قاتلي که با حرکات آکروباتيک برادرزنش را کُشت
شنبه 1 دي 1397 - 10:33:01 PM
چه خبر - قاتلي که با حرکات آکروباتيک برادرزنش را کُشت

متهم اين پرونده جنايي که «مجتبي» نام دارد، در حالي که انگيزه اصلي خود از اين جنايت وحشتناک را «طلاق همسرش» مي دانست با تفهيم مواد قانوني از سوي قاضي «کاظم ميرزايي» که مواظب اظهاراتش باشد، در خيابان طلوع 13 (محل ارتکاب قتل) مقابل دوربين قوه قضاييه قرار گرفت و در تشريح چگونگي وقوع اين جنايت هولناک گفت: همه بدبختي هاي من از سال 89 آغاز شد چرا که آن زمان به خاطر اعتياد شديد به مواد مخدر و براي آن که همسرم از من طلاق نگيرد، وکالت بلاعزلي را به همسرم دادم تا در صورت تکرار چنين خلافکاري هايي به صورت يک طرفه از من طلاق بگيرد.

با وجود اين او تا سال 96 با من زندگي کرد ولي از زماني که براي تامين هزينه هاي اعتيادم دست به سرقت زدم، ديگر خانواده او از من رويگردان شدند و سال گذشته همسرم با همان وکالت طلاق گرفت. بعد از اين ماجرا خيلي تلاش کردم که او را به زندگي ام بازگردانم ولي پدرزنم اجازه نمي داد. آن ها دختر هشت ساله ام را نيز نزد خود برده بودند و من 10 ماه بود که نتوانسته بودم دخترم را ببينم! حتي مادرزنم را تهديد کردم که روي او يا همسرم اسيد مي پاشم ولي باز هم نتوانستم کاري بکنم تا اين که تصميم گرفتم برادرزن 25 ساله ام را با چاقو بترسانم چرا که پدر زنم تک پسرش را خيلي دوست داشت. متهم به قتل 34 ساله در ادامه اعترافاتش افزود: منزلي را در بولوار ميرزاکوچک خان اجاره کرده بودم چرا که پدرم نيز از من رويگردان بود و در واقع اهميتي به من نمي داد.

من که ديگر به فکر انتقام از خانواده همسر سابق ام بودم، از يک ماه قبل هر روز صبح به محل زندگي آن ها مي رفتم تا برادرزنم را تنبيه کنم! ولي شرايط فراهم نمي شد يکي دو بار هم که فرصت مناسبي پيش آمد من خودم ترسيدم به او حمله ور شوم تا اين که روز حادثه (اول آبان) ساعت 5 صبح از خانه بيرون آمدم به صورت پياده به طرف منزل آن ها حرکت کردم.

وقتي به حدود 15 متري منزل پدر زنم رسيدم، کنار درختي روي زمين نشستم کلاه لبه داري را سرم گذاشته بودم و يک عينک به چشمانم زده بودم با وجود اين براي آن که شناسايي نشوم يک برگ روزنامه را هم جلوي صورتم گرفتم تا همسايگان مرا نشناسند. حدود ساعت 6:30 صبح وقتي برادرزنم با خودرو از حياط بيرون آمد و پياده شد تا در حياط را ببندد من به سرعت به طرف او قدم برداشتم ولي يک لحظه او مرا شناخت و با دست به عينک ام زد که عينک از چهره ام افتاد.

چاقوي اول را به بازويش زدم که درگيري شروع شد پريدم و با لگد به شکم اش زدم که دور خودش چرخيد و در اين هنگام چند ضربه ديگر هم با چاقو به نقاط مختلف بدنش زدم. وقتي روي زمين افتاد، تيغه چاقو را به قفسه سينه اش فرو بردم. او سرش را از روي زمين بلند کرد و به سينه خون آلودش نگاهي انداخت و دوباره سرش روي زمين افتاد. با خودم گفتم او فقط زخمي شد !

بلافاصله از آن جا گريختم و به اطراف خيابان طبرسي رفتم. بعد از ظهر به صورت مخفيانه به محل بازگشتم. هيچ پارچه سياهي نصب نبود. فهميدم که او زنده است ولي روز بعد وقتي دوباره به محل زندگي آن ها بازگشتم تا اطلاعاتي کسب کنم پارچه هاي سياه را ديدم و متوجه شدم که او را کشته ام!

بعد از آن بود که به کانکس پليس در اطراف ميدان طبرسي رفتم و درحالي که چاقوي خون آلود را نشان مي دادم گفتم من با اين چاقو برادر زنم را کشته ام ! ولي آن ها موضوع را جدي نگرفتند و به من گفتند به محلي که قتل کرده اي برو!

من پولي همراهم نبود گفتم حداقل به گشت زنگ بزنيد تا مرا به کلانتري ببرد ولي باز هم کاري انجام ندادند تا اين که مجبور شدم با پيک موتوري تا کلانتري رسالت بروم. پيک موتوري هم پولي نگرفت!

در بازسازي صحنه قتل که سرهنگ سلطانيان (رئيس دايره قتل پليس آگاهي خراسان رضوي) نيز حضور داشت، ابتدا سرگرد نجفي (افسر پرونده) به تشريح خلاصه اي از محتويات اين پرونده جنايي پرداخت و سپس قاضي ميرزايي با صدور قرار بازداشت موقت، متهم را روانه زندان کرد.

بنابراين گزارش، در حاشيه بازسازي صحنه قتل، «مجتبي» (متهم به قتل) در گفت وگويي کوتاه به سوالات خبرنگار ما پاسخ داد.

چند کلاس سواد داري؟ تا پنجم ابتدايي درس خوانده‌ام.

علت اصلي اختلاف شما با پدر زنت به خاطر طلاق همسرت بود؟ البته به جز اين اختلافات ديگري هم داشتيم، آن هم به خاطر يک قطعه زمين بود که از او خريده بودم!

چگونه همسرت با يک آدم معتاد، بيکار، دزد و مشروب خوار زندگي مي کرد؟ من بيکار نبودم اين اواخر هم در پيک موتوري کار مي کردم. همه لوازم خانه ام را عوض کرده بودم! حتي 10 ميليون براي رهن خانه پرداختم و ماهيانه 250هزار تومان هم اجاره مي دادم!

چرا به خاطر اختلاف خانوادگي برادرزنت را کشتي؟ چون او را خيلي دوست داشتند و از سوي ديگر هم نمي خواستم او را بکشم. او دوست من بود فقط مي خواستم او را بترسانم! ولي آن ها تهديدهاي مرا جدي نگرفتند!

پشيماني؟ خيلي، کاش اين اتفاق نمي افتاد!

شکل جنايتي که انجام دادي شبيه فيلم هاي جنايي بود. نه! من فيلم نگاه نمي کنم يعني اصلا وقتي براي اين کار ندارم!

منبع: parsine.com

http://www.CheKhabar.ir/News/148524/قاتلي که با حرکات آکروباتيک برادرزنش را کُشت
بستن   چاپ