چاپ

چه خبر - شيث درمقابل دايي؛ چه کسي مقصر بود؟

احتمالا همين يک جمله براي آن که کتابي در تحليل روانشناختي شخصيت شيث رضايي نوشته شود، کافي باشد: «مگه سيد صالحي با 20 کيلو وزن مي تونست توپ رو از من بگيره؟».

شيث حواشي زيادي در پرسپوليس درست کرد، تيمش را تا مرز غرق شدن در جنجال ها پيش برد و خودش هم با بحران از پرسپوليس جدا شد. اما او هميشه سعي کرده اشتباهاتش را پشت نام پرسپوليس مخفي کند: «مگه ميشه من تيمي رو که اسمش رو دستم هست رو دنبال نکنم؟ با نتيجه هاش زندگي مي کنم.»
مدافع پرسپوليس که براي درمان پيش دکتر نوروزي، پزشک وقت استقلال رفته بود از پيشنهاد استقلال به او با لحني متفاوت خبر داد: «استقلال دو بار به من پيشنهاد داد. يک بار زماني که افشين قطبي من را اخراج کرد و پسر آقاي فتح الله زاده با من حرف زد. يک بار هم دوران سرمربي گري آقاي قلعه نويي در استقلال که مي خواستند مرا با جانشين آقاي منتظري کنند. من تيمم پرسپوليس بود و نمي خواستم به استقلال بروم».

شيث که از کارنامه اش دفاع مطلق مي کند، معتقد است اگر به گذشته هم بازگرد همين کار ها را انجام خواهد داد: «شايد يکي دو کار را انجام ندهم ولي بقيه را انجام مي دهم».

شيث نمي خواهد به هر قيمتي زندگي کند اما تاکيد دارد هميني هست که هست. شايد چند اشتباه را انجام نمي داد ولي باز هم از عملکردش دفاع مي کند. شيث به ماجرايش با نصرتي هم اشاره مي کند: «نام من وسط بود. بيست و سي هم دامن زد و همه چيز به هم ريخت».
شيث به سخنراني اش پشت بلندگوي هواپيماي پرسپوليس هم اشاره مي کند: «اداي خلبان را درآوردم و وقتي گفتم هواپيما به زودي سقوط مي کند درون يک چاله هوايي افتاديم! متاسفانه بعضي از هم وطنانمان خيلي جدي گرفتند».

اما داستان شيث با علي دايي احتمالا يک داستان بيش از حد پيچيده است. دعوا در صبا باطري، درگيري در سايپا و اتفاقاتي که شيث آن ها را چالش فوتبالي مي داند. شيث درباره دايي مي گويد: «ايشون آدم دهن بيني بود. هر چيزي درباره من مي گفتند، باور مي کرد. به نظر من او پرسپوليسي نيست. هر بازيکني هر تيمي بازي کند نسبت به آن تيم تعصب دارد. هيچ کدام از بازيکناني که از پرسپوليس رفتند و مقابلش قرار گرفتند بعد از گلزني دستشان را مشت نکردند، به هوا نپريدند و فرياد نکشيدند».

شيث از دايي دلگير است. اين دلگيري به بهانه رفتار هاي عجيب دايي پس از ترک پرسپوليس بيان مي شود اما حقيقت به رابطه دايي با او باز مي گردد. از بدهکاري پرسپوليس به شيث تا روابط شخصي او با دايي، همه چيز به ضرر مدافع سابق پرسپوليس است. او به عنوان کاپيتان پرسپوليس، مسائل عجيبي را با علي دايي داشت.

شيث مي گويد رفقايش را دوست دارد اما خيلي ها او را فروخته اند. شايد اين مشکل او باشد. شايد مرز باريکي ميان رفيق و هم تيمي باشد. مرزي که شايد اگر شيث رعايت مي کرد، امروز به جاي آن که شيث باشد، شيخ بود. آنچه براي شيث رخ داد، ناشي از اشتباهات جنجالي خودش بود و هيچ مقصر ديگري ندارد.

منبع: khabaronline.ir