«پيکلاويه»: گروه ايراني راک انگليسي! + تصاوير
دوشنبه 2 مهر 1397 - 7:31:34 AM
چه خبر - گفت و گو با گروه پيکلاويه، گروه راک ايراني

فعاليت گروهي در موسيقي ايران در اکثر اوقات سالهاي زيادي دوام نداشته و حالا تصور يک بَندِ راک آن هم از نوع جدي و حتي با کلام انگليسي کمي دوراز تصورات عرف بازار موسيقي در ايران است. اعضاي پيکلاويه اواخر سال گذشته وارد فصل جديدي از فعاليت‌هاي خود شدند و با انتشار نخستين آلبوم تمام انگليسي خود به نام «جايي که پياده رو تمام مي‌شود» دوران جديدي را در کارنامه کاري شان باعث شدند و همين بهانه‌اي بود براي نخستين گفتگوي تفصيلي با اعضاي اين گروه موفق راک در ايران.
مهران مختارپور (خواننده)، مصطفي بهرمان (نوازنده درامز)، مهيار صالحي نيا (نوازنده گيتار الکتريک) و شايان کريمي (سرپرست گروه و نوازنده کيبورد) اعضاي گروه پيکلاويه را تشکيل مي‌دهند و با حضورشان در دفتر سايت «موسيقي‌ما» درباره همه اتفاقات و حواشي اين گروه گپ زديم با يک سوال ويژه: «تئوري شيزان پرستي و ربط آن به موسيقي راک در ايران از کجا نشات گرقته است؟» جواب‌هاي جالبي شنيديم. تا انتها اين گفتگو را بخوانيد:

با چگونگي شکل ‌گيري پيکلاويه شروع کنيم که از کجا آمد و چگونه شکل گرفت؟

شايان: دو مسئله هميشه بوده است. هرکدام از ما به صورت فردي سابقه‌ي کار داشتيم و جدا جدا کار مي‌کرديم و اينگونه نبوده که از روز اول ما از صفر شروع کرده باشيم و گروهي را راه انداخته باشيم. ما مدت‌ها بوده که هرکدام‌مان درحال ساز زدن بوديم. يک روزي تصميم گرفتيم که يک گروه منسجم را تشکيل بدهيم. فکر مي‌کنم از اواخر سال 92 يا اوايل سال 93 بود که اين گروه به تدريج تشکيل شد. حقيقتا در آن زمان هنوز به راحتي مجوز کنسرت نمي‌دادند. مخصوصا براي کنسرت‌هاي راک سخت‌گيري بيشتر بود. حتي در فرهنگسراها هم مجوز کنسرت براي چندسال قطع شده بود. دلايل خاص خودشان را داشتند و مي‌گفتند شهرداري نمي‌خواهد در فرهنگسراها کنسرتي برگزار شود. حتي براي کنسرت‌هاي پاپ و سنتي هم شرايط به همينگونه بود. آرام آرام با ورود آقاي روحاني تغييراتي به جود آمد و فرهنگسراها شروع به تشکيل کلاس‌هاي موسيقي کردند و اول کنسرت‌هاي سنتي شروع شد و به تدريج مجوز کنسرت‌هاي راک براي سالن‌هاي کوچک صادر شد. من به ياد دارم که ما جز اولين گروه‌هايي بوديم که در آن سال توانستيم مجوز اجرا بگيريم. يعني در سال 93 از گروه‌هاي راک فقط ما و گروه کامنت و گروه کهت‌ميان مجوز گرفتيم.

چطور با همديگر آشنا شديد و اين آشنايي از کجا اتفاق افتاد؟

مهران: ما سه نفر، من و مصطفي و شايان 20 سالي مي‌شود که باهم دوست صميمي هستيم و از دوران مدرسه رفيق گرمابه و گلستان همديگرايم. من هميشه يک ذوق موسيقايي در خودم داشتم. چرا که برادري دارم که موزيسين است و البته الان در ايران نيست و يک دايي دارم که به تاثير از برادرم، موزيک را به خانه‌ي ما آورد و من هم سعي کردم اين وسط‌ها حرکتي بزنم. اين انرژي و ذوق موسيقي که داشتم ناخودآگاه در دوره‌ي مدرسه به دوستان صميمي‌ام هم منتقل شد. شايان يک آشنايي با موسيقي داشت و تصميم گرفتيم که يک آهنگ روي واکمن ضبط کنيم. کمي جلوتر رفتيم و خواستيم مخ يک نفر ديگر را بزنيم که بيايد و با ما کار کند و آن دوست ديگرمان بود که مصطفي بود. مصطفي خودش ورزشکار و رزمي‌کار است و دنياي ديگري دارد. تنها سازي که مي‌تواند بزند درامز است چون وقتي نمي‌تواند به باشگاه برود بايد درامز بزند و تخليه شود.
شايان: مصطفي در ورزش قهرمان کشوري دارد و آدم وفقي است که افتخاري براي همه‌ي ماست.
مهران: در سن‌هاي پايين‌تر که شرايط ورزش کردن راحت‌تر بود و جوان‌تر بود و انرژي بيشتري داشت، ورزش را جلو برد. چندسال پيش گفتيم موصي ديگر وقتش رسيده که کار درامز را شروع کني و درامر پيکلاويه شد. وقتي ما شروع به تمرين کردن باهم کرديم، من هميشه دوست داشتم که تعداد اعضاي گروه بيشتر باشد و بيسيست داشته باشيم و يک بند کامل باشيم. يک اتفاقات خوب و از روي شانس بود که با بقيه آشنا شدم. مهيار به عنوان نوازنده‌ي تمرين آمد و باهم تمرين کرديم و اصلا پيکلاويه‌اي وجود نداشت.

راک ايراني,گروه راک ايراني,موسيقي راک,راک,سبک راک
مهران مختارپور خواننده گروه «پيکلاويه»

شايان: در آن زمان همه‌چيز به‌صورت تمريني بود و پيکلاويه‌اي به صورت جدي وجود نداشت. ما تمرين کرديم و موزيک زديم و موزيک‌ها را جلو آورديم. بالاخره تصميم گرفتيم از يک روز بند پيکلاويه و چهار نفر اصلي شکل بگيرد.

کنسرت اول شما به کجا رسيد که برخي حواشي پيش آمد؟ در دوره‌اي که قبل از شما هم آدم‌هاي زيادي آمده بودند و کنسرت راک برگزار کردند. ولي متاسفانه به يک‌باره خبر لغو کنسرت خيلي زود پيچيد. اين اتفاق از کجا شروع شد که خبر آن در رسانه‌ها بزرگ شد؟

شايان: ما در سال 93 آماري داشتيم که من از خبرگزاري‌هاي کاملا رسمي آن را نقل قول مي‌کنم و کاملا با سند و مدرک است. در سال 93 حدود 40 درصد از کنسرت‌هايي که مجوز گرفت، لغو شد. آن سال خيلي از کنسرت‌ها در تهران و شهرستان‌ها لغو شد. شايد روي 40 درصد کمي کم يا زياد شود ولي فکر مي‌کنم حدود يک سوم تا همان 40 درصد کنسرت‌ها لغو شد. اين قضيه به خاطر اين بود که گروهي که نمي‌دانم اسم‌شان چي بود تمايل داشتند که کنسرت‌ها اساسا لغو شود. شايد کنسرت ما درگير يک سري مسائل اين‌چنيني شد که کنسرت‌مان لغو شد وگرنه گروهي مثل پيکلاويه که در آن سال‌ها گروه نوپايي بود و کنسرت‌هاي زيادي نداشتيم و حتي تبليغات زيادي هم نداشتيم. ولي چه مي شود که به يک باره خبري در يک خبرگزاري منتشر مي‌شود که اصلا نمي‌دانيم وابسته به کجاست. خبري مي‌آيد که يکي از نماينده‌هاي مجلس گفته چرا اين گروه مجوز گرفته است؟ اصلا مگر همچنين چيزي ممکن است؟ آيا واقعا اين خبر راست است و در مجلس تهران همچنين چيزي اتفاق افتاده است؟ يا اين خبرگزاري صرفا به‌خاطر مسائل و منافع شخصي خودش چنين مطلبي را کار کرده است؟

و ارديبهشت آن سال اولين مواجهه شما با مردم شد.

مهران: من يک مطلبي درمورد اين کنسرت‌ بگويم. يک نفر درمسير گروه پيکلاويه قرار گرفت که اميدوارم هرکجا که هست حالش خوب باشد. اين شخص ما را از وضعيت نابساماني که براي گروه‌ مان وجود داشت و کاملا ديس بند رواني شده بوديم؛ ما را تغيير داد و از آن حالت ما را به کنسرت ارديبهشت ماه در ايوان شمس رساند. واقعا دم مهدي ميرزاباقريان گرم. بچه‌هاي گروه کامنت آن شب ما را به کنسرت خودشان دعوت کردند و گفتند حالا که کنسرت‌تان لغو شده پيش ما بياييد. ما رفتيم و آن‌جا آقاي مهدي ميرزاباقريان را ديديم. باهم صحبت کرديم که ببينيم ماجراي کنسرت لغوي ما چه چيزي بود.
مهيار: مهم‌ترين دليلي که ما در ارديبهشت کنسرت داديم اين بود که ايشان از ما حمايت کردند.
مهران: در کنسرت کامنت اتفاقي که افتاد اين بود که اعضاي گروه کامنت از روي محبت‌شان اعضاي گروه ما را معرفي کردند و گفتند که دوستان ما هستند. خيلي‌ها گفتند مگر کنسرت اين‌ها لغو نشده و قضيه چه چيزي بوده است؟ و اينگونه خبر به جامعه رسيد.

چرا اين فضا و انگليسي کار کرديد و به سمت فارسي خواندن نيامديد؟ اين استراتژي از کجا نشات گرفت؟

شايان: ما اصلا مجبور نيستيم.
مهران: من به عنوان کسي که در گروه پيکلاويه آهنگسازي و فعاليت کرده نظر خودم را بگويم و بقيه هم نظر شخصي خودشان را بگويند. موزيسين‌هاي زياي در ايران هستند که مطرح يا غير مطرح بوده و در نياي خودشان و موسيقي کار کار مي‌کنند و درست يا نادرست آن به پاي خودشان است و من کاري به آن ندارم که آيا موزيک آن‌ها راک هست يا نيست. همه‌ي آن‌ها سعي مي‌کنند که خدمتي به جامعه‌ي موسيقي در ايران بکنند. هرکسي به شيوه ي خودش اين کار را انجام مي‌دهد. يکي مي‌آيد و سنتي را با اين موسيقي ترکيب مي‌کند و ديگري بي‌کلام کار مي‌کند. هرکسي به شيوه‌اي کار مي‌کند و من دلم مي‌خواهد موزيکي را بسازم که براي مخاطبي باشد که اين موسيقي به گوشش اشنا باشد. من در روزهاي اول سعي کرده‌ام که روي شعرهاي فارسي براي موسيقي راک کار کنم و تا به امروز موفق نبوده‌ام. يا بلد نيستم و يا زبان فارسي به درد موسيقي راکي که ما کار مي‌کنيم نمي‌خورد. پس من به عنوان آهنگساز و شاعر سعي مي‌کنم پکيج قابل ارائه‌اي داشته باشم که تا آخرين روزي که زنده‌ام بتوانم از آن دفاع کنم. دومين مسئله اين است که دلم مي‌خواست از ايران پکيجي را به دنيا ارائه دهيم که شبيه به آن نبوده و هنگامي‌که دنياي موسيقي ايران را سرچ مي‌کنيد فقط فولک بوده و سه تار و کمانچه‌ و سازهاي نظير آن‌هاست. موسيقي راک وجود ندارد که به زبان انگليسي باشد ولي مال کشور ايران باشد. من مي‌خواستم اگر نمي‌توانيم بهترين باشيم، حداقل اولين باشيم.

ادعاي بزرگي است.

شايان: نمي‌گويم که به آن رسيده‌ايم ولي حداقل سعي مي‌کنيم.

تو هم با مهران موافقي؟

شايان: من شخصا مخالف راک فارسي نيستم و خيلي هم خوب است و آن را دوست دارم و حتي گوش هم مي‌کنم. من حتي راک فارسي را جداگانه خودم کار کرده‌ام. من قبلا هم گفته‌ام که نظرم اين است و هرجاي دنيا که بگرديد حتما گروه‌هايي پيدا مي‌کنيد که به زبان انگليسي بخوانند. کره، سوسئيس، فنلاند، در اروپا که بسيار زياد و در کشورهاي آسيايي هم بعضي جاها اين موضوع ديده مي‌شود.

راک ايراني,گروه راک ايراني,موسيقي راک,راک,سبک راک
شايان کريمي سرپرست گروه و نوازنده کيبورد

علاوه بر زيان خودشان در همه جاي دنيا گروه‌هايي است که به زبان انگليسي کار کند. اگر ما تا به امروز اين را نداشته‌ايم يا کم داشته‌ايم، جايش خالي بوده است. به نظر من حتي يک گروه هم کم است و بايد گروه‌هاي ديگر در ايران شروع کنند و مشغول شوند تا با سليقه‌ي موسيقيايي خودشان کارهاي با زبان انگليسي توليد کنند. اين مجموعه و آلبوم «جايي که پياده ‌رو تمام مي‌شود» و کل کارهاي پيکلاويه که در اين چند سال انجام داديم و هيچ‌کدام از آن‌ها کاور نيست و ساخته‌ي خودمان است و شعرهايش هم از خودمان است، درواقع يک کار تيمي در خط فکري است که من به شخصه دارم. به نظر من وظيفه‌ي ما است که به عنوان يک موزيسين ايراني يک سري کار با زبان انگليسي و غيرفارسي توليد کنيم. و چه بسا در آينده بتوانيم اين کار را به جايي برسانيم که اين موسيقي جهاني شود. خيلي جالب است خواننده‌هاي ايراني مي روند و در خارج از کشور کنسرت مي‌گذارند ولي نمي‌توان به آن‌ها خواننده‌ي بين المللي گفت. فرزاد فرزين که در لس آنجلس کنسرت مي گذارد، همه‌ي ايراني‌ها مي‌روند و در آن سالن کنسرتش را نگاه مي‌کنند ولي نمي‌توانيم به او خواننده‌ي جهاني بگوييم. شما هروقت توانستي روزي پايت را از کشورت بيرون بگذاري و بروي در لس آنجلس کنسرت بگذاري و نصف سالن آمريکايي باشند، آن زمان مي‌توانيم او را خواننده‌ي بين المللي بناميم.

شايد با تعريف‌هاي مختلف، متفاوت باشد. شما چي؟

مصطفي: من نسبت به دوستان ديگرم اطلاعاتم در اين مسائل کمتر است و کلا خط مشي من، خط مشي بچه‌هاست و اگر بچه‌ها بگويند اين کار را بکنيم پيروي مي‌کنم.

هيچوقت دوست نداشتي فارسي بخوانيد؟

مصطفي: فارسي را دوست داشتم ولي فعلا نه. هر زمان که موسيقي راک را شنيدم اکثرا به زبان انگليسي بوده است.

مهيار چطور؟

مهيار: اين قضيه به صورت ارگانيک بين ما پيش آمده و ما هيچ‌وقت باهم فکر نکرده‌ايم که بگوييم تصميم گرفتيم انگليسي کار کنيم يا فارسي. آهنگ‌هايي که نوشته شده را اکثرا مهران نوشته و من هم براي خودم و کارهايم شعر مي نويسم. من که به شخصه بلد نيستم فارسي شعر بنويسم و همه شعرهايي که نوشته‌ام انگليسي بوده است. فکر مي‌کنم براي مهران هم اينگونه است. فراي اينکه هدف‌هاي بين المللي داريم ولي واقعيت ما هم همينگونه است و سعي نمي‌کنيم کاري انجام دهيم که بلد نيستيم.

خيلي سخت است. شما هيچ نمونه يا الگويي نداريد که مشابه آن کار کنيد و از آن پيروي کنيد.

مهيار: در ايران فقط اين موضوع عجيب است. من يادم نمي‌ايد مصاحبه‌اي داشته باشم که اين سوال را از ما نپرسيده باشند. همه جاي دنيا 99 درصد موسيقي که به صورت بين المللي راک و متال کار مي کنند انگليسي است. يعني از هر کشوري شرايط همين است. مثلا بند تونسي داريم که متال کار مي‌کند و انگليسي با لهجه‌ي تونسي مي‌خواند ولي انگليسي کار مي‌کند و اگر اين کار را نکند هيچ‌وقت پيشرفت نمي‌کند. يعني زبان بين المللي ما انگليسي است.

راک ايراني,گروه راک ايراني,موسيقي راک,راک,سبک راک
مهيار صالحي نيا نوازنده گيتار الکتريک گروه «پيکلاويه»

پس شما خيلي بلند پروازي داريد؟

مهران: اگر کسي بلندپروازي نداشته باشد نمي‌تواند اصلا کار کند.

مولف بودن شما قابل احترام است و من با آن موافقم. چقدر نسبت به اين موضوع مثبت هستيد و فکر مي‌کنيد جغرافياي مخاطب شما از مارکت داخلي شروع مي‌شود؟ چقدر قدرت و کشش وجود دارد که مخاطب بين المللي هم به سراغ کارهاي شما بيايد؟

مهران: مي‌گويند آدمي که پيروز و برنده شده آدمي است که انقدر شکست خورده و بيخيال نشده است. ممکن است ما در قدم اول آنگونه‌اي که مي‌خواهيم جلو نرويم و آدم‌هاي زيادي را به سمت خود جلب نکنيم اما من گروه هاي موسيقي که خودم در خارج از کشور دوست دارم را رص کرده‌ام و ديده‌ام همه ي آن‌ها در وضعيتي بدتر از ما کار کرده‌اند و حتي براي نيازهاي ضروري خود هم پولي نداشته‌اند ولي به جايي رسيده‌اند که توانسته‌اند تور دور دنيا بگذارند. مي‌دانم که موقعيت‌هاي خارج از کشور با داخل کشور تفاوت دارند اما من حاضرم که روي اين قضايا ريسک کنم. چرا که به آن ايمان دارم.

نکته‌اي درمورد شما است. حال و هواي آلبوم با 20 بار گوش کردن من با حال و هواي 5 بار کنسرت آمدن من خيلي متفاوت است. من احساس مي‌کنم فضاي البوم و کنسرت‌هاي شما تفاوت زيادي با هم دارند. خودم نمي‌دانم دليل آن چيست؟ نظر خودتان را بگوييد.

مهران: شما خواننده‌ي راک مورد علاقه‌اي در خارج از ايران داريد؟

ريديوهد

مهران: فرصتي پيش آمده که به کنسرت‌شان برويد؟

اصلا.

مهران: اين موضوع همه جا هست. من گروه‌هايي که ديدم و دوستشان دارم و جوي که به من منتقل مي‌شود خيلي فراتر از البوم‌شان است. آلبوم ايستا است. کار آلبوم اين است که در ماشين بگذاريد و وقتي در رختخواب مي‌رويد به آن گوش دهيد و حال کنيد. کنسرت محلي است که برويد و انرژي‌تان را تخليه کنيد و انرژي نوازنده را بگيريد و خودتان به نوازنده انرژي منتقل کنيد. درواقع يک تبادل انرژي است که هم به گروهي که اجرا مي‌کنند انرژي منتقل بشود و همه به مخاطبان.

من فکر کردم شايد دليلش اين باشد که شما ابتدا با کنسرت وارد شديد و بعد آلبوم‌تان آمد. به اين موضوع کمي فکر کنيد. به نظر من اگر ايتدا آلبوم و بعد اجراي زنده داشتيد اين اتفاق براي شما خيلي بزرگ‌تر مي‌شد و پيکلاويه از موقعيت الان خيلي بالاتر بود.

شايان: من هم تاحدودي با شما موافقم و آلبوم ما آن چه بايد و شايد نشد. درصورتي‌که همان چيزي که در آلبوم است عينا همان چيزي است که ما در کنسرت مي‌زنيم. نکته‌اي که درمورد اين آلبوم تاکيد مي‌کنم آن است که درواقع ما اين آلبوم را مثل همان کنسرت رکورد کرده‌ايم و چيز سمپل نيست. درامز آن زنده است و مصطفي زده، گيتارهايش را مهران و مهيار زده‌اند و بخش کيبورد و بيش آن همان است که در کنسرت اجرا مي‌کنيم. من نمي‌دانم چه مي‌شود که همان آهنگ را در استوديو مي‌رويم و ضبط مي‌کنيم، به اين صورت مي‌شود و در کنسرت که اجرا مي‌‌کنيم، منفجر مي‌شود. من وقتي روي استيج ساز مي‌زنم از دو طرف انرژي مي‌گيرم. يکي مخاطبين ما هستند که نشسته‌اند و ما را تشويق مي‌کنند و به ما هيجان منتقل مي‌کنند و ما متقابلا به آن‌ها انرژي مي‌دهيم. دومين چيزي که به من انرژي مي‌دهد ساز زدن در کنار دوستانم است. وقتي مصطفي کنار من درامز مي‌زند، انرژي که از او مي‌گيرم روي ساز زدن من تاثير مي‌گذارد. ما خيلي وقت‌ها باهم ساز مي‌زنيم و حتي زماني که کنسرت نداريم هم باهم درحال تمرين هستيم.

راک ايراني,گروه راک ايراني,موسيقي راک,راک,سبک راک
اعضاي گروه «پيکلاويه» Piclavier

من حدود 15 سال است که کنار مهران ساز مي‌زنم و اين چيزي نيست که در هر بندي اتفاق بيفتد. خيلي گروه‌ها هستند که در آن نوازنده‌ها 20 روز همديگر را مي‌بينند و آهنگي آماده مي‌کنند و به روي استيج مي‌روند تا براي خواننده‌اي اجرا مي‌کنند. حتي ممکن است بعد از آن کنسرت تا مدت‌ها همديگر را نبينند. پيکلاويه از دوستي به وجود آمده است. يک‌سري رفاقت و خاطره ما داشتيم که فراتر از بحث موزيک است. از دوران مدرسه باهم بوديم و يواش يواش به کنسرت و آلبوم تبديل شده است. شايد 80 درصد مکالمات ما در طول روز به غير از مسائل موزيک و پيکلاويه و آلبوم و کنسرت باشد. همه باهم خيلي دوست هستيم و اين دوستي باعث مي‌شود انرژي‌هاي روي استيج براي ما جذاب‌تر شود و قاعدتا همه‌ي اين انرژي‌ها به مخاطب منتقل مي‌شود.
مهران: من به يک نکته اي اکيدا اعتقاد دارم و تا آخرين روزي که زنده‌ام اين حرف را تکرار خواهم کرد. پيکلاويه يک کار را خيلي خوب بلد است انجام بدهد و آن هم اجرا کردن است.
مهيار: کلا دو نوع انسان مي‌تواند با گروه‌هاي موسيقي تمرين کند. خيلي‌ها مي‌خواهند يک آهنگي را دربياورند و در اتاق تمرين مي‌نشينند و باهم چفت مي‌شوند. ما تمريني به آن صورت نمي‌کنيم. ما همه‌ي آهنگ‌ها را زده‌ايم و فقط در اتاق تمرين، تمرين مي‌کنيم. اگر شما به اتاق تمرين ما تشريف بياوريد تعجب مي‌کنيد و شايد حس کنسرت‌هاي ما را کاملا در آن اتاق بگيريد. به نظر من هم ما خيلي خوب اجرا کردن را بلد هستيم. از زماني که استارت لايت روي ما مي‌افتد استرس‌هاي قبلي را فراموش مي‌کنيم. ما عادت داريم که قبل از اجرا باهم جمع مي شويم و يک دستي باهم مي‌دهيم و روي استيج مي‌رويم. وقتي نورها روي ما مي‌افتد همه چيز تمام مي‌شود.

قبل از اينکه به آلبوم برسيم کمي درمورد الگوي حرفه‌اي حرف بزنيم. آيا الگوي خاصي در داخل يا خارج کشور بوده که در همه ي اين سال‌ها تاثيرپذيري شخصيتي و هنري عجيبي از او داشته باشيد؟

مهران: اگر روزي در دنيا يک کنسرت واقعي برگزار کنم و به من بگويند که يک بليت طلايي داري و مي‌تواني هرکسي را که خواستي دعوت کني امکان خيلي زيادي دارد که جيمز هتفيلد، خواننده‌ي گروه بيتلز و متاليکا را دعوت کنم. از نظر کاراکتر و کاريزماي هنري و شايد هم خودم در خيلي مواقع به صورت ارادي يا غير ارادي سعي کرده‌ام اداي او را دربياورم. هم از بابت ظاهر و مدل نوازندگي و خواندن روي من خيلي تاثير گذاشته است. اين از نظر اجرايي ماجرا بود. از نظر اهنگسازي و شعر و شاعري خيلي طولاني مي‌شود چرا که من يک سبقه‌ي ادبيات انگليسي دارم که روي آن بحث نکنيم بهتر است.
شايان: حقيقتا چند روز پيش با يکي از دوستان صحبتي پيش آمد و من خيلي دوست داشتم از سنين نوجواني و 15 سالگي کار کنم. روياي من اين بود که بتوانم در ايران يک گروه راک موفق را شروع کنم و چندوقت پيش به دوستم مي‌گفتم مثل اينکه يواش يواش به رويايم رسيده‌ام. اگر من سه سال پيش درمورد انتشار آلبوم راک به زبان انگليسي در ايران به کسي مي‌گفتم، يک عده مي‌خنديدند و مي‌گفتند اين کار شدني نيست. حتي مهران به سختي قبول کرد بيايد و در چنين راهي قدم بگذارد. من فکر نمي‌کنم هنوز به جايي رسيده‌ايم ولي همين آلبومي که منتشر کرديم و چند کنسرتي که گذاشته‌ايم و اگر شانسي داريم که مخاطب و طرفداري داشته باشيم واقعا به سختي بوده است.
مصطفي: بچه‌ها مي‌دانند من علاقه ي شديدي به درامر گروه آيس ارث دارم. لمب آو گاد و کريس ادلر واقعا براي من اسطوره هستند.
مهيار: يک اسطوره از گيتار دارم و اولين چيزي که از گيتار ديده ام يک سي دي بود که خيلي اتفاقي آن کليپ در سي دي بوده و آن آدم يک دريچه‌اي رو به من باز کرد و من در 13 و 14 سالگي سعي مي‌کردم کارهاي او را بزنم، پائول گيلبرت است.

کمي درمورد جريان موسيقي راک بعد از انقلاب صحبت کنيم. آدم‌هايي آمدند و من نمي‌دانم شما چقد دراين فضا هستيد و سرچ کرده‌ايد. گروه‌هاي زيادي مثل اوهام، شهرام شعرباف، کاوه يغمايي، کامنت،رضا يزداني و کاوه آفاق. اين‌ها يک مسيري را طي کردند تا راک ايراني به جايگاه کنوني رسيده است. آيا اين فضا و مسير را پيگيري کرده ايد؟ فکر مي‌کنيد قرار است اين مسير به کجا برسد؟

مهران: من آدم خيلي آدم تاثيرپذيري هستم و اگر پنج نفر يک چيزي را بگويند من خودم نفر ششم مي‌شوم. من مي ترسم که اگر موزيکي را گوش بدهم که راک فارسي است و از گزوه‌هايي که شما نام برديد باشد يا نباشد ممکن است اصالتي که خودم بلد هستم را از دست بدهم. براي همين من زياد به اين موسيقي‌ها گوش نمي‌دهم.
شايان: من خيلي مطالعه مي‌کنم و مي‌بينم. من سايت موسيقي ما را در اينستاگرام و تلگرام دارم و همه ي کارهايي که منتشر مي شود را رصد مي‌کنم. حتي موزيک‌هاي غير راک را هم دنبال مي‌کنم. واقعيت اين است که اين چند ساله موسيقي راک نبوده و اگر بخواهيم درمورد اين نوع موسيقي صحبت کنيم بايد از دهه‌ي 70 به بعد را بگوييم. ما در 20 سال گذشته با يک گپ‌هاي زماني موجه شديم که در همه‌ي زمان‌ها بوده يعني يک زماني موسيقي راک بوده و چند سالي نبوده و دوباره آمده است. چيزي که مي‌خواهم بگويم اين است که متاسفانه ما در موسيقي راک به يک هويت شخصي نرسيده‌ايم. اگر در زماني که شروع شده آثار را بررسي کنيم، مي‌بينيم به غير از اوهام گروه‌هاي راک ديگري که بودند اکنون ديگر نامي از ان‌ها نيست. چون تقريبا کاور مي‌کردند يا آهنگ‌هايي که مي‌ساختند را در جاهاي ديگر دنيا شنيده بوديم. اوهام هم به خاطر اينکه از اشعار حافظ و موسيقي اصيل استفاده مي‌کرد کمتر اين حالت را داشت. من با اينکه آن زمان سن کمي داشتم اوهام گوش مي‌کردم و با اينترنت دايال آپ شب تا صبح اهنگ‌هايش را دانلود مي‌کرديم. همه‌ي موزيسين‌هاي راک ايران در پنج سال اخير به يک امضاي مشخص رسيده‌اند که براي خودشان است و مي‌توانند موزيکي بسازند و بگويند از يک آرتيست ايراني است.

به سراغ آلبوم برويم. اين آلبوم چند درصد از علاقه‌مندي‌ها و خواسته هاي شما بود و چقدر از خروجي نهايي آن راضي بوديد؟

مهران: شايد 50 يا 60 درصد باشد. من خيلي راحت راضي نمي شوم و اگر هرکدام مي‌خواستيم با حساسيت‌هاي شخصي خودمان اين آلبوم را ببنديم و آن را دستکار کنيم اين آلبوم 2040 مي‌شد. همه يک سري حساسيت‌هاي رواني دارند و اگر زياد مي‌خواستيم گير بدهيم اين آلبوم به انتشار نمي‌رسيد و همه‌ي ما با يک سري از کاستي‌ها کنار آمديم. همه گفتيم از درس‌ها و کاستي‌ها استفاده مي‌کنيم تا آلبوم بعدي را به 70 درصد رضايت خودمان برسانيم.

فکر مي‌کنيد چه جغرافياي مخاطبي به سراغ اين آلبوم آمده؟ جغرافياي مخاطبي که قبلا چيزي از پيکلاويه نمي‌دانستند. آيا مخاطبي که موسيقي راک خارجي گوش مي‌داده با اين آلبوم جز فن‌هاي شما مي‌شود؟

شايان: به نظر من ما در توليد اين آلبوم موفق بوده‌ايم. کامنت‌هايي که بعد از توليد اين آلبوم گرفته ايم کاملا مشخص است و اگر به فيسبوک و اينستاگرام پيکلاويه سر بزنيد و کامنت‌ها را ببينيد خيلي کم نقد منفي نسبت به اين آلبوم وجود داشته است. اکثر نقدها مثبت و از روي ابراز علاقه بوده است. متاسفانه مشکلي که در ايران وجود دارد اين است که نمي‌توانيم آلبوم را به خوبي منتشر کنيم و واقعا کپي رايت ضعيفي داريم و سي دي در همه جا نيست که همه راحت بتوانند آن را بخرند. اين موضوع از دست ما خارج است و حتي ما اقدام کرده ايم که هرکسي در شهرستان اين آلبوم را مي‌خواهد رايگان برايش ارسال کنيم. ما اشنس اين را داشتيم که تعداد انگشت‌شماري مخاطب خارجي داشته باشيم. يکي به واسطه فيسبوک و ديگري به دليل انتشار آلبوم در سايت‌هاي بين‌المللي بيب تيونز و آمازون و اسپاتي فاي و گوگل پلي. در همه‌ي اين سايت‌ها آلبوم پيکلاويه است و همه مي‌توانند آن را خريداري کنند و با کيفيت بالا گوش بدهند.
مهران: يک موضوع جالب درمورد انتشار آلبوم بگويم. نشر آلبوم در گوگل پلي و ايران نشنال از ايران ارزان‌تر است.

اين يک فاجعه است که حالا حالاها درست نمي‌شود و از زيربنا مشکل وجود دارد.

مهران: رونمايي ما ساعت 6 و7 بود و 4 بعدازظهر با کيفيت 320 در سايت‌ها دانلود مي‌شد.
مهيار: اين ربطي به ايران ندارد و در دنيا همينگونه است که هيچ‌کس به صورت فيزيکي آلبوم را تهيه نمي‌کند. البته در خيلي کشورها اينگونه است و با يک سياست کمي زودتر آلبوم را نشر مي‌دهند که شلوغ شود و حاب زيادي نمي‌توان روي آن باز کرد.

راک ايراني,گروه راک ايراني,موسيقي راک,راک,سبک راک
گروه «پيکلاويه»

مهران: مسئوليت انتشار بين‌المللي آلبوم به عهده ي من بود. در سرچي که من کردم فهميدم در هر يک دلاري که در موسيقي دنيا توليد مي‌شود، 90 سنت براي شرکت اپل است. يعني آرتيست بگير فقط 10 درصد ماجرا را دارد. کنسرت‌گذاشتن در ايران هم همينگونه است و البته يک تفاوت در آن وجود دارد. کنسرت گذاشتن در جاهاي ديگر دنيا بازدهي مالي بيشتري دارد و خيلي از تورهاي گردن کلفت اروپايي و آمريکايي در دنيا وجود دارند که خودشان به آرتيست پول مي‌دهند که در آن‌جا کنسرت بگذارند.
مهيار: من درمورد سوال که درمورد تاريخ موسيقي راک ايران پرسيديد بگويم که به نظر من الان وقتش نيست که در اين مورد صحبت بشود. هنوز آتشي شروع نشده و يک سري جرقه‌ي کم است و به نظر من 20 سال ديگر مي‌توانيم صحبت کنيم که ما چه موزيک‌هايي در راک توليد کرده‌ايم.

هيچ‌کدام اتفاق نبوده‌اند و يک دوره بوده‌اند.اوهام در دوره‌ي خودش، فرشيد اعرابي در دوره‌ي خودش. يک نقطه ي تاثيرگذار در اين مسير تاريخي باشد از نظر من هم هنوز رخ نداده است.

مهيار: اگر شما در موسيقي ايران نگاه کنيد به جز بخش سنتي، ما موسيقي با اصالتي در هيچ سبکي نتوانسته‌ايم توليد کنيم. حتي اکثر موسيقي پاپ ما يک کپي از موسيقي ترکيه‌اي است. در بخش راک هم همين است و در هر دوره‌اي حداقل 15 اسل از موسيقي دنيا عقب هستيم. در دهه‌ي 70 اگر فکر کنيم مي بينيم که آن سبک در دهه‌ي 60 و 70 دنيا تمام شده و تازه در ايران کار مي‌کنيم. موزيک 2018 که در دنيا توليد مي‌شود را با ايران مقايسه کنيم و مي‌بينيم واقعا فاصله داريم و نمي‌توانيم با به به و چه چه بگوييم عجب موزيکي داريم.
شايان: من يک نکته‌اي بابت بين‌المللي شدن مي‌خواستم بگويم و يادم رفت. يک زماني من مکالمه ي دو نفر را شنيدم که يکي از آهنگ‌هاي پيکلاويه را گذاشته بودند و يکي از آن‌ها مي‌گفت اين آهنگ براي يک گروه خارجي است و دنبال اسم آن بودند. من خيلي خوشحال شدم و فهميدم ما انقدر به استاندارد نزديک شده‌ايم که کسي که ما را نمي‌شناسد با اين آهنگ گمان مي‌کند يک موسيقي خارجي گوش مي‌کند. يک ماجراي جالب هم هست. يکي پيش دوستش رفته بود و مي‌گفت اين کارهاي دوست من است. مي‌گفتند حتما به تو دروغ گفته و اين آهنگ خارجي است و امکان ندارد اين آهنگ در ايران توليد شود.

جلب توجه مخاطب به سمت آثار شما کار سختي است. موافقيد؟

مهران: در ايران که نمي‌توان براي آينده‌ي دور برنامه‌ريزي کرد. براي آينده‌ي نزديک مي‌خواهيم يک کنسرت بزرگ درخور گروه پيکلاويه و آلبومش و مخاطبينش برگزار کنيم.
شايان: زماني که آلبوم ريليز شد ما يک شب نشستيم و البوم را براي همديگر امضا کرديم تا يادگاري باشد. من به ياد دارم در آلبوم خودم امضا کردم و نوشتم اميدوارم روزي دهمين آلبوم پيکلاويه را منتشر کنيد. واقعا هدف من همين است و براي اين رويا خيز برداشته‌ام. ممکن است توليد 10 آلبوم موسيقي راک انگليسي در ايران زمان زيادي بخواهد ولي دوست دارم اين گروه و دوستي بماند و فرصت داشته باشيم که اين راه را ادامه دهيم. من هرچه توان دارم مي‌گذارم تا آلبوم‌هاي بعدي بهتر و کامل‌تر باشد. مصطفي: من تا زماني که اين دوستي پابرجا باشد و اين پشت هم بودن‌ها ثابت بماند تا تهش هستم.

قرار است اين مصاحبه را تو تمام کني. صحبت پاياني را از تو مي‌شنويم.

مهيار: اميدوارم هيچ ديواري جلوي‌مان نيايد که نتوانيم آن را خراب کنيم. اميد من اين است. تا جايي که باهم متحد بمانيم و شرايط به گونه‌اي جلوي راهمان را نگيرد که نتوانيم قدمي برداريم ادامه مي‌دهيم. ما آدم‌هاي پا پس کشيدن نيستيم.

بيشتر بدانيد : نگاهي به گروه‌هاي مطرح راک ايراني

بيشتر بدانيد : The Wall؛ شاهکار موسيقي راک

بيشتر بدانيد : پينک فلويد پرفروش‌ترين آلبوم‌ راک شد!

بيشتر بدانيد : 10 گروه و چهره راک برگزيده تاريخ!


منبع : musicema.com

http://www.CheKhabar.ir/News/144528/«پيکلاويه»- گروه ايراني راک انگليسي! - تصاوير
بستن   چاپ