چه خبر - روزنامه جوان: استدلال فاطمه هاشمي سخيف بود
چقدر تحقير آميز است که هويت انسان صرفاً با ديگري معنا و مفهوم يابد و از خودش چيزي براي عرضه نداشته باشد. دختران هاشمي هرازگاهي به ميدان مي‌آيند و مدعي غير‌طبيعي بودن مرگ پدر مي‌شوند و جالب اينکه هيچ سند و حجتي هم ارائه نمي‌دهند و حتي از محافظان مرحوم هم شاکي نيستند.
فاطمه هاشمي در آخرين اظهارنظر خود مدعي است که «دو نفر آمدند دانشگاه گفتند عده‌اي مي‌خواهند پدرتان را ترور کنند به ايشان بگوييد.»
آيا مصداقي در ايران و جهان وجود دارد که تروريست‌ها اسرار خود را قبل از هر اقدامي اطلاع‌رساني کنند و ديگران را مطلع نمايند و به ترور شونده گوشزد نمايند که آماده باشد؟ فرض کنيد سخن فاطمه هاشمي درست باشد، چرا آن دو نفر را به دستگاه‌هاي امنيتي معرفي نمي‌کند تا تروريست‌هاي اصلي را شناسايي کنند؟ اگر فاطمه هاشمي آن دو نفر را که مراجعه کرده‌اند، مي‌شناسد چرا معرفي نمي‌کند؟
اگر نمي‌شناسد و صرفاً يک لحظه با آنان مواجه شده است، چطور به سخن آنان اعتماد کرده و صحبت از اطمينان مي‌کند؟ از کجا معلوم که سرکارش نگذاشته باشند؟ اگر فرزندان هاشمي حيات اجتماعي خود را در زنده نگه داشتن هاشمي و ارتزاق هويتي از شخصيت ايشان مي‌دانند، مي‌توانند به روش‌هاي ديگر راضي شوند. استدلال فاطمه هاشمي سخيف‌تر از استدلال بانوي تقلب در سال 1388 است؛ وقتي اردوي خياباني و چندين کشته در حمله به ساختمان بسيج انجام شد.
تلويزيون نوپاي بي‌بي‌سي از زهرا رهنورد درباره چگونگي تقلب سؤال کرد و او تقلب را به اين ارجاع داد که، چون موسوي گفته من داماد لرستان هستم و فرزند آذربايجان هم هست، مردم که ايشان را ر‌ها نمي‌کنند به ديگري رأي دهند. بازي فرزندان هاشمي با جنازه آن سفر کرده بسيار شبيه استدلال‌هاي تقلب 1388 است.
منبع: bartarinha.ir