چه خبر - چرا اين همه تعدي به خبرنگاران ارزان و آسان شدهاست؟
احسانمحمدي- «نوشتن» و کار خبري يک انتخاب است. هيچکس به اجبار ما را وادار به اين کار نکردهاست. انديشيدن به اجبار نميشود، همانطور که با فرمان هم نميشود مانع از آن شد. از ميان همه نانهاي ديگر دنيا، اين «نان جوين» را برگزيدهايم، منتي بر کسي هم نداريم اما «خوندل» را هم به آن افزودهاند.
چندروزي است که همه دنيا دارد در مورد جمال خاشقجي حرف ميزند. از اينکه تيمهاي ترور دولت سعودي او را سلاخي کردهاند. واقعهاي تلخ و دردناک. او اولين نفري نيست که قرباني تنگنظري و عدم تحمل و مدارا ميشود. ... تو هم بزن!
خاک هر سرزميني را بگرديد حتماً به خون روزنامهنگار يا اهل رسانهاي رنگين شدهاست. پاييز هر سال در ايران هم خاطره گزنده قتلهاي زنجيرهاي را يادآور ميشود که در آن از اهل قلم هم چند تن قرباني شدند...
فرانسويها ميگويند از سربازان سنگرها محافظت ميکنند، از چسبهاي کهنه، نوارهاي چسب، از ما چه کسي مراقبت ميکند؟... اين حکايت اهل قلم و رسانه است. بيپناه و دردمند. گاهگداري به مناسبتهاي خاص برخي مسئولان سخنرانيهاي پرشوري در اهميت «قلم» و «رسالت خبررساني و آگاهسازي مردم» بيان ميفرمايند و ميگويند که شما «شمع» هستيد و ميسوزيد تا روشني ببخشيد و ... گوشمان پر است از اين قصهها. ما خودمان قصهپردازيم!
در خبرها آمدهاست که شب گذشته ماموران شهرداري قزوين که درحال تخريب يک چهارديواري در حومه اين شهر بودند با مقاومت مالک مواجه ميشوند، خبرنگاري که آن حوالي بوده تصميم ميگيرد از اين صحنه فيلمبرداري کند. نتيجه؟ ضرب و شتم! آسيب از ناحيه گردن و زانو، ضبط شدن گوشي همراه توسط عوامل شهرداري و بستريشدن در بيمارستان شهيد رجايي قزوين!
در خصوص جزئيات ماجرا اطلاعات دست اولي ندارم و لابد ماموران شهرداري دلايل خودشان را دارند. همانطور که براي سيلي زدن به صورت زن دستفروش فومني دليل داشتند، همانطور که براي زير و رو کردن چرخ ميوه فروشان دوره گرد دليل دارند، همانطور که ...
اما چرا اين همه تعدي به خبرنگاران ارزان و آسان شدهاست؟ وزيري که از پرسش خبرنگاري خوشش نمي آيد او را به «چرت و پرتنويسي» متهم مي کند، مدير رسانهاي که از هوشمندي کافي براي مديريت مجموعهاش برخوردار نيست حق التحرير ناچيز تيم را نميدهد و آنها را به سادگي آبخوردن از کار برکنار ميکند، نه سقفي هست و نه جانپناهي... نه اجازه فعاليت انجمن ميدهند و نه ...
گاهي دردناکتر از کتکخوردن ها و احضارشدنها، فحش و ناسزاهايي است که برخي نثار اهل قلم ميکنند. ديوارمان کوتاهاست! اينکه ممکناست عدهاي از خبرنگاران مورد التفات کساني قراربگيرند و براي منافع گروه جناحي بنويسند امر تازهاي نيست اما عموم اهل رسانهاي که من ميشناسم با حقوقي حوالي دو ميليونتومان در ماه، کار دشوار و پردردسري را انجام ميدهند، بسياري از مسائل را ميدانند اما نميتوانند بگويند، درست وقتي خودشان سرشار از رنج هستند، ميکوشند اميد را در دل مردم زنده نگهدارند چون چراغشان در اين خانه ميسوزد و عاشق امنيت و آرامش اين کشورند. با اين همه گاهي سرانجامشان بستري شدن در بيمارستان است! اين همه تلخي با اين قشر سزاوار نيست...
يک بار ديگر به آن عدد و رقم نگاه کنيد. زير خط فقر نيست. در اعماق خط فقر است. با چنين جايگاه متزلزل صنفي، دستمزدهاي ناچيز و دست هاي پرقدرتِ نوازشگر چه کسي از فعالان رسانه اي مراقبت ميکند؟
منبع: asriran.com