شوک عجيب براي مرد70 ساله؛ من عروس شما هستم
يکشنبه 18 شهريور 1397 - 8:30:44 AM
چه خبر - پسرتان سربازي نبود، پيش من بود!/ به‌زودي نوه‌دار مي‌شويد

پيرمرد 70 ساله در حالي که پس از نوشيدن آب، با دستاني لرزان ليوان خالي را روي ميز مي گذاشت درباره ماجراي گم شدن پسرش به مشاور و مددکار اجتماعي کلانتري «پنجتن مشهد» توضيح داد.
وي گفت: از روزي که ازدواج کردم هميشه آرزو داشتم خداوند پسري به من عنايت کند تا در روزگار پيري عصاي دستم باشد و از سوي ديگر نيز نام و نسل مرا زنده نگاه دارد. اما گويي سرنوشت من به گونه اي ديگر رقم خورده بود چرا که فرزند اولم دختر بود .اگر چه دختر و پسر فرقي ندارد اما من همواره آرزو مي کردم تا فرزند ديگرم پسر باشد ولي اين بار نيز نه تنها همسرم دختر به دنيا آورد بلکه چهار فرزند بعد از آن ها نيز دختر شدند.
ديگر موضوع علاقه ام به داشتن يک پسر را آشکار کرده بودم. به طوري که در راز و نيازهايم از خدا مي خواستم پسري به من عطا کند به همين خاطر همسرم را نزد پزشکان مختلف بردم و او داروهاي زيادي مصرف کرد از سوي ديگر من به خاطر شدت علاقه به يک فرزند پسر دعا و نذر و نياز کردم تا اين که بالاخره آرزويم برآورده شد.
روزي که همسرم نتيجه سونوگرافي را نشانم داد گويي از خوشحالي در آسمان‌ها پرواز مي‌کردم. هفتمين فرزندم پسر بود. من که در پوست خودم نمي‌گنجيدم راهي بازار شدم و مقدار زيادي اسباب بازي و انواع لباس هاي پسرانه برايش خريدم.
با به دنيا آمدن فرزين من ديگر در اين جهان زندگي نمي کردم گويي در عالمي ديگر قدم برمي داشتم و روياهايم را به تصوير مي‌کشيدم. خلاصه نمي گذاشتم قند در دل پسرم آب شود تا اين که او در مقطع دبيرستان درس و مدرسه را رها کرد اين موضوع برايم اهميتي نداشت چرا که نمي خواستم کاري را که دوست ندارد انجام بدهد روزها به همين ترتيب سپري مي شد تا اين که چند ماه قبل به شوخي يا جدي گفت که دختري را دوست دارد ولي من به خواسته اش اهميتي ندادم و به او گفتم وقتي خدمت سربازي را گذراندي و کار و کاسبي مناسبي داشتي، يا در جايي استخدام شدي بعد مادرت بهترين و زيباترين دختر شهر را برايت خواستگاري مي کند.
آن روز پسرم ديگر چيزي نگفت و در برابر مخالفت من اصراري نکرد. فقط گفت مي خواهد به خدمت سربازي برود روز بعد هم وسايل شخصي اش را برداشت و به خدمت سربازي رفت. گاهي به مرخصي مي آمد يا تلفني با من صحبت مي کرد ولي از حدود يک ماه قبل در حالي که من به خاطر سکته قلبي مدت زيادي بستري بودم او سراغي از من نگرفته است و خبري هم از فرزين ندارم درحالي که به شدت نگرانش هستم ...
در اين هنگام زن جواني که مقابل پيرمرد نشسته بود، تصوير فرزين و پيرمرد را در صفحه گوشي تلفنش نمايان کرد و در مقابل چشمان حيرت زده پيرمرد گفت: من عروس شما و همسر فرزين هستم او در کنار من زندگي مي کرد و به خدمت سربازي نرفته بود! دو ماه ديگر نيز پسرمان به دنيا مي آيد و ...


منبع: khorasannews.com

http://www.CheKhabar.ir/News/141744/شوک عجيب براي مرد70 ساله؛ من عروس شما هستم
بستن   چاپ