه فقط توانستهايم از يکهشتم عبور کنيم». در آن سال برنامههاي ژوزه جواب داد و تيمش در ادامه مسير، ليون، لاکرونيا و موناکو را شکست داد و قهرمان شد.
2 ژوئن 2004: «من آقاي خاص هستم»
ژوزه مورينيو در اولين کنفرانس خبري اش به عنوان سرمربي جديد چلسي براي خودش يک لقب عنوان کرد: «ما بازيکنان سطح بالايي داريم و من را ببخشيد اگر مغرور هستم ولي ما يک مربي سطح بالا هم داريم. لطفاً نگوييد من آدم مغروري هستم، چون من قهرمان اروپا هستم و فکر ميکنم «آقاي خاص» هستم». چيزي نگذشت که اين سرمربي پرتغالي شخصيت واقعي اش را هم به همه نشان داد. ديگر کسي نميتوانست گلايهاي داشته باشد، چون او از قبل درباره شخصيتش توضيح داده بود.
12 آوريل 2005: مخفي شدن در لباس چرکها
ژوزه مورينيو براي بازي يکچهارم نهايي ليگ قهرمانان مقابل بايرن مونيخ محروم شده بود و اجازه صحبت کردن با بازيکنان تيم خودي را نداشت ولي او راهي براي اداره کردن شرايط پيدا کرده بود. ژوزه نزديکيهاي عصر به رختکن رفته بود، يعني چند ساعت مانده به شروع بازي، تا خودش با بازيکنان چلسي حرف بزند. ادامه ماجرا را اينطور براي شبکه تلويزيوني «بي اين اسپرت» توضيح ميدهد: «مسئول تدارکات چلسي با احتياط من را در سبدي که مخصوص لباسها بود قايم کرد. خودم را آنجا پنهان کردم و فقط يک روزنه براي نفس کشيدن ايجاد کردم. وقتي مسئول تدارکات، سبد را بيرون گذاشت مسئولان امنيتي يوفا که شنيده بودند من اين دور و اطراف ديده شدهام، آمده بودند و دنبالم ميگشتند. وقتي استوارت (مسئول تدارکات) در سبد را بست، من هنوز داخل آن بودم. زماني که در را باز کرد در آستانه خفگي بودم». نتيجه؟ با وجود شکست 3 بر 2، چلسي به لطف برتري در بازي خانگي به مرحله بعدي صعود کرد.
29 آوريل 2006: پرتاب مدال قهرماني
قهرمان قهرماني چلسي بعد از برتري 3 بر يک مقابل يونايتد برگزار شد. در مراسم اهداي جامِ بعد از بازي، بازيکنان مشغول خوشحالي بودند ولي ژوزه مورينيو در اقدامي عجيب مدال قهرماني اش را به سمت تماشاگران پرتاب کرد. او دليل اين کارش را در کنفرانس خبري اينطوري توضيح داد: «اين مدال براي همه است ولي من فکر ميکنم آدمي که در بين جمعيت اين مدال را گرفت خيلي خوششانس است، چون با يک خاطره باورنکردني به خانه ميرود و يا اينکه سري به سايت ايبي زده و با فروش آن مدال کمي پول به جيب ميزند». پيشبيني مورينيو درست از آب در آمد، چون آن هوادار در نهايت مدال مذکور را 16800 پوند چيزي نزديک به 19407 يورو فروخت. از آن زمان به بعد شد که مورينيو عادت پيدا کرد مدالهايش را بين تماشاگران بفرستد، چه آن مدالي که حاصل شکست برابر آرسنال در جام حذفي بود و چه آن يکي که بعد از شکست در سوپرکاپ اروپا مقابل رئالمادريد به دست آمد.
28 آوريل 2010: ويکتور والدس خوشش نيامد
مورينيو بازي رفت مرحله نيمهنهايي ليگ قهرمانان اروپا را با اينتر در خانه 3 بر يک از بارسلونا برد. در بازي برگشت، اينتر مورينيو شرايط بدي را ميرفت تا تجربه کند. تياگو موتا در همان دقيقه 28 بازي از زمين احراج شد تا شانس صعود آنها در نوکمپ کمتر شود. با اين حال اينتر فقط در آن بازي يک گل خورد در حالي که بارسا دستکم به 2 گل براي صعود به فينال نياز داشت. مورينيو پرتغالي بعد از قطعي شدن صعودش به فينال به زمين مسابقه رفت و مقابل هواداران اينتري خوشحالي عجيبي کرد. اقدامي که به مذاق ويکتور والدس، دروازهبان بارسلونا خوش نيامد و با عصبانيت به سمت مورينيو رفت. اگر مداخله چند نفر ديگر نبود مشخص نميشد والدس دست به چه کارهايي ميزد. مورينيو، اما بعد از بازي در کنفرانس خبري آتش عصبانيت والدس را بيشتر کرد و گفت: «قشنگترين شکست زندگيام را خوردم».
17 اوت 2011: چشم در انگشت
چيزي که همه از آن اطمينان دارند اين است که مورينيو دل خوشي از بارسلونا ندارد. در بازي برگشن سوپرکاپ اسپانيا و زماني که سرمربي رئال مادريد بود تيمش مقابل بارسا به ميدان رفت. تقريباً اواخر بازي بود که درگيري ايجاد شد. مادريديها که 3 بر 2 شکست خورده بودند حسابي عصباني شدند. مارسلو و اوزيل کارت قرمز گرفتند در حالي که ژوزه مورينيو هم از آشوب رخ داده استفاده کرد و انگشتش را در چشم تيتو ويلانووا، دستيار پپ گوارديولا فرو کرد. حرکتي که او را تبديل به «آدم بدِ» داستان کرد و چندين بازي محروميت برايش در پي داشت.
29 دسامبر 2013: «وقتي بازنشسته شدم از چلسي در تلويزيون دفاع ميکنم»
با وجود برتري 2 بر يک چلسي مقابل ليورپول، ژوزه مورينيو کنفرانس خبري را شلوغ کرد. تمامي صحبت خبرنگاران که داشت به صورت مستقيم پخش تلويزيوني ميشد درباره پنالتي نگرفته براي ليورپول در اين بازي بود. مورينيو پرتغالي، اما برايش واضح بود که داور مسابقه کارش را خوب انجام داده است. «وب (داور بازي) در فاصله ده متري لوئيس سوارس بود که شبيهسازي کرد و خودش را در محوطه جريمه زمين انداخت. به نظرم تنها اشتباهي که داوري داشت اين بود که کارت زرد به سوارس نشان نداد». وقتي به او گفتند که کارشناسان تلويزيوني با نظر او مخالفت ميکنند گفت: «آدمهاي زيادي در تلويزيون هستند ولي حتي يکي از آنها از قديميهاي چلسي نيستند. کرگر؟ ليورپولي است. هانسن؟ ليورپولي است. تامپسن؟ ليورپولي است. ردنپ؟ ليورپولي است. لاورسن؟ ليورپولي است. حتي يک نفر هم طرفدار چلسي نيست. وقتي در 75 سالگي بازنشسته شدم من هم مشاور و کارشناس تلويزيوني ميشوم و آنوقت از تيم چلسي دفاع ميکنم».
14 فوريه 2014: «ونگر متخصص شکست است»
بين مورينيو و ونگر يک داستان قديمي و طولاني وجود دارد. يکي از آخرين نيشهايي که آنها به هم زدهاند مربوط به سال 2014 است. خبرنگاري از مورينيو درباره نقل قول ونگر پرسيد که گفته بود «تعدادي از مربيان از ترس شکست شانس قهرمانيشان را خراب ميکنند». مورينيو، اما اينطور پاسخ داد: «اگر حق با او باشد و من از شکست بترسم دقيقاً به اين خاطر است که من خيلي به ندرت شکست ميخورم. اينکه آدم هشت سال يکجا باشد و حتي رتبه دومي هم نياورد يعني شکست. او متخصص شکست است. اگر من چنين کارنامهاي در چلسي داشته باشم، 8 سال هيچ جامي نبرم، ميروم و ديگر پشت سرم را هم نگاه نميکنم». درگيريهاي مورينيو با ونگر به همانجا ختم نشد و معروفترينش هم که شد همان کراواتکشي و دست به يقه شدن.
28 اوت 2018: «به من احترام بگذاريد»
در ابتداي فصل منچستريونايتد 3 بر صفر به تاتنهام باخت. کنفرانس خبري مورينيو بعد از اين شکست خيلي کوتاه شد. او که دوست نداشت زياد درباره شکست تيمش توضيحي بدهد، رو به خبرنگاران گفت: «نتيجه را ديديد؟ 3 بر صفر. ما 3 بر صفر باختيم. 3 دقيقاً شمار قهرمانيهاي من در انگليس است يعني بيشتر از هر 19 مربي ديگري که فعلاً در بقيه تيمها هستند. سه براي من و دو تا براي آنها. پس حالا احترام بگذاريد، احترام، احترام».
7 و 27 نوامبر 2018: صدايي نميآيد و زمين کوبيدن جعبه آب!
يکي از آخرين نتايج خوب و شايد آخرين آنها. 7 نوامبر در شرايطي که انتقاد زيادي از مورينيو ميشد او در در دقايق آخر بازي با يوونتوس در مرحله گروهي ليگ قهرمانان اروپا بازي را دو بر يک در خانه رقيب برد. مورينيو وارد زمين چمن شد و دستش را پشت گوشش گذاشت. او که لبخند معنادار و کجي بر لب داشت اداي اين را در ميآورد که «صداي انتقادي را ديگر نميشنود». چند هفته بعد در بازي برابر يانگبويز در برن، باز هم در جريان رقابتهاي ليگ قهرمانان اروپا، مروان فليني در ثانيههاي پاياني، برتري را در وقتهاي اضافه براي يونايتد رقم زد. مورينيو براي اينکه خوشحالي اش را نشان دهد جعبهاي که بطريهاي آب در آن قرار داشت را بلند و محکم به زمين کوبيد. ديوانگيهاي مورينيو انگار تمامي نداشت.»
منبع: خبرورزشي
http://www.CheKhabar.ir/News/152501/10 کار عجيب و ديوانه وار ژوزه مورينيو به مناسبت تولد 56 سالگي اش