روابط نامشروع،علت بازداشت دختري که ديگر دختر و پسر برايش فرقي نداشت
دوشنبه 9 مهر 1397 - 12:04:00 PM
چه خبر - بارها در پزشکي قانوني سر اجساد مجهول الهويه حاضر شدم اما اثري از خورشيد نبود

نمي دانم از ديدن دخترم در اين وضعيت اسفبار خوشحال باشم يا ناراحت شوم. دعا مي کنم هيچ مادري اين گونه در دو راهي ترديد قرار نگيرد الان اشک ها و لبخندهاي من درآميخته است به طوري که حال خودم را نمي فهمم. بارها براي ديدن دخترم سر اجساد مجهول الهويه در پزشکي قانوني رفته ام به اميد آن که يکي از آن اجساد مربوط به دخترم باشد اما ...
پيرزن با شنيدن دستگيري دخترش با وضعيتي هراسان و مضطرب در حالي وارد کلانتري سناباد مشهد شد که اين بار نيز احتمال مي داد تشابه اسمي رخ داده باشد. او از چند ماه قبل به دنبال دختر گمشده اش همه شهر را زير پا گذاشته بود و اکنون دخترش را گيج و منگ در کلانتري يافته بود.
پيرزن نفس زنان و در حالي که مدام مرواريدهاي غلتان روي صورتش را با گوشه چادر پاک مي کرد با ديدن جوان غريبه اي که همراه دخترش به اتهام سرقت و رابطه نامشروع دستگير شده بود سرش را از شدت شرم پايين انداخت و در تشريح سرگذشت تلخ آخرين فرزندش به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري سناباد مشهد گفت: «خورشيد» نهمين فرزندم است که به خاطر ته تغاري بودنش خيلي مورد توجه ما قرار مي گرفت او از همان دوران کودکي علاقه عجيبي به شيطنت بازي و رفتارهاي خطرناک اما هيجان انگيز داشت.
به طوري که مدام با پسرها همبازي مي شد و به تذکرات ما نيز توجهي نمي کرد. او حتي با پول هايي که از فروشگاه کوچک پدرش برمي داشت و با مبالغ توجيبي که از پدر يا خواهر و برادرانش مي گرفت «ترقه» يا فشفشه مي خريد و در کوچه و خيابان به همراه پسرها سر و صدا به راه مي انداخت. ما در انتهاي شهرک شهيد باهنر (قلعه خيابان) زندگي مي کرديم و من مدام بايد به خاطر رفتارهاي زشت دخترم از همسايگان عذرخواهي مي کردم.
متاسفانه «خورشيد» که الان نامش را به «پرنيا» تغيير داده است در مدرسه نيز شيطنت مي کرد به طوري که همه معلمان و مدير مدرسه از رفتارهاي او با ديگر دانش آموزان عاصي شده بودند. به همين دليل دخترم در کلاس سوم راهنمايي ترک تحصيل کرد و خانه نشين شد. ما که مي ترسيديم او به خاطر همراه بودن با پسرهاي همسايه ها آبروريزي کند بلافاصله به خواستگاري جواني برازنده و اهل کار و زندگي پاسخ مثبت داديم که دخترم بعد از ازدواج مشغول خانه داري و زندگي مشترک شود تا رفتارش تغيير کند.
اگرچه «علي» از هر لحاظ جوان شايسته اي بود و خورشيد را عاشقانه دوست داشت اما نمي دانم چرا دخترم فقط به اين بهانه که علاقه‌اي به همسرش ندارد سر ناسازگاري گذاشت و 11 ماه بعد از ازدواج از او طلاق گرفت. البته بعدها فهميدم که يکي از پسران محله با جملاتي عاشقانه دخترم را فريب داده و با يک عشق خياباني خيالي او را تشويق به طلاق کرده بود اما بعد از اين ماجرا همه حرف هاي عاشقانه اش را تنها يک شوخي دوستانه خوانده بود.
خلاصه دخترم به خاطر خودسري‌هايش و سير در فضاهاي مجازي و شبکه‌هاي هولناک گروه هاي دوست يابي وارد پارتي‌ها و دورهمي‌هاي شبانه شد و من زماني به خود آمدم که «خورشيد» را به اتهام ارتباط نامشروع پشت ميله‌هاي زندان ديدم او بعد از آزادي از زندان ديگر در منجلاب فساد و اعتياد افتاد به طوري که ديگر خيلي کم او را در خانه مي‌ديدم. مواد مخدر صنعتي تا عمق جانش نفوذ کرده بود و من هر بار با گريه و زاري و خواهش و التماس او را به مرکز ترک اعتياد مي سپردم اما هيچ وقت دست از خلافکاري‌هايش برنداشت به طوري که فقط پنج ميليون تومان براي ترک اعتيادش هزينه کردم ولي بي فايده بود.
او ديگر دختر و پسر برايش فرقي نداشت و من هميشه از اين که بلايي به سرش بيايد نگران بودم با وجود اين به سختي مي توانستم او را پيدا کنم و از ديدن وضعيت اسفبارش ناله مي کردم تا اين که اين بار از شش ماه قبل هيچ خبري از او نداشتم. براي ديدن «خورشيد» همه بيمارستان ها را زير پا گذاشتم چندين ميليون تومان به رمال ها و فالگيرها دادم تا شايد ردي از دخترم پيدا کنند بارها در پزشکي قانوني سر اجساد مجهول الهويه حاضر شدم اما اثري از خورشيد نبود تا اين که ... شايان ذکر است به دستور سرگرد قديمي(رئيس کلانتري سناباد) زن جوان به همراه پرونده متشکله به مراجع قضايي معرفي شد.


منبع: روزنامه خراسان

http://www.CheKhabar.ir/News/145256/روابط نامشروع،علت بازداشت دختري که ديگر دختر و پسر برايش فرقي نداشت
بستن   چاپ