عجايب صداوسيما/ از سانسورهاي عجيب تا زشت کردن تيپ و گريم!!
يکشنبه 22 مهر 1397 - 10:06:12 AM
چه خبر - زيبايي و خوش تيپي در صداوسيما دردسرآفرين است!

روز‌به‌روز به تعداد منتقدان صداوسيما اضافه مي‌شود و از خودي تا غيرخودي معتقدند که اين رسانه عريض و طويل در کار خود مانده است؛ اما در عوض همه اينها، صداوسيما هم مدام متر و معيارهاي جديدي به انبوه بندهاي مرتبط با محدوديت‌ها و مميزي‌هايش مي‌افزايد. صداوسيماچي‌ها دايره خط قرمزشان را آن‌قدر گسترش داده‌اند که حالا يقه هر صحبت، نشانه، چهره و حتي هر جانوري را هم مي‌تواند بگيرد. ما با يک جست‌وجوي کوچک به ١٠ موردِ شگفت‌انگيزي رسيديم که ويژه سيماي ملي است. اين ويژگي‌ها مختص تلويزيون ما است و لنگه‌اش را هيچ‌ کجاي دنيا نمي‌توان پيدا کرد.

بيشتر بدانيد : سانسور عجيب در تلويزيون صدا و سيما!!

قشنگي هم دردسر دارد

پيکر آدمي و خوش‌چهرگي يکي از دردسرآفرين‌ترين مسائل در صداوسيماست؛ هر چقدر شيک‌تر و قشنگ‌تر، دردسر هم بيشتر. به نظر مي‌رسد تلويزيون معياري براي خوش‌قيافگي در نظر گرفته که هيچ‌کس نبايد از اين معيار بالاتر بزند. شنيده شده است که برخي در سازمان متخصص از ريخت انداختن‌اند. آنها وظيفه دارند که لباس و گريمي براي مجريان و مدعوين تدارک ببينند که خيال مخاطب جاي خاصي نرود. از طرفي پوشيدن آستين کوتاه، شلوار جين و مانتوهاي رنگي و شاد معمولا در تلويزيون مجاز نيست. اخيرا بعضي‌ها شورش کرده‌اند و شلوار جين مي‌پوشند. اگر فردي به مقابل دوربين دعوت شده باشد که سازمان با او رودربايستي دارد و نمي‌تواند جلويش بايستد، آن‌قدر نماهاي بسته خيلي نامربوط يا خيلي دور مي‌گيرد که کل برنامه زهرمار بيننده شود؛ ‌اي‌اي‌اي صداوسيما.

بيشتر بدانيد : سانسورهاي صدا و سيما : از حجم گوش شقايق دهقان تا غبغب سحر جعفري جوزاني + تصوير

هيچ برنامه و مسابقه‌اي را زنده نمي‌بينيم!

ما ايراني‌ها تنها آدم‌هاي روي زمين‌ايم که هيچ‌ وقت برنامه و مسابقه‌اي را لايو نمي‌بينيم؛ آن‌ هم در صورتي که گوشه هر تصويري که پخش مي‌شود، واژه «زنده» جاخوش کرده است. راستش صداوسيمايي‌ها به خودشان هم اعتماد ندارند، چه برسد به مخاطبي که ما باشيم. ما آن‌قدر آدم‌هاي خاصي‌ هستيم که ديرتر از تمام دنيا از نتايج مسابقه‌ها باخبر مي‌شويم. همين باعث شده که تايم شادي و ناراحتي‌مان با تايم شادي و ناراحتي اهالي دنيا يکي نباشد! در عوض مي‌توانيم آن‌قدر تکرار صحنه‌هاي مسابقه‌هاي مختلف را ببينيم که آن رقابت را ريشه‌اي هضم کنيم و پايه‌مان قوي شود. اين شامل حال مسابقات داخلي هم سال مي‌شود؛ در تمام روزهاي سال، در تمام سال‌ها و براي چند دهه! فکرش را بکنيد.

تلويزيون به سليقه مديران

تلويزيون ما که به اسم تنها رسانه رسمي تصويري در سطح کشور حاضر است، به راحتي مي‌تواند سليقه‌هاي بسياري را نديده بگيرد و به سلايق محدود و معدودي از مديرانش بسنده کند. اينطوري مي‌شود که تمام بخش‌هاي خبري آن با موضع‌گيري پخش مي‌شود و کسي را ياراي پاسخگويي نيست و اينطوري مي‌شود که به راحتي حتي بسياري از مسئولان سطح بالاي فعلي و سابق از فهرست «مورد تاييدها» و قابل پخش‌ها بيرون مي‌مانند. آنها کارنامه واقعا درخشاني دارند و توانسته‌اند جمع کثيري که شامل چند رئيس‌جمهوري، رئيس مجلس، وزير و نماينده مجلس است را از قاب به‌ در کنند.

تاريخ به ‌معناي روايت وقايع سپري‌شده و احوال گذشتگان آنطور که ما مي‌خواهيم!

تاريخ در صداوسيما به ‌معناي «روايت وقايع سپري‌شده و احوال گذشتگان نيست» بلکه به ‌معناي «روايت وقايع سپري‌شده و احوال گذشتگان آنطور که ما مي‌خواهيم» است. براي همين هم تلويزيون در قُرُق دو سه کارشناس تاريخي چاق و لاغر است. اسم‌هاي‌شان را همه مي‌دانند؛ بگوييم؟

پاسخگويي مديران؟ هرگز

مديران صداوسيما خود را برابر مردم پاسخگو نمي‌دانند، رئيس اين سازمان جوابگو نيست و نمي‌شود با او مصاحبه کرد. کشف «عبدالعلي علي‌عسگري» براي يک خبرنگار مثل برنده‌شدن در يکي از مسابقات «ستاره‌مربع، مربع‌ستاره» است؛ همين‌قدر مَحال! نطق سريالي اهالي تلويزيون «بي‌پولي» است اما تا جايي که توانسته‌اند شبکه اضافه کرده‌اند و با کميت‌اش پُز مي‌دهند ولي شما اگر سوالي از مدير سيما داشته باشيد، بايد آن را به قيمات واگذار کنيد. کسي تا حالا ديده يک رئيس سازمان، جز دفعات اندکي با روزنامه و نشريات خودي، با کسي مصاحبه کند و به سوالي جواب بدهد؟ جل‌الخالق؛ ما که نديده‌ايم.

زدودن جشن‌هاي ملي از حافظه ايرانيان

آنها براي زدودن جشن‌هاي ملي از حافظه ايرانيان کم نگذاشته‌اند. نوروز را با بازتعريف ارايه دادند و شب چله را هم به‌ناچار و پس از سال‌ها کج‌دار و مريز به رسميت شناختند؛ اما در اين رسانه کسي از مهرگان و تيرگان چيزي نشنيده است. چهارشنبه‌سوري هم شبي است که فقط بايد مردم را نصيحت کرد و از خطر برحذر داشت و زخمي نشان داد. سيزده‌بدر هم يعني روز طبيعت. ماجرا اما ادامه دارد: اهالي تلويزيون حتي رشته‌هايي که در کشور به رسميت شناخته شده را هم به رسميت نمي‌شناسند و خبري از پخش بازي‌هاي‌شان نيست؛ نمونه‌اش رشته ورزشي بوکس. ورزش بانوان؟ حرفش را هم نزنيد.

«با» فضاي‌مجازي، اما «بر» فضاي‌مجازي

خوراک بخش قابل توجهي از برنامه‌هاي تلويزيون از طريق فضاي مجازي تأمين مي‌شود؛ اما دريغ از يک نقل‌ منبع. درواقع صداوسيماچي‌ها فضاي مجازي را «منبع» حساب نمي‌کنند و به راحتي بخشي از خوراک خود را از آن تهيه مي‌کنند. تلويزيون هر روز و هر هفته برنامه‌اي عليه فضاي مجازي و شبکه‌هاي مجازي مي‌سازد؛ اما برنامه‌سازانش حضور فعالي در اين فضا دارند و از همين راه هم تغذيه مي‌کنند.

مخالف‌درست‌کن! مثل آزاده نامداري

تلويزيون ايران يد طولايي در پرورش و فراري‌دادنِ آدم‌ها دارد. هر سال چند نفر از آدم‌هاي اين سيستم از گود خارج مي‌شوند و با تجربه و اعتباري که طي سال‌ها در اين قاب به دست آورده‌اند، آن طرفِ مرزها ارتزاق مي‌کنند. توي اين اسم‌ها همه‌ جور آدم هست: از سيد محمد حسيني بگير تا فرشيد منافي. نمونه داخلي‌اش هم آزاده نامداري است که همين اواخر با دلخوري گفت ديگر کاري با سازمان ندارد. فهرست طولاني است، خيلي از مجري‌ها و برنامه‌سازهاي ريز و درشت که مي‌توانستند به کشورشان خدمت کنند اما براي‌شان جا نبود. اين هايي که گفتيم، مال خودِ خودِ خودمان است. مال هيچ کشوري در هيچ‌ کجاي دنيا نيست. شما مي‌توانيد با هر کدام از اين ١٠ شگفتي به آدم‌هاي سراسر دنيا پُز بدهيد. مي‌گوييد نه؟ برويد بپرسيد

شگردهاي خلاقانه در حوزه مخفي‌سازي ساز و حتي ماده گرگ!

آلات موسيقي و آدم‌هايي که خِير سرشان مي‌خواهند ساز بزنند، هيچ‌رقمه اين اطراف پيدايشان نشود. اين‌جور مواقع گل و سنبل و بلبل و همين‌طور تاريکي خيلي به کار مي‌آيد. البته در برخي استثناها مثل ماده‌گرگِ شهر رُم مي‌شود دست به دامان فتوشاپ شد. اين يک خط قرمزِ ناموسي براي سيماي جمهوري اسلامي است. برنامه‌سازانِ صداوسيما در اين زمينه دکترا دارند؛ آنقدر که مي‌توانيم ترنسفرشان کنيم به يک کشور ديگر و با شگردهاي خلاقانه در حوزه مخفي‌سازي برايمان ارز بياورند.

بيشتر بدانيد : تمام سانسورهاي عجيب صدا و سيما/ از دوقلوهاي افسانه اي و اوشين تا سانسور سگ و گرگ!!

هميني که هست؛ مال خودمه

صداوسيماچي‌ها با انحصارشان حال مي‌کنند. آنها رقيبي براي عرض‌اندام ندارند و هر گلي که مي‌زنند، به سر خودشان زده‌اند! جالب آنجاست که تلويزيون براي پخش مسابقات فوتبال پول نمي‌دهد و پول مي‌گيرد؛ يعني در حالي ‌که همه شبکه‌هاي دنيا بايد بابت پخش مسابقات هيجان‌انگيز فوتبال مبالغ کلاني بپردازند، سيماي ما چون قدرتش زياد است، پولي نمي‌دهد و در عوض مبلغي براي پخش از بعضي باشگاه‌ها مي‌گيرد. شما هم شاخ درآورديد؟ حالا زود است؛ بگذاريدش داخل جيب‌تان تا آخر خيلي مانده.

بيشتر بدانيد : سانسور عجيب استاد محمدرضا شجريان در دورهمي!


منبع : روزنامه شهروند

http://www.CheKhabar.ir/News/145863/عجايب صداوسيما- از سانسورهاي عجيب تا زشت کردن تيپ و گريم!!
بستن   چاپ