نگاهي به زندگي و آثار عزت الله انتظامي + تصاوير
شنبه 27 مرداد 1397 - 10:57:35 AM
چه خبر - برگ‌هايي از زندگي عزت الله انتظامي

مي‌گويند زماني که فيلمنامه مي‌خواند حتي اگر قصد نداشت در آن فيلم بازي کند، تمام فيلمنامه را حاشيه نويسي مي‌کرد؛ يا براي خودش يا براي گوشزد کردن به فيلمنامه نويس. حتي ديالوگ‌ها را دستکاري مي‌کرد و نيمه شب‌ها در اتاق کارش آنها را بلند بلند براي خودش تکرار مي‌کرد تا بتواند يک اجراي خوب در بياورد. حتي ممکن بود نيمه شب از خواب بپرد و بگويد چيزي به ذهنش رسيده و دوباره برود سرکارش. حاشيه‌نويسي‌هايش آنقدر زياد بوده که در منزلش يک کتابخانه کامل از اين دستنوشته‌ها وجود دارد و برخي از فيلمنامه‌هاي مطرح سينما را با قلم خودش و با کلي تغييرات بازنويسي کرده و آن را نگه داشته. هرچند ديگر خودش نيست تا آنها را بخواند چرا که آقاي بازيگر، «عزت الله انتظامي» صبح روز 26 مرداد 97 براي هميشه جهان را ترک گفته است.
سطور بالا افسانه نيستند و بخش‌هايي از گفتگوي همسر او با نشريات سينمايي هستند. انتظامي آنقدر غرق در کارش بود که وسط صرف غذا و مهماني ناگهان سگرمه‌هايش توي هم مي‌رفت و به سرعت خود را به دفترچه يادداشتش مي‌رساند تا چيزي که به ذهنش رسيده را يادداشت کند. با اينکه برخي فکر مي‌کردند اين حرکات و رفتار براي همسر او، مينا انتظامي، سخت است، او از اين رفتار شوهرش به عنوان خاطرات شيرين ياد مي‌کند.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
عزت‌الله انتظامي در نقش سامري خون‌فروش در دايره مينا

به نظر مي‌رسد غرق شدن او در دنياي سينمايي‌اش سرچشمه اصلي جمله مشهور عزت الله انتظامي: «من بازي نمي‌کنم، زندگي‌ميکنم.» باشد. بسياري از غول‌هاي بازيگري ادعا دارند که بين نقش‌ها و زندگاني‌شان تفاوت قائل هستند ولي شيوه انتظامي چيز ديگري بود و عجيبن کردن زندگي هنري خود و زندگي شخصي‌اش را پيشي گرفته بود.
کارگردانان مشهور سينماي کشور مي‌گويند که عزت الله انتظامي سخت‌گيرترين بازيگر سينماي کشور بوده و انتخاب‌هايي بسيار گزيده داشته و به هيچ وجه به راحتي بازي در فيلمي را قبول نمي‌کرده، هرچند او هم اعتقاد داشت که در عمر هنري خودش انتخاب‌هاي نادرستي داشته ولي بانگاهي به کارنامه فيلم‌هايش، کمتر به اين موارد اشتباه مي‌رسيم.

زندگي عزت الله انتظامي

پدرش ارتشي بود و اصالتا اهل يکي از روستاهاي اشتهارد بود مادرش هم 14 فرزند به دنيا آورد و معلم مکتب خانه هم بود. خانه‌شان در جايي قرار داشت که الان تبديل به پارک شهر شده و دوران ابتدايي را در محله سنگلج به سر کرد. در همان کودکي يواشکي به ديدن نمايش‌ها مي‌رفت و دايي‌اش هم در اين دزدکي تاتر رفتن‌ها کمکش مي‌کرد. اولين تاتري که رفت در ميدان شاهپور بود و بعد از سينما سپه را تجربه کرد و در نهايت پاتوق سرک کشيدن به دنياي هنرش شد سالن تئاتر مرکزي. اولين فيلم سينمايي که در عمرش ديد پانزده سال گمنام بود و مي‌گفت همان فيلم او را عاشق سينما کرد و نمايش هفت رنگ به کارگرداني مرحوم محمدتقي اين عشق به بازيگري را به حد اعلا رساند.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
عزت الله انتظامي در سال 1959

پدر و مادرش به شدت مخالف اين هنرها بودند و خانواده يازده نفره‌شان (بقيه فرزندان در کودکي مرده بودند) به شدت پايبند به سنت‌ها بود. آن زمان به تئاتر و نمايش اصطلاح مطربي بودن را برچسب مي‌زدند و هيچکس دلش نمي‌خواست که فرزندش مطربي باشد. در همان خانواده اما او به هنر کشيده شد و برادرش قدرت انتظامي هم نيز مدتي در تلويزيون مشغول به کار شد. اين دو برادر جلوي باورهاي خانواده ايستادند و به آرزوهايشان رسيدند ولي تا مدت‌ها، پدر و مادرشان کارهايشان را دنبال نمي‌کردند و آنها را تحريم کرده بودند.

پيش پرده‌خواني و زنداني شدن عزت الله انتظامي

در نهايت کار تئاتر را با پيش پرده‌خواني شروع کرد و در تماشاخانه کشور به مديريت حميد قنبري و مجيد محسني امتحان داد و قبول شد. چهارده ساله بود و قراردادي با اين مجموعه بست (که هيچ وقت پولي بابت آن نگرفت) و البته در آغاز متصدي سالن نمايش بود و بالاخره توانست خودي نشان دهد و در سال 1322 به راديو برود و اجرايي داشته باشد، اجرايي که پدرش آن را فهميد و از همان موقع رابطه پدر و پسري‌شان تقريبا شکراب شد. گرچه انتظامي در ابتدا به پدرش دروغ گفته بود و به بهانه اينکه کنترلچي سالن سينماست به سالن نمايش مي‌رفت ولي بعدها دستش رو شد و از همان لحظه پدر با او بدخلقي کرد تا اينکه بزرگي از خاندان در نهايت توانست بين اين دو را تاحدي آشتي دهد. يک آشتي که خود انتظامي ادعا داشت هيچ‌وقت آنطور که بايد شکل نگرفت و پدرش هميشه از اينکه او اين شغل را انتخاب کرده بود، از او ناراضي بود. پدر او فردي بود که تا اخر عمر نه سينما را ديد و نه هيچ وقت تلويزيون نگاه کرد، آقاي بازيگر فرزند چنين شخصيتي بود.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
نقش آفريني هاي متفاوت عزت الله انتظامي

پيش پرده‌هايي که مي‌خواند معمولا مشکلات و انتقادات مردم نسبت به دستگاه دولتي بود و شاعران آنها هم ابوالقاسم حالت يا پرويز خطيبي بودند. پيش پرده‌ اما دقيقا چه بود؟ در نمايش‌خانه‌هاي تهران هنري رواج داشت و هنري بود که در آن، بازيگري که صداي خوبي هم داشت، پيش از آغاز تئاتر و يا در فاصله‌ي تغيير پرده ‌هاي نمايش، جلوِ سن يا صحنه رو به تماشاچيان مي‌ايستاد و براي آنکه حوصله آنان تا آغاز نمايش سر نرود، با همراهي موسيقي شعرهايي اغلب با درون‌ مايه انتقادي، سياسي و کوچه و بازاري براي حاضران مي‌خواند.
انتظامي در پيش پرده خواني هم حتي سنت شکني کرد و به همراه پرويز خطيبي پيش‌پرده‌هايي کاملا اصيل روي موسيقي ايراني اجرا کردند و کارش طوري گل کرد که تبديل به صاحب سبکي در اين زمينه شد. اين پيش پرده‌ها آنقدر حالتي انتقادي و تند پيدا کرد که وزارت کشور آن زمان دستور داد از اين به بعد براي پيش پرده‌ها هم بايد مجوز صادر شود و ديگر عوامل يک نمايش نمي‌توانند سرخود چنين اجراهايي داشته باشند. از همان سال‌ها مشخص بود که آقاي بازيگر وقتي وارد حرفه‌اي هنري شود‌، چه کولاکي مي‌کند.
انتظامي چندباري کلاس رقص هم رفت و خودش تعريف مي‌کرد که کلاس‌هاي رقص خانمي آمريکايي به اسم ميس کوک را گذراند و بعد از مدتي آنها را رها کرد، هرچند همين خانم ميس کوک در نهايت مسئول بررسي نمايش‌ها در وزارت کشور شد و انتظامي هربار به ترفندي از او براي کارهايش مجوز مي‌گرفت.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
عزت الله انتظامي در کنار پسرش مجيد انتظامي

به خاطر پيش پرده‌خواني چندين بار زنداني شد و يک بار سر خواندن شعري در راديو به نام حمال بازار هم زنداني شد. بخش‌هايي از اين شعر بدين مضمون بود:
من حمال بازارم خانمها آقايان/ هر دم به زير بارم، خانمها آقايان/ داني آخر ز چه من بهر خود آدم نشدم/ با زر و زيور و پول همدم نشدم / چون که بي غيرت و بي همت و بي غم نشدم / دلال رهن و گروي کشور جم نشدم

سفر عزت الله انتظامي به آلمان کارگري در کارخانه ذوب آهن

تئاتر را خودش ياد گرفت و با ابتکار خودش توانست علم بازيگري در تئاتر را بياموزد چرا که آن زمان‌ها کلاسي براي هنرهاي نمايشي در کشور رواج نداشت و استادي هم براي اين کار نبود. در اواسط کار حرفه‌اي‌اش تدريس روش استانيسلاوسکي در کشور رواج پيدا کرد و او در نهايت به آلمان رفت تا معلوماتش را تکميل کند. يک ماه تمام در آلمان دنبال کار گشت و با اينکه در اپراي شهر هانفور توانسته بود کلاس‌هاي هنري برود، اما نمي‌توانست با شکم خالي هم زندگي کند. در يک کارخانه ذوب آهن نزديکي شهر کار پيدا کرد و ساعتي يک مارک در آنجا کارگري کرد و با روزي صرف يک وعده غذا توانست در اين مدت زندگي کند. در اين ميان زبان آلماني را هم بيشتر آموخت و در آخر توانست در مدرسه شبانه فولکس هوخ شوله کلاس‌هاي هنر برود. زندگي سخت و طاقت فرسايش درست بعد از قبولي در کنکور عملي و ثبت نام در اين مدرسه شروع شد.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
عزت الله انتظامي در آقاي هالو

خودش اينطور گفته بود:
«برنامه کلاس هاي شبانه از ساعت 5 بعد از ظهر تا 12 شب بود و بايد 40 کيلومتر راه را برمي‌گشتم تا بتوانم صبح زود سرکار باشم. برنامه‌ام را طوري تنظيم کرده بودم که در کارخانه به ازاي کار بيشتري که انجام مي‌دادم، نيم ساعت زودتر بيرون بروم و چون سياه و کثيف بودم بايد حمام مي‌کردم. بعد دوان دوان به راه آهن مي‌رفتم تا به کلاس برسم.»

ماجراي سل داشتن عزت الله انتظامي چه بود؟

پيشنهاد کار در راديو فارسي زبان آلمان شرقي را به خاطر تعليماتي که در حال فراگيري آنها بود رد کرد. او تمام اين 4 سال را با زيرکي مرخصي استعلاجي از وزارت بهداري گرفته بود. قضيه از اين قرار بود که با دکتري در آلمان صحبت کرده بود و گواهي سل داشتن جعلي گرفته بود و آن را به اداره فرستاده بود، گواهي که در آن دکتر تاکيد کرده بود بايد هر شش ماه يکبار اين مريض دوباره چکاپ شود و به همين طريق 4 سال مرخصي استعلاجي گرفت به طوري که وقتي به ايران آمد 6 ماه مرخصي طلب هم داشت!

بازگشت به وطن و بازي در سينما

وقتي به ايران بازگشت اوضاع کاملا فرق کرده بود و سينما جاي تئاتر را گرفته بود و هنر دوبله فيلم هم در کشور جا افتاده بود. در سال‌هاي آغازين بازگشتش به کشور به ساختمان هنرهاي زيبا رفت و در آنجا چند اثر را روي صحنه برد و براي اولين بار خودش تجربه کارگرداني تئاتر را چشيد. بعد از آن سرکي به دنياي دوبله زد و در فيلم مردي که رنج مي‌برد به کارگرداني محمدعلي جعفري جاي يکي از کاراکترها صداپيشگي کرد اما بنا به دلايل مختلف اين کار را ادامه نداد و براي همين در نهايت به سينما کشيده شد و در فيلم گاو بازي کرد. (البته وي پيش ‌تر، در سال 1328 نيز يک بار بازي جلو دوربين را تجربه کرده بود و نقشي کوتاه را در فيلم «واريته بهاري» اثر پرويز خطيبي بازي کرده بود) و برعکس اکثر بازيگران روي صحنه نمايش، نشاني از غلو و اغراق در بازي‌اش به چشم نمي‌خورد.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
عزت الله انتظامي در فيلم گاو

اوج اين قوت بازيگري را هم همانجا نشانمان مي‌دهد که گاوش از طويله فرار کرده و او سراسيمه به منزل مي‌رود و با بهت از طويله که بيرون مي‌آيد، در هم مي‌شکند و مي‌گويد: گاو من که در نميره… از اين لحظه‌هاي اوج به کرات در سکانس‌هاي مختلف گاو پيدا مي‌شود و نتيجه اين مي‌شود که انتظامي با قدمي محکم وارد بدنه سينما مي‌شود.
بعد از گاو به آقاي هالو مي‌رسد و ثابت مي‌کند که بازيگري‌اش در گاو يک اتفاق نبوده و او واقعا به قدرت و تکنيک‌هاي بازيگري واقف است. دو نقش متفاوت را در فيلم بازي مي‌کند و فروش خوب آقاي هالو در گيشه هم او را بيشتر بين عامه مردم مشهور مي‌کند و بازيگري قدر در بين سينمادوستان کشف مي‌شود.

تحصيل در دانشکده هنرهاي زيبا

در همين سال‌ها بار ديگر تحصيلات آکادميک بازيگري را دانشکده هنرهاي زيبا ادامه مي‌دهد و بدون کنکور و به خاطر استعدادش وارد اين دانشگاه شد، دانشگاهي که در آن به طور مثال بهرام بيضايي استاد تاريخ تئاترش شد و خود انتظامي گفته بود که بيضايي بي‌شک به او نمره داد تا قبول شود وگرنه برگه‌اش در امتحانات نهايي نمره قبولي را نداشت.

فيلمي که انتظامي درباره آن هيچ وقت حرف نزد

آخرين فيلمي که از انتظامي به نمايش درآمد، فيلم توقيف شده زادبوم بود که در سال 1386 ساخته شد و سال گذشته رنگ اکران را به خود ديد، فيلمي که البته انتظامي بنا به دلايلي نامعلوم نسبت به آن موضع تندي داشت و هيچ‌گاه حاضر نشد فيلم را خودش ببيند و يا درباره آن صحبت کند.

عزت الله انتظامي,کارنامه هنري عزت الله انتظامي,بيوگرافي عزت الله انتظامي,آثار عزت الله انتظامي
تولد عزت الله انتظامي در کنار پرويز پرستويي

آخرين فيلمي هم که آقاي بازيگر در آن ايفاي نقش کرد به فيلم راه آبي ابريشم برمي‌گردد که سال 1389 ساخته شد و نقش کوتاهي را در آن ايفا کرد.

نامه عزت الله انتظامي به حسن روحاني

انتظامي سال 1392 نامه‌اي به رييس جمهوري نوشته بود و در آن از رييس جمهوري خواسته بود که به مساله رفع حصر بپردازد. او در اين نامه نوشته بود:
«مگر مي‌شود مسئله‌اي با اين اهميت همچنان لاينحل باقي بماند؟… همواره بيم آن داشته‌ام که سر بر زمين بگذارم و چشم از جهان ببندم و اين مشکل لاينحل باقي‌مانده باشد.»
زندگي عزت الله انتظامي در واپسين‌ سال‌هاي عمرش به دور از حاشيه و سينما و در خلوت خود زندگي کرد و بعد از چندين سال سکوت خبري، 26 مردادماه درگذشت. يادش گرامي بايد.

بيشتر بدانيد : `عزت الله انتظامي` بازيگر سرشناس سينماي ايران +بيوگرافي

بيشتر بدانيد : عزت‌الله انتظامي بازيگر پيشکسوت سينما و تئاتر درگذشت

بيشتر بدانيد : گفت وگو با عزت الله انتظامي‌

بيشتر بدانيد : عزت‌الله انتظامي چه آرزوهايي دارد؟


منبع : rooziato.com

http://www.CheKhabar.ir/News/135554/نگاهي به زندگي و آثار عزت الله انتظامي - تصاوير
بستن   چاپ