دنيا را آب برده و تلويزيون را خواب
يکشنبه 18 شهريور 1397 - 8:47:49 AM
چه خبر - تلويزيون از زمانه عقب است

صداوسيما سازمان عريض و طويلي است؛ وسعت دارد، دست کم در مقياس متر و هکتار. همه نيروهاي پرتعدادش هم به برنامه ساز و تهيه کننده و مجري و دست اندکاران فني خلاصه نمي شود؛ به طور قطع هستند کساني که سياست هاي پخش توليدات را تنظيم و تبيين مي کنند.
رسانه اي که عنوان ملي را با خود يدک مي کشد و الحق و الانصاف همچنان فراگيرترين است، بايد نبض جامعه را در دست داشته باشد و بر مبناي آن، برنامه توليد کند و روي آنتن بفرستد. براي مثال، اگر جامعه ملتهب است، بر روي آرام سازي و اطمينان بخشي افکار عمومي تمرکز کند و اندکي از بار استرس و نگراني هاي مخاطبان خود را بکاهد، يا اگر ياس حکمفرماست اميد به آينده را در جامعه تزريق کند؛ همچنان که مي تواند هيجانات کاذب را کنترل و تلطيف کند يا بر موج سواري و شانتاژ معاندان و بدخواهان خط بطلان بکشد. اصولا يکي از کارها و رسالت هاي رسانه همين موارد ذکر شده است.
اين روزها مشکلات اقتصادي موجب نگراني مردم شده و دخل و خرج برخي از افراد با يکديگر نمي‌خواند. در چنين شرايطي، بر رسانه ملي است که به نوبه خويش و در حد توان، از اين حجم التهاب بکاهد و با آثار به خصوص نمايشي خود، فضا را تلطيف کند تا مخاطبان لااقل در ساعاتي که در خانه هستند و پاي گيرنده هاي خود، خستگي‌شان را درکنند. تصور کنيد، نمايش يک مجموعه طنز جذاب و استخوان دار در چنين شب هايي چقدر مي تواند حال خوشي را براي بينندگان به ارمغان بياورد و از التهابات روزانه شان بکاهد.
با چنين پيش فرضي و با مداقه بر سريال هايي که اين شب ها روي آنتن شبکه هاي سيماست، به جرات مي توان ادعا کرد که تلويزيون از زمانه عقب است و همچنان ساز خود را کوک مي کند. بيننده اي که در طول روز با مناسبات زندگي و الزامات معيشت دست و پنجه نرم کرده، شب هنگام و در موسم پخش سريال «پدر» بايد به تماشاي لحظات جانگداز کوچ ناباورانه حامد بنشيند، شاهد ناله هاي جانسوز مادرش و لرزيدن شانه هاي مردانه پدرش باشد و بر خروار خروار مصائب ويران شده بر سر ليلا نظاره کند، و غمخوار همه باشد و همدردي هم بکند، لابد.
يا در مجموعه «دلدادگان» شاهد احوالات يک دختر با مشکلات روحي حاد باشد که قرار است يک مثلث عشقي و حواشي آن را حول خود شکل دهد. به راستي آيا اين سريال ها مناسب پخش در چنين شب هايي است؟ چقدر جاي خالي يک مجموعه کمدي در اين شب ها محسوس است. حتي تکرار چندباره سري هاي سريال «پايتخت» هم براي اين شب ها مناسب تر به نظر مي رسد تا ملودرام هايي به شدت تلخ و سياه و مالامال از خيانت و پشت پا زدن و مثلث عشقي بي منطق و مردن و سوختن و متلاشي شدن و نپذيرفتن نوزاد چند روزه و سوز و گدازهاي يک مادر و پدر و خواهر داغدار. همين است که اين شب ها بسياري از بينندگان تلويزيون ترجيح مي دهند تکرار سريال نه چندان خوب مهران مديري «نقطه چين» را از آي فيلم ببينند تا مجموعه هاي ديگر شبکه ها را.
تلويزيون در مقام رسانه اي که متعلق به مردم است و براي آنها آثار نمايشي توليد و پخش مي کند بايد با نيازهاي روز جامعه منطبق باشد و در بزنگاه هاي تاريخي، نقش و رسالت خود را به خوبي ايفا نمايد. مردم اين شب ها به دنبال آسايش و آرامش هستند تا مرارت ها و مشقات روز خود برآمده از عسرت هاي اقتصادي را به دست فراموشي بسپارند، دست کم براي ساعتي.
مصداق ضرب المثلي که مي گويد ماهي را هر زمان از آب بگيري تازه است، بايد متذکر شد که هنوز هم دير نيست و مي توان جبران مافات کرد. نقش رسانه ملي در تلطيف اوضاع عمومي جامعه انکارناپذير است، به شرطي که همگام با تحولات جامعه قدم بردارد و از مقتضيات زمانه عقب نماند.»


seemorghcom/news
منبع: javanonline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/141903/دنيا را آب برده و تلويزيون را خواب
بستن   چاپ