افشاگري اميد نمازي از پشت پرده اتفاقات تلخ در ذوب آهن
شنبه 1 دي 1397 - 11:24:30 PM
چه خبر - چرا اميد نمازي در ذوب آهن موفق نشد

اميد نمازي بعد از طي دوران ناموفق با ذوب آهن علي رغم ارائه فوتبال زيبا و تماشاگر پسند از سوي اين تيم، بعد از يازده هفته به همکاري خود با اين تيم اصفهاني خاتمه داد تا اولين حضورش در ايران با نتايج خوبي همراه نباشد.

دستيار سابق کارلوس کي‌روش و مربي سابق تيم ملي زير 18 سال آمريکا در کمتر از يک هفته ايران را به مقصد آمريکا ترک کرد و اکنون در کنار خانواده اش مشغول استراحت و پشت سر گذاشتن دوران پرهياهوي فوتبال ايران است.

اميد نمازي مسائل مختلفي مبني بر ناکامي ذوب آهن در نتيجه گيري و وجود جريان هاي خاص که به دنبال برکناري او بودند، مطرح کرده است که در ادامه مي خوانيد:
** بعد از چند سال در نهايت سرمربي ذوب آهن شديد اما علي رغم موفقيت هاي ابتداي فصل، روند تيم به گونه اي پيش رفت که نتايج خوبي را به دست نياورديد و هر هفته صحبت از جدايي بود. چه اتفاقاتي رخ داد؟
چند سالي بود که آذري با من در ارتباط بود و علاقه مند بود در ذوب آهن همکاري کنيم. من هم در اين مدت توانسته بودم وجهه بهتري در آمريکا به دست بياورم و سرمربي تيم ملي زير 18 سال و دستيار مربي تيم ملي زير 20 سال آمريکا بودم. با اين وجود علاقه مند بودم فعاليت جديدي را در فضاي متفاوت تجربه کنم.
سال گذشته تا مرز سرمربيگري ذوب آهن پيش رفتم اما اتفاقاتي افتاد و آقاي قلعه نويي سرمربي ذوب آهن شد. علي رغم نتايج ضعيف اين تيم در نيم فصل نخست، ذوب آهن با حذف چند بازيکن و اضافه کردن چند بازيکن جديد توانست تا پايان فصل نتايج خوبي بگيرد و آقاي قلعه نويي ماندگار شود.
مي خواستم سبک مدرن را در فوتبال ايران اجرا کنم
من و آذري در تماس بوديم تا اينکه امسال قلعه نويي از تيم جدا شد و با من تماس گرفتند. آذري به دنبال يک کار جديد بود و مي‌خواستيم از رده پايه شروع کنيم و روي آکادمي باشگاه متمرکز شويم تا در آينده به خودکفايي برسيم. بحث ما پرورش بازيکن بود. مي خواستيم شيوه جديدي را وارد فوتبال ايران کنيم. نه اينکه فوتبال در ايران انجام نمي شود، بلکه به دنبال انجام بازي مدرن و سبکي نو بوديم. نمي‌خواستيم همانند ساير تيم ها از بازي مستقيم و ايستگاهي به گل برسيم.
** اما اين سبک در فوتبال ايران جواب مي‌دهد و الان خيلي از تيم‌ها با بازي مستقيم و ضربات ايستگاهي به گل مي‌رسند!
درست است که اين نوع از فوتبال در ايران جواب مي‌دهد اما ما به دنبال فوتبال مدرن بوديم و مي خواستيم نحوه برخورد صحيح با بازيکن را جا بياندازيم. به هر صورت من به ايران آمدم و آغاز خوبي داشتيم. خيلي خوب بدنسازي کرديم و فصل را با برد شروع کرديم. توانستيم در زمين نساجي قائم شهر به برد برسيم. در بازي دوم و علي رغم اخراج بازيکن تيم‌مان و شکستن فک حبيبي با ضربه غفوري که مستحق کارت قرمز بود، با استقلال مساوي کرديم. در بازي سوم با سپاهان کاملا پاياپاي بازي کرديم اما در 10 دقيقه تمرکز خودمان را از دست داديم و روي ضربات ايستگاهي، دو بار دروازه ذوب آهن باز شد. در همان بازي با وجود يک بازيکن اخراجي، گل زديم و يک بار تير دروازه را مورد اصابت قرار داديم. مي‌توانستيم اين بازي را ببريم اما اين اتفاق رخ نداد.
بعد از باخت به سپاهان يک سري جريان‌ها عليه من به وجود آمد و احساس کردم اين جريان از باخت به سپاهان شروع شد. در بازي چهارم ماشين سازي را برديم و در بازي پنجم با پديده‌اي رو به رو شديم که صدرنشين ليگ برتر بود و کاملا جفت و جور شده است و مي‌تواند با ادامه اين روند قهرمان ليگ برتر شود. با اينکه خيلي موقعيت از دست داديم، در دقايق پاياني روي اشتباه فردي گل خورديم و نتيجه را از دست داديم.
** شايد جدايي تبريزي يکي از عوامل عمده ناکامي شما بود. چرا او را آزاد کرديد که به مشکل گلزني برخورد کنيد؟!
به هفته دوم فلش بک بزنيم. مرتضي تبريزي تصميم گرفت از ذوب آهن برود. قبل از شروع فصل درباره اين موضوع با من صحبت شده بود. من کاملا مخالف جدايي تبريزي بودم اما متوجه شدم او بي‌انگيزه است و دوست دارد برود. به من گفت که دو سال است مي‌خواهد به استقلال برود اما مانع از اين اتفاق مي‌شوند. با رفتن او موافقت کردم اما گفتم که بايد مهاجم بگيريم. از سوي ديگر مسعود حسن زاده با مصدوميتي به تيم پيوسته بود که من از آن مطلع نبودم و در نهايت قراردادش فسخ شد. مجتبي حق دوست بازيکني تهاجمي بود که بدون اطلاع از مشکل سربازي، به تيم آمد و نتوانست اين مشکل را حل کند و براي سپري کردن دوران سربازي به فجر سپاسي رفت. حبيبي هم در بازي با استقلال مصدوم شد. ما در يک مقطع چهار مهاجم تيم‌مان را از دست داديم.
با باشگاه جلسه گذاشتم و گفتم که بايد گلزن بگيريم اما اقدامي نشد. الان هم درباره ادي هرناندز و ماريانو سيلوا فرافکني مي‌شود. مي گويند اين دو بازيکن به عنوان مهاجم اضافه شدند اما اينطور نبود. آن ها قبل از تبريزي به تيم ملحق شدند. من گفتم که اگر تبريزي رفت بايد مهاجم بياوريم اما اقدامي صورت نگرفت.
همينطور داوري‌ها در چند بازي عليه تيم ما بود، به طوري که احساس مي‌کردم مغرضانه اين رفتارها صورت مي گيرد. به طور عجيبي در 5، 6 بازي امتيازات را روي اشتباهات داوري از دست داديم. پنالتي‌هاي ما را در چند بازي نگرفتند. در عمر مربيگري 20 ساله خودم، چنين داوري‌هاي ضعيفي نديده بودم. در ادامه فصل هم نتايج ضعيفي گرفتيم.
مسلمان در ذوب آهن کم کاري مي کرد اما نگذاشتند او را کنار بگذارم!
در ادامه اما جريان محسن مسلمان مطرح شد. اول فصل گفتم که او بازيکن با کيفيتي است و من خواستم او را جذب کنند اما در ادامه ديدم که بي‌انگيزه است و کمتر از بقيه تلاش مي کند. در حين تمرين و بازي راه مي‌رود و همين کار او روي بازيکنان هم تاثير مي گذارد. در واقع ما با يک يار کمتر بازي مي کرديم. قلعه نويي پارسال چند بازيکن را بيرون گذاشت و چند بازيکن آورد تا موفق شد. مسلمان را بيرون گذاشتيم اما نمي دانم چه جرياني بود که او را به تيم برگرداند. اختيار داشتم که بگويم او را نمي خواهم اما گفتند که او به تمرين بيايد و همين کم کاري مسلمان کار را خراب مي کرد.
هفته سوم ليگ برتر گفتم ادي هرناندز به هيچ وجه گلزن نيست و اين موضوع را به اطلاع آذري رساندم. قبل از من کارهاي حضور هرناندز در تيم انجام شده بود من فقط فيلم بازي‌هاي او را تماشا کردم و احساس کردم احتمالا به دردمان مي‌خورد و با درخواست من جذب شد ولي نتوانستيم از او نتيجه بگيريم.
با اطمينان مي گويم در تمام 11 هفته ليگ برتر به جز بازي با پديده که متعادل بود، بهتر از رقبا بوديم. حتي از تراکتورسازي هم بهتر بوديم.
** به عنوان کسي که در آمريکا فعاليت کرده، داوري‌ها در ايران ضعيف است؟ چرا اين قدر اعتراض مي‌شود؟
در آمريکا هم داوري‌ها خوب نيست چون معتقدم داور فوتبال بايد در وهله نخست فوتباليست باشد و شرايط حساس و موقعيت‌ها را درک کند. او بايد بتواند مشکلات درون زمين و فشار روي بازيکن را درک کند. فوتبال در آمريکا قدمت زيادي ندارد اما الان داوراني را به کار گرفتند که قبلا فوتباليست بودند. سطح داوري در ايران پايين است. بخشي از اين موضوع به خاطر عملکرد بازيکنان است. تعداد تمارض و فريب دادن داوران به حدي زياد است که داور در برخي مواقع نمي داند کدام حرکت درست است! واقعا داور را به مشکل مي‌اندازند. از حيث تمارض، فوتبال ايران بالاتر از سطح جهاني است.
مطمئن بودم در نيم فصل مي‌توانيم با اضافه کردن دو مهاجم و هافبک به نتيجه برسيم. مشخص بود که از نظر فوتبالي خوب هستيم. آيا رئيس کارخانه و اعضاي هيات مديره بازي هاي ما را نمي ديدند و نمي دانستند مشکل تيم چيست؟ شايد گاهي اوقات عليه من بودند. ما در مالکيت توپ و دقت پاس در رتبه نخست و از حيث شوت زني به چارچوب در رتبه دوم بوديم ولي از نظر تبديل شوت به گل در رتبه دهم قرار داشتيم. مشکل تيم مشخص بود. بايد مهاجم گلزن اضافه مي کرديم. اگر چند تا بازيکن مي گرفتيم مشکل حل مي‌شد اما آقايان هيات مديره حرف از جدايي مي‌زدند.
** نحوه جدايي شما با ذوب آهن به چه شکل بود؟
من با تيم قرارداد داشتم و مي توانستم همه مبلغ قرارداد را بگيرم اما با تخفيفي که به باشگاه دادم، از تيم جدا شدم.
** وجود جريان‌هاي خاص و جدايي سرمربي اتفاقي است که کمتر در ذوب آهن ديده مي شود. فکر مي کرديد در ذوب آهن با اين مشکل مواجه شويد؟
من تعجب کردم که خواستار قطع همکاري شدند. ذوب آهن تيم با ساختاري بود. آذري را مي‌شناختم. احساس کردم در اين باشگاه خبري از جريان‌هاي عليه مربي نيست. وقتي به تيم آمدم فهميدم از يک ماه قبل از حضور من جريان هايي دنبال آوردن گزينه هاي ديگر بودند. فهميدم که عده اي مربي به دنبال گرفتن جاي من هستند و با اعضاي هيات مديره در تماس هستند. نتايج طوري بود که صبر و حوصله هيات مديره سر آمد. فهميدم جريان هاي غير مرتبط با فوتبال تصميم گير هستند.
** قبول داريد که نداشتن شناخت از فوتبال ايران موجب ناکامي شما در ايران شد؟
من قبول دارم که از جريان هاي فوتبال ايران شناخت نداشتم. من سه، چهار سال در تيم ملي بودم اما در تيم ملي خبري از اين قبيل جريان هاي منفي نيست. در فوتبال باشگاهي اشتباهات داوري، جريان هاي عليه مربي و ... وجود دارد. معتقدم جايگاه فوتبال ايران بيش از اين ها است که بعد از سال ها فقط پرسپوليس بتواند به فينال آسيا برسد. هر سال بايد يک تيم از ايران به فينال ليگ قهرمانان آسيا صعود کند. اعتقاد دارم استعدادهاي زيادي در ايران وجود دارد. اتفاقات و جريان هايي که وجود دارد مانع از پيشرفت فوتبال ايران مي شود.
** علي رغم فوتبال زيبا، در ايران نتيجه نگرفتيد و اين موضوع لطمه اي به اعتبار شما در ايران و حتي در آمريکا وارد نمي کند؟
حضور در ايران تجربه خوبي براي من بود. با محيطي آشنا شدم که مسائل غيرمرتبط با فوتبال جريان دارد. قبول دارم که به اعتبارم ضرر وارد شد و با اينکه تيمم خوب بازي مي کرد، اما نتوانستم خواسته باشگاه را برآورده کنم. کسي را با خودم مقايسه نمي کنم اما گوارديولا هم در سال نخست حضورش در منچستر سيتي تيم قهرمان را چهارم کرد اما فهميدند که او هدفي را دنبال مي کند و به دنبال تغيير ساختار فوتبال باشگاه است. مطمئن باشيد که ما هم شيوه جديدي را پياده مي کرديم و فقط زمان و نيروي انساني نداشتيم.
** با شرايطي که در ذوب آهن مشاهده کرديد، حاضريد يک بار ديگر به ايران برگرديد و کار مربيگري را انجام دهيد؟
من هيچ وقت نمي گويم در ايران کار نمي کنم. من يک مربي حرفه اي هستم که عاشق کارش است و اگر بستر لازم فراهم شود، به فوتبال ايران بر مي گردد. اگر مشکلي وجود نداشته باشد و به من تعهد بلندمدت بدهند و مطمئن باشم زمان خواهم داشت، در ايران مربيگري مي کنم. نشان دهنده اين موضوع فرگوسن است. او چندين سال تا مرز اخراج پيش رفت اما او را حفظ کردند و تبديل به بزرگترين مربي ليگ برتر جزيره شد. در آمريکا هم فشار کمتر است و به مربي زمان مي‌دهند.
فوتبال ايران سياسي است و خيلي از مديران سياسي صرفا براي نتيجه گرفتن در فوتبال هستند و براي حفظ خودشان مربي را مجاب به نتيجه گرفتن مي کنند و در غير اين صورت او را کنار مي گذارند.
** به تيم ملي بپردازيم. اکنون بحث حمايت نشدن از تيم ملي مطرح است. بالاخره خود کارلوس کي روش هم در ايجاد تنش با ساير مربيان و اصحاب رسانه نقش داشته اما بازيکنان معتقدند تيم ملي حمايت نمي شود.
رفتار يک سرمربي به حمايت هايي که نمي شود بر مي گردد. قبل از مسائل ارزي و افزايش قيمت دلار هم تيم ملي بازي و اردوي تدارکاتي خوب نداشت و اکنون اين شرايط بدتر شده است. کار بسيار دشوار است و در اين شرايط اقتصادي نمي توانند بازي خوبي براي تيم ملي فراهم کنند.
کي روش توانست نتيجه خوبي را در جام جهاني بگيرد و تصميم گرفتند او را تا پايان جام ملت هاي آسيا حفظ کنند. بدون شک بدون حمايت همه جانبه و همدلي تمام ارکان از جمله مسئولان، مردم، رسانه ها و اهالي فوتبال موفقيتي به دست نمي آيد. اگر امکانات نباشد يک مربي چه کار مي تواند انجام دهد.
الان مربي تيم ملي با مطبوعات هم به مشکل خورده است و از اين سمت مشکل با برانکو هم وجود دارد که بهتر است مطبوعات هم بيش از پيش به آن دامن نزنند.
** شرايط به گونه اي است که عده اي از پرسپوليسي ها در نقطه مقابل تيم ملي قرار دارند و از اين تيم حمايت نمي کنند. با اين شرايط چطور مي توان قهرمان آسيا شد؟
هواداران استقلال، پرسپوليس، سپاهان، تراکتورسازي و ساير باشگاه بايد از تيم ملي حمايت کنند چون تيم ملي متعلق به فرد خاصي نيست و متعلق به همه مردم است. اگر همدلي و اتحاد وجود نداشته باشد، موفقيت در جام ملت هاي آسيا محقق نمي شود. مطمئن باشيد با حضور تيم هاي قدرتمندي مثل ژاپن، کره جنوبي، استراليا، عراق، امارات، عربستان، عراق، ازبکستان و... قهرماني در جام ملت‌هاي آسيا بسيار دشوار است و تيم ملي کار راحتي نخواهد داشت.


منبع: jamaran.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/148704/افشاگري اميد نمازي از پشت پرده اتفاقات تلخ در ذوب آهن
بستن   چاپ