پاي حرف هاي تنها رفتگر خانم در ايران+ عکس
1 دي 1394 - 10:00:05 ق.ظ
درد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايران آهنگ پيشواز تلفن همراهش شاد است و پرانرژي، مثل رنگ نارنجي لباس و در خانه‌اش که معلوم است از روحيه شادش ريشه مي‌گيرد. تنها زن ايران است که روزي خود و همسر و پسران بي‌کارش را با تميزکردن و رفت‌وروب زباله‌هاي خيابان‌ها و جوي‌ها درمي‌آورد. «صغري خاني»، زن رفتگري که مثل تمام زنان همشهري خود کار سخت مي‌کند اما به جاي کار در مزرعه پنبه و وجين‌کردن، تميزکردن خيابان‌ها و جوي‌ها را انتخاب کرده تا چرخ زندگي‌اشان را بچرخاند. رفتگران همه‌جاي ايران شرايط متعادل و خوبي ندارند، همه آنها يک کار را در شرايط سخت از سخت‌تر انجام مي‌دهند و همه آنها حداقل حقوق را با حداکثر سختي و آسيب و احتمال بيماري دارند.

درد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايراندرد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايران

رفتگران در تهران باشند يا در هر شهر ديگري، زودتر از مردم عادي شهر در خيابانند و ديرتر از همه مي‌خوابند. او در شهر کوچک پيش قلعه در خراسان شمالي جور همسر بيمار (همسر صغري خاني آلزايمر دارد) و فرزندان بي‌کار خود را مي‌کشد و صبح زود براي جاروکردن خيابان‌ها بيرون مي‌رود. او تحت پوشش کمک‌هاي کميته امداد است و خانه‌شان را هم گويا همين مجموعه برايشان تأمين کرده است اما همين خانه کوچک ولي گرم، حمام ندارد تا صغري‌خانم بعد از کار روزانه که تماما با گردوغبار و زباله‌ها سروکار دارد، بتواند از آن استفاده کند.

شماره تلفن همراهش را از شهردار شهرشان؛ يعني شهر پيش‌قلعه در خراسان شمالي گرفته‌ام و تماس مي‌گيرم. صداي گرم و مادرانه‌اي دارد. خودم را که معرفي مي‌کنم لحن صدايش را کمي رسمي مي‌کند. به آهنگ پيشواز تلفن همراهش اشاره مي‌کنم و مي‌گويد معني شعرش خوب است، يعني دست ما در دست خداست.

‌چرا شما فقط کار مي‌کنيد؟ شنيدم که چند پسر داريد؟

شوهرم که خيلي وقت است نمي‌تواند کار کند. پسرها هم بي‌کارند و نمي‌توانند خرج خودشان يا بچه‌هايشان را بدهند. اگر کارگري پيش بيايد مي‌روند، اما خيلي کم است.

‌چرا اين کار را انتخاب کرديد و رفتگر شديد؟
چاره ديگري نداشتم. قبل از اون هم توي خونه مردم کار خدماتي مي‌کردم و مردم از کارم راضي‌بودند. تا اينکه شهردار قبلي من‌رو ديد و اين کاررو به صورت موقت پيشنهاد داد و من هم ديگه موندگار شدم. حقوقم با ٣٠ هزار تومان در ماه شروع شد و الان هم ٦٠٠ هزار تومان مي‌گيرم. هفت‌ونيم صبح تا يازده‌و‌نيم و يک‌ونيم تا چهار، پنج عصر هم ساعت کاري هر روزم هست که به ازاي همون کار هم پول مي‌گيرم.

درد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايراندرد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايران

‌اين کار سخت است، اذيت نمي‌شويد؟
خدارو شکر تنم سالم است. اذيت نمي‌شوم ولي خب سخت است ديگر. ما از خودمان زمين کشاورزي يا دارايي نداشتيم که حالا به کارمان بيايد، پس بايد خودمان کار کنيم. کار با جارو يا بيل و فرغون سخت است اما وقتي مي‌بينم مردم شهر از من راضي هستند و مي‌خواهند کوچه و خيابان آنها را تميز کنم؛ من هم راضي هستم.

‌مردم به خصوص خانم‌ها واکنش يا نگاه بدي ندارند، وقتي مي‌بينند يک خانم خيابان را جارو مي‌کند؟

تابه‌حال که کسي حرفي به من نزده و کاري هم با من نداشته‌اند.

‌وقتي سر کار مي‌رويد همسرتان را چه کسي نگه مي‌دارد؟

بچه‌ها در خانه هستند، اما گاهي هم بيرون مي‌رود و در خيابان ممکن است گم شود.

‌کار خانه و غذا درست‌کردن را وقتي نيستيد چه کسي انجام مي‌دهد؟

صبح که يک لقمه نان مي‌خورم و بيرون مي‌آيم و براي غذاي ظهر و شب هم وقتي به خانه برمي‌گردم چيزي درست مي‌کنم.

بسياري از حرف‌هاي او را علي حسن‌پور، شهردار پيش‌قلعه تأييد مي‌کند. او يکي از حاميان اين زن است که از زمان اطلاع از حضورش براي شرايط بهتر کار او تلاش کرده است. او مي‌گويد شهردار قبلي اين شهر در سال ٨٥، اين خانم را براي کار معين و مشخصي که همان رفت‌وروب خيابان‌هاست، معرفي مي‌کند و در قبال همين کار هم حقوق دريافت مي‌کند. وي مي‌گويد کارکردن زنان در اين منطقه مسئله‌اي جديد نيست و عمده زنان اين شهر به‌منظور کمک به خانواده خود براي پنبه‌چيني يا وجين مزرعه‌ها مي‌روند و به همين دليل کارکردن اين خانم اگرچه به عنوان يک رفتگر قابل‌قبول نيست، اما به عنوان يک زن که کمک خرج خانواده است، پذيرفته شده است.

درد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايراندرد دل هاي تنها زن نارنجي‌ پوش ايران

همچنين شهردار پيش‌قلعه اضافه مي‌کند: همسر اين خانم از سال ٧٦ ازکارافتاده است و طبق اطلاع من قبل از آن هم شغل مناسبي نداشته و به همين دليل خانواده وي از نظر شرايط مالي در اين سال‌ها در وضعيت خوبي نبود و او مجبور به انجام اين کار بوده است. از حسن‌پور پرسيديم که چرا پس از اطلاع از شرايط اين خانم براي اينکه حداقل در خيابان و اين شغل نماند و در شرايط ديگري امرار معاش کند، اقدامي نکرده‌ايد، گفت: شهر ما تنها دوهزارو ٢٠٠ نفر جمعيت دارد و شرايط کاري آنچناني وجود ندارد که يک فرصت کار هم براي اين خانم در آن باشد.

عمده کارخانه‌هاي سنگ‌شکني، پارک جنگلي و مزارع کشاورزي در بيرون شهر هستند و اين خانم هم شرايط تنها گذاشتن همسر و رفتن به بيرون شهر را ندارد. درعين‌حال اين خانم به دليل سن و سال، بي‌سوادي و البته خانم‌بودن امکان‌ پذيرش در اين شغل را نداشته و با شرايط خاصي شهردار، او را پذيرفته است.

شهردار پيش‌قلعه از کار و اهتمام خوب صغري خاني تعريف کرد و گفت: هر خياباني که اين خانم کار مي‌کند شهروندان بسيار راضي هستند و تفاوت کار او با پنج رفتگر مردي که همان کار را انجام مي‌دهند، بسيار زياد است. همين تلاش خانم خاني براي کار و رضايت شهروندان باعث شده اين خانم چندين بار مورد تقدير استاندار در دولت قبلي و مسئولان استاني قرار گيرد. وي قول داد که موضوع بيمه صغري خاني را که تاکنون به همين دلايل فوق برقرار نبوده است از طريق بيمه روستاييان و عشاير پيگيري کند و به‌زودي تنها خانم رفتگر کشور بيمه شود و بتواند به حداقل مستمري که به دستش مي‌رسد، اميدوار باشد. او به شرايط زندگي و خانواده صغري خاني اشاره دارد و مي‌گويد: فرزندان بي‌کار و همسر ازکارافتاده اين خانم چشمشان به همين حقوق ناچيز است و از افرادي که توانايي کمک به اين خانم و خانواده او را دارند، مي‌خواهيم کمکشان را دريغ نکنند. منبع: روزنامه شرق
http://www.CheKhabar.ir/News/13155/پاي حرف هاي تنها رفتگر خانم در ايران- عکس
بستن   چاپ