ما دهه شصتي‌ها عادت کرده‌ايم!
يکشنبه 25 شهريور 1397 - 2:04:20 PM
چه خبر - ما دهه شصتي‌ها به کتک خوردن، به صف ايستادن، به گراني، به بيکاري عادت کرده‌ايم

مصطفي داننده: وقتي به دنيا آمديم، جنگ بود. موشک‌ها همچون شهاب سنگ از روي سر شهرها عبور مي‌کردند و ما آنها را با دست نشان مي‌داديم گويي يک بازي کودکانه است.
پدرهايمان به جنگ رفته بودند و مادرها با طعم نگراني، زندگي را بدون مرد اداره مي‌کردند. بسياري از ما کودکي‌مان را در اتاق بالاي خانه پدربزرگ سپري کرديم. در جمع شلوغ خانواده.
اسم بسياري از ما شبيه هم بود. کلي محمد، کلي علي، کلي حسين و فاطمه، زهرا و زينب در آن سال‌ها به دنيا آمدند.
ما کهنه به پا داشتيم و کمتر شير خشک مي‌خورديم. ما در پر قو بزرگ نشديم، شرايط جامعه نمي‌‌گذاشت ما عادي زندگي کنيم و بزرگ شويم.
دوران نوجواني ما هم در مدارس شلوغ و دو شيفته سپري شد. هفته‌اي صبح و هفته‌اي ظهر به مدرسه مي‌رفتيم. تمام سرگرمي ما در کوچه‌هاي تنگ و يک توپ پلاستيکي خلاصه مي‌شد. اگر بچه پولداري هم در کوچه‌مان بود و توپ تنيسي هم داشت، هفت سنگ هم بازي مي‌کرديم. ما با گاز گرفتن دست براي خود ساعت مي‌ساختيم و ذوق مي‌کرديم.
بسياري از ما تجربه نشستن بر نيمکت هاي سه نفره يا چهار نفره را داريم. نيمکت‌هايي که آنقدر تنگ بود که در زمان امتحان، دانش آموز وسط نيمکت بايد به پايين مي‌رفت و امتحان مي‌داد تا کسي نتواند تقلب کند.
آن روزها شلوار پاره مد نبود. شلوارمان که پاره مي‌شد بعد از خوردن کتک، مجبور به پوشيدن شلوار وصله دار مي‌شديم.
ما در نوجواني در صف نفت بوديم. کپسول‌هاي گاز را به در کف خيابان مي‌غلتانديم تا به ماشين گازي برسيم.
آن روزها براي ثبت نام در کنکور هم مجبور به ايستادن در صف بوديم. هنوز پاکت قهوه‌اي کنکور جلوي چشم‌هايمان رژه مي‌رود.
بعضي از ما به دانشگاه رفتيم و برخي ديگر راهي سربازي شديم. اين يعني نسل کهنه پوش، کم کم در حال بزرگ شدن بود. همه آن حسين‌ها، فاطمه‌ها، علي‌ها و ... بزرگ شده بودند.
کار بود، کار نبود و زندگي براي ما ادامه داشت. بسياري از ما فکر مي‌کرديم دوران سخت کودکي؛ نوجواني و جواني حداقل در بزرگ‌سالي به پايان مي‌رسد. حداقل فکر مي‌کرديم مي‌توانيم زندگي خوبي براي بچه‌هايمان بسازيم.
گويي اما داستان ما دهه شصتي‌ها قرار نيست روي خوش به خود ببيند. حالا که بسياري از ما پدر و مادر شده‌ايم بايد صبح را به شب برسانيم تا بتوانيم براي پسرمان و يا دخترمان پوشک بخريم. بسياري از ما هنوز در استرس خرج ازدواج هستند. در استرس خرج زندگي.
آري، استرس. استرس بخشي مهم از زندگي ما دهه شصتي‌هاست. گويي قرار نيست استرس، پاي زندگي خود را از زندگي ما بردارد. کودکي، نوجواني، جواني، ميانسالي با استرس سپري و در حال سپري شدن است. به نظر مي‌رسد اگر به پيري رسيديم هم بايد طعم زندگي با استرس را بچشيم. تصور انداختن پا روي پا در دوران بازنشستگي براي ما بيشتر شبيه يک روياست.
ما دهه شصتي‌ها عادت کرده‌ايم. ما به کهنه پوشيدن، به کتک خوردن، به صف ايستادن، به گراني، به بيکاري عادت کرده‌ايم.


منبع: asriran.com

http://www.CheKhabar.ir/News/144297/ما دهه شصتي‌ها عادت کرده‌ايم!
بستن   چاپ