«ژان لوک گدار» آخرين غول بازمانده از سينماي مولف
شنبه 1 دي 1397 - 8:11:03 PM
چه خبر - بيوگرافي «ژان لوک گدار» Jean-Luc Godard

«ژان لوک گدار» روز سوم دسامبر 1930 در پاريس در خانواده‌اي ثروتمند چشم به جهان گشود. فعاليت سينمايي‌اش را به همراه کارگردانان بزرگ ديگري، چون «اريک رومر»، «فرانسوا تروفو» و «ژاک ريوت» در سال‌هاي 1950 و با نوشتن نقد در مجلات مشهوري مانند «کايه دو سينما»، «هنرها» و «روزنامه فيلم» شروع کرد. براساس کارنامه سينمايي «ژان لوک گدار» مي‌توان گفت، وي در عين حال فيلم‌نامه‌نويس، ديالوگ‌نويس، کارگردان و مونتاژکننده تمام ساخته‌هايش است. گدار علاوه‌بر فعاليت‌هاي پشت صحنه در برخي فيلم‌هايش نيز در نقش‌هاي کوچک مقابل دوربين قرار گرفته است. با اين حال فعاليت هنري اين چهره نامدار به ساخت فيلم و حضور در مراحل ساخت آن خلاصه نمي‌شود، زيرا گدار در کنار نويسندگي و تهيه‌کنندگي در دنياي هنر هفتم، به عنوان نظريه‌پرداز و منتقد نيز شناخته مي‌شود.

سينما با گدار بهتر زندگي مي‌کند

نظرات منتقدان درباره فيلم‌هاي گدار و به ويژه سينماي وي پس از «از نفس افتاده» کمي ضد و نقيض به نظر مي‌آيد؛ براي مثال «فرانسوا تروفو» به مناسبت نمايش فيلم «چند چيزي که من درباره او مي‌دانم» درباره گدار گفته است: گدار تنها کارگرداني نيست که فيلم با او زندگي مي‌کند، بلکه کسي است که سينما با او بهتر زندگي مي‌کند. او سرعت عمل روسليني، حس موسيقيايي اورسن ولز و تاثيرگذاري هيچکاک را دارد و در عين حال به عنوان يک انسان بسيار گستاخ است. با اين حال «فيليپ راث»، رمان‌نويس آمريکايي به عنوان فردي که در واقع از سينماي گدار نفرت دارد تفاوت زيادي با نظر پيشين دارد. در عين حال با اينکه وي سبک فيلم‌سازي گدار را بدون شک سبکي غير قابل تحمل مي‌داند، اما با اين حال فيلم «از نفس افتاده» را استثنايي بر اين قاعده مي‌بيند.

«ژان لوک گدار» کارگردان نامي موج نوي فرانسه
«ژان لوک گدار» کارگردان نامي موج نوي فرانسه

«ژان لوک گدار» روز سوم دسامبر 1930 در پاريس در خانواده‌اي ثروتمند چشم به جهان گشود. فعاليت سينمايي‌اش را به همراه کارگردانان بزرگ ديگري چون «اريک رومر»، «فرانسوا تروفو» و «ژاک ريوت» در سال‌هاي 1950 و با نوشتن نقد در مجلات مشهوري مانند "کايه دو سينما"، "هنرها" و "روزنامه فيلم" شروع کرد.

موج نو با گدار

در همين زمان گدار شروع به ساخت فيلم‌هاي کوتاهي با فرمت 16 ميلي‌متري کرد. وي مستند کوتاه «عمليات بتن» را در سال 1954 پيرامون فرايند ساخت سد "ديکسنس" در سوييس کارگرداني کرد. همچنين فيلم‌ «شارلوت و ورونيک» حاصل همکاري وي با اريک رومر است و «تاريخچه آب» را نيز گدار با همکاري فرانسوا تروفو ساخت. «از نفس افتاده» نخستين فيلم بلند گدار است که وي آن را در سال 1959 کارگرداني کرد. اين فيلم نه تنها موفقيتي بزرگ براي گدار به حساب مي‌آمد، بلکه به يکي از فيلم‌هاي شاخص شروع کننده جرياني در سينماي فرانسه مبدل شد که بعدها به "موج نو" در سينماي فرانسه شهرت يافت.

«ژان لوک گدار» کارگردان، فيلمنامه‌نويس و منتقد سينمايي
«ژان لوک گدار» کارگردان، فيلمنامه‌نويس و منتقد سينمايي

گدار همچنين در سال 1960 فيلم بلند ديگري را با نام «سرباز کوچک» با موضوع جنگ الجزاير ساخت و سپس کمدي موزيکال «زن، زن است» را کارگرداني کرد. وي در اين سال‌ها فعاليت سينمايي‌اش را به سرعت ادامه داد و طي هفت سال فيلم‌هاي موفق ديگري چون «زيستن زندگي‌اش»، «تفنگدارها»، «زن شوهردار»، «آلفاويل»، «مونث، مذکر»، «زن چيني» و «آخر هفته» را تا سال 1967 ساخت. هفت سال فعاليت بي‌وقفه و جدي در سينماي فرانسه گدار را به کارگرداني شناخته شده تبديل کرد که نه‌تنها نخستين کارگردان مهم دنيا در آن زمان به شمار مي‌آمد، بلکه نامش به عنوان يکي از چهره‌هاي پيشرو در جهان هنر و روشنفکران در دنياي هنر مطرح شد.

تعارض گدار با ساختار سينما

اما در همين هنگام نمايش برخي فيلم‌هاي گدار موجب نمايان شدن تعارض بين ساخته‌هاي وي و ساختار سينما بود و اين امر باعث شد گدار در عرصه سياست و نمايش آن در فيلم‌هايش به عنوان فردي راديکال شناخته شده و به حاشيه‌ رانده شود. پس از اين زمان، گدار با همکاري «ژان پير گري» سينماي سياسي را پايه‌گذاري کرد و فيلم‌هايشان را در مجموعه‌اي تحت نام مستعار «گروه ژيگاورتوف» منتشر کرد. در واقع فيلم‌هايي که گدار در اين دوران کارگرداني کرده بود کمتر به صورت رسمي منتشر شدند. در نهايت گدار در سال 1974 با ساخت ويديو و همکاري با تلويزيون از دنياي سينما فاصله گرفت.
اين چهره سرشناس بارديگر در سال 1980 با ساخت فيلم «هرکي، هرکي» يا «زندگي» به دنياي هنر هفتم بازگشت. ساخت اين فيلم به تنهايي توانست اعتبار و نقش پررنگي را که وي در سال‌هاي 1960 در سينما به دست آورده بود بار ديگر به او برگرداند. در سال‌هاي پاياني 1980 گدار فعاليت سينمايي‌اش را بر ساخت مجموعه سينمايي به نام «تاريخچه سينما» معطوف کرد که به روايت تاريخ فيلم سينمايي مي‌پرداخت. ساخت اين مجموعه در سال 1998 به پايان رسيد. گدار در سال‌هاي 2000 با فيلم‌هاي «در ستايش عشق»، «آهنگ ما» و «سوسياليسم» فعاليت سينمايي‌اش را ادامه داد. وي همچنين در اين سال‌ها يک نمايشگاه از ماکت‌هايش را در مرکز "ژرژ پمپيدو" در پاريس برپا کرد.

خرس طلاي برلين

ژان لوک گدار در سال 1965 خرس طلاي جشنواره برلين را براي فيلم «آلفاويل» کسب کرد. وي همچنين دو نشان افتخار سزار را در سال‌هاي 1987 و 1998 و يک شير طلاي جشنواره ونيز را در سال 1982 براي مجموعه فعاليت‌هاي سينمايي‌اش و يک شير طلاي ديگر را در سال 1983 براي فيلم «نام کوچک؛ کارمن» در جشنواره ونيز کسب کرد. علاوه بر آن، در سال 2010 يک اسکار افتخاري نيز براي قدرداني از تمام فعاليت‌هاي سينمايي گدار به وي اعطا شد.

«ژان لوک گدار» Jean-Luc Godard
«ژان لوک گدار» Jean-Luc Godard

ژان لوک گدار علاوه‌بر ساخت فيلم، نمايشنامه، کتاب و رمان‌هاي بسياري را نيز نوشته است. با نگاهي به کارنامه هنري و سينمايي گدار مي‌توان پي برد که اوج فعاليت سينمايي وي در سال‌هاي ابتدايي ورود وي به دنياي سينما و در سال‌هاي 1960 اتفاق افتاده بود. بر اساس رتبه‌بندي IMDB، فيلم «زيستن زندگي‌اش» بهترين فيلم وي محسوب مي‌شود که روايتي 12 اپيزودي از داستان زندگي مساله‌دار يک زن پاريسي را بيان مي‌کند. با اينکه گدار هرگز در هيچ يک از فيلم‌هايش به شکل مستقيم به روايت زندگي‌اش نپرداخته، با اين حال با دقت در برخي از فيلم‌هايش مي‌توان عناصري در رابطه با زندگي شخصي او يافت. براي مثال شخصيت "ميشل پوآکار" در فيلم «از نفس افتاده» با سرقت پول از يکي از دوستانش "ليليان"، در واقع به نوعي يکي از وجوه شخصيت گدار را در جواني به نمايش مي‌گذارد و علاوه‌بر آن شخصيت اصلي فيلم «سرباز کوچک» نيز با تعصبات سياسي خاص و علاقه به خودروهاي گرانقيمت در واقع شخصيتي بسيار نزديک با خود ژان لوک گدار را به تصوير مي‌کشد.

گدار از زبان خودش

همچنين گدار در فيلم «نام کوچک؛ کارمن» در نقش عمو جان، فيلم‌سازي که در بيمارستان رواني بستري مي‌شود را به تصوير کشيده است. وجه مشترک عمو جان با شخصيت اصلي خود گدار آن است که گدار نيز در سال 1953 براي مدتي در بيمارستان رواني بستري شده بود.

گدار درباره سبک فيلم‌سازي‌اش توضيح مي‌دهد:

نحوه فيلم‌سازي من همانند شيوه‌اي است که دو يا سه نوازنده جاز آهنگ مي‌سازند. در واقع لزوما هيچ سناريوي نوشته‌اي وجود ندارد، بلکه ما موضوعي را انتخاب مي‌کنيم سپس بازيگران آن را ايفا مي‌کنند و در نهايت فيلم سازمان يافته و تدوين مي‌شود. هيچ ديالوگ از پيش تعيين شده‌اي در کار نيست و تنها چند کُلاژ و يادداشت وجود دارد که پيوند آنها به ساخت يک فيلم مي‌انجامد.

«ژان لوک گدار» Jean-Luc Godard
«ژان لوک گدار» Jean-Luc Godard

سينماي گدار در عرصه سينماي جهان منبعي براي ساير کارگردانان ديگر محسوب مي‌شود، اما گدار نيز در فيلم‌هايش تلاش کرده از سکانس‌هاي فيلم‌هاي پيش از خود و علاوه‌بر آن نقاشي نقاشاني چون «رنوا» و ديگر نقاشي‌هاي معروف در طراحي صحنه‌هاي فيلم‌هايش بهره ببرد.

بيشتر بدانيد : بهترين فيلم هاي جشنواره کن 2018+ خلاصه داستان هر فيلم

بيشتر بدانيد : 20 فيلم پرحرف تاريخ سينما!!

بيشتر بدانيد : وقتي غول‌هاي سينما از خجالت هم درمي‌آيند!!


منبع: isna.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/147988/«ژان لوک گدار» آخرين غول بازمانده از سينماي مولف
بستن   چاپ