تيم ملي ايران ايستاده مُرد!
سه شنبه 5 تير 1397 - 1:50:34 AM
چه خبر - تساوي تيم هاي ايران و پرتغال

قرار بود شب موعود باشد. شب افتخار. شب پيروزي. جو ورزشگاه سارانسک کشنده بود. خبرنگار اسپانيايي اسپرت با خنده مي گفت:«غير قابل باور است. مگر مي شود طرفداران ايراني 8 برابر پرتغالي ها باشند؟ آنها با اين بوق هاي شان همه کار مي کنند. اصلا عجيب نيست که اگر با اين هيجان روي سکوها ايران سورپرايز بزرگي براي جام داته باشد.»

بخش زيادي از اين جماعت روي سکو ، شب قبل از بازي سر راه شان يکبار جلوي هتل پرتغال سبز شده بودند. اين قدر زدند و رقصيئنئ و فرياد کشيدند که کريس رونالدو با التماس از آنها بخواهد بگذارند ، خوابند!» آنها در روز بازي هم در ورزشگاه از همان لحظه شروع تا حد انفجار داشتند تيم شان را تشويق مي کردند. اصلا ورزشگاه انگار قرار نبود حتي يک لحظه خاموش شود.

بچه هاي ايران هم انگار سراسر انگيزه بودند. کمي استرس و البته کلي خنده. از همان قبل بازي که کنار رونالدو ايستاده بودند تابلو بود که بيرانوند و جاجي صفي داشتند سر ماجراي چطوري کريس شوخي مي کنند و با هم مي خندند. بازي که شروع شد اما مي شد حس کرد بيرانوند استرس اين تقابل را دارد. وقتي با حالتي عصبي با سعيد عزت اللهي روي يک اشتباه درگير شدند.

20 دقيقه ابتدايي بازي کمي با استرس گذشت. ولي بچه ها خيلي سريع بازي را در دست گرفتند. لايي حاج صفي به يار پرتغالي و خطايي که پشت هجده قدم به ايران رسيد دوباره ورزشگاه را به مرز انفجار رساند. اين همه انگيزه حکايت از يک واقعيت داشت. اينکه اين بچه ها نيامدند براي باختن و برگشتن به خانه. شرايط هم البته در گروه داشت طوري رقم مي خورد که ايران به يک شب رويايي اميدوار تر باشد. پاس سردار به جهانبخش نشانه ديگري از اين اتفاق نويدبخش مي توانست باشد.

البته در زمين اتفاقاتي هم مي افتاد که کي روش برايش نگران و دلخور باشد. جر و بحث سعيد عزت و بيرانوند يا کلي جوزدگي و اعتراض که رامين با بازيکنان پرتغالي ايجاد مي کرد تا سرمربي و مسعود شجاعي به او تذکر دهند.

بازي اما فقط روي زمين نبود که جريان داشت. روي سکوها بلوايي بود. هيجاني باور نکردني. تيمي که شده تا پاي مرگ مي خواست بجنگد براي صعود و روي سکوها ، جمعيتي که غش مي کردن و جان مي دادن براي سربازان گروه ضربت شان. آري يک ضربان بود که در قلب 80 ميليون ، با هم مي تپيد.

همين سردار آزمون که بازي قبل ، با اشک به رختکن رفته بود ، اين بار در 25 دقيقه نخست با تمام وجود داشت مي جنگيد. مي پريد ، سر مي زد . توپ مي کاشت و پاس هاي فوق العاده مي داد. فرقي نداشت کدام شان جلوي کريس قرار مي گرفت. هر کسي بود سد راهش مي شد. پرتغال داشت فشار را بيشتر مي کرد. توپ را مدام در زواياي مختلف زمين مي گرداندند تا شايد دفاع ايران براي لحظه اي باز شود اما بچه ها اقلا تا حوالي دقيقه 30 سعي کرده بودند اين اتفاق نيفتد.

داور پاراگوئه اي در اين دقايق ، همان طور که کي روش قبل از بازي هشدار داده بود، تقريبا در تمام صحنه هاي 50-50 داشت به سمت حريف سر مي خورد. در عوض ايران اتکايش به سکوها بود. کارلوس برايش مهم بود همه تا ته جان بجنگند. براي همين کي روش لب خط داشت فرياد مي زد سر طارمي که سفت تر بازي کند و در زمين مثل بازي قبل حضورش چشمگير باشد. مهدي هم با ترس به نيمکت مي گفت حتما!

لحظه اي بعد پاس مهدي و فرار جهانبخش ايران را صاحب ضربه کاشته کرد . کاشته اي که حاج صفي برايش يک بدن آمد و بعد جهانبخش ارسالش کرد. ضربه سر سعيد عزت باز همه مان را براي گل نيم خيز کرد. اين مهمترين موقعيت بازي تا دقيقه 35 بود بدون شک.

تيم ايران بود که در اين دقايق فشار مي آورد. طارمي ، اميري و سردار بايد روي کار ترکيبي شان ورزشگاه را روي هوا مي بردند اما کمي عجله کردند. اميري داشت در اين لحظات باز ستاره زمين مي شد. داشت با توپ جادو مي کرد ولي اين اتفاقات به گل بدل نمي شد. در سوي ديگر زمين جاج صفي با همه وجود کريس را متوقف کرد تا همچنان ايران تيم زهردار ميدان باشد.

اين جام جهاني بي شک ايران يک پديده بزرگ داشت. يکي که يکي از مسن ترين ها بود. اميد ابراهيمي در ميانه ميدان يک ژنرال بود. او با تکل ها . با توپ رباييهايش. با جنگندگي و با پاس هايش به بازي ايران ريتم مي داد تا بيشتر افسوس نبودن 4 سال قبلش را بخوريم. او که با همان قلدري باعث بهت کريس رونالدو شد تا او مايوس به داور زل بزند!

با همان ريتم آغازين بازي ، درحالي که ايران حتي يک گام پس نکشيده بود و قطعا تيمي که اتوبوسي دفاع نکند ، بازي تقريبا به نيمه رسيده بود!ولي يک فرار از کوآرشما درست در دقيقه 45 ، شوک بزرگي بود به اردوي ايران. حالا بازي قشنگ ريتمش تغيير مي کرد. ايران بايد حمله مي کرد و چرتغال تيمي مي شد که مي رفت به دنبال ضد حمله.
با همان ريتم آغازين بازي ، درحالي که ايران حتي يک گام پس نکشيده بود و قطعا تيمي که اتوبوسي دفاع نکند ، بازي تقريبا به نيمه رسيده بود!ولي يک فرار از کوآرشما درست در دقيقه 45 ، شوک بزرگي بود به اردوي ايران. حالا بازي قشنگ ريتمش تغيير مي کرد. ايران بايد حمله مي کرد و چرتغال تيمي مي شد که مي رفت به دنبال ضد حمله.

هرچه در نيمه اول رخ داده بود را فراموش کردند و وارد زمين شدند. حلقه اتحادشان را شکل دادند و همان شعار هميشگي احتمالا:«تيم... ايران» بعد آغاز بازيو ورزشگاه کمي آرامتر شده بود . بچه ها کمي سراسيمه بودند و اين تقه هاي اضافي به توپ داشت شانس هاي شان را کم مي کرد. سردار و طارمي همچنان خوب بودند اما يکي دو حرکت اضافه در هر بار داشتن توپ ، باعث مي شد که تيم به پيش نرود و توپ ها را از دست بدهيم.
رونالدو عقب تر رفته بود تا ميانه ميدان تا شايد فضاي بيشتري داشته باشد حاج صفي بيشتر انگار مي خواست با لايي انداختن خاطره ساز شود وتيم ملي هنوز شانه به شانه داشت مي جنگيد.

شعار روي سکوها شده بود:«حمله حمله تيم ايران ، گل بزن ، گل بزن يالله قهرمان» کريس رونالدو خودش را زمين انداخت . داور بعد از دقايقي طولاني درخواست ويدئو چک داد. بعد از اقلا سه دقيقه. مسئله به خاطر غر زدن هاي رونالدو. کي روش داشت با تمسخر مي خنديد. دقيقا همان چيزي که پيش بيني مي کرد.

واقعا همه چيز عجيب پي مي رفت. بيرانوند اما هماني بود که قول داده بود. يکتنه جلوي رونالدو ايستاد تا دوباره به بازي برگرديم.

حالا مي توانيم همه با افتخار فرياد بزنيم:«چطوري کريس؟»

در ادامه بازي اين بچه هاي ايران بودند که ميدان داري مي کردند. مي خواستند بازنده اين شب بزرگ نباشند اما داور پاراگوئه اي انگار مامور بود براي اينکه ايران از اينجا بالاتر نرود. او که خيلي ساده براي پرتغال پنالتي گرفت ، دو بار در موارد مشابه حتي حاضر نشد صحنه را بازبيني کند. انگار براي فيفا ماندن کريس در جام ف مهمتر از هر اتفاق ديگري بود. او دو بار حتي حاضر نشد درنگي کند براي اينکه شايد زمين خوردن هاي سردار و جهانبخش احتمال پنالتي داشته باشد يا خطاي عمدي کوآرشما روي سعيد عزت کارت قرمز بخواهد.

ايران بعد ازتعويض هايش کمي هجومي تر شد. سامان قدوس مي توانست با تيزهوشي و اعتماد به نفسش در دقيقه 71 غرق در شادي مان کند اما ضوتش فقط با کمي فاصله به اوت رفت.

باز داور تصميمي عجيب گرفت . او روي صحنه مشکوک زمين خوردن طارمي دستور به استفاده از ويدئو چک نداد. کي روش با تمام وجود انتقاد مي کرد. ولي داور تنها به او تذکر جدي داد. با حضور انصاري فرد در ميدان ، ايران هجومي تر هم شد. اميد روي يک ضد حمله نشان داد بچه هاي شمالي همه حريف هايي هستند چغر ، بد بدن و کشتي بلد!

بازي اصلا از دست داور در رفته بود. او مدام داشت از سيستم ويدئو چک استفاده مي کرد. اين بار احتمالا بايد پنالتي مي گرفت. و گرفت. پنالتي را بايد کريم انصاري فرد مي زد. يک شب بزرگ بايد براي مان رقم مي خورد . مهمترين گل تاريخ ايران بود اين گل. شايد تيم ملي به مرحله بعد نمي رسيد اما اين حداقل حق ما از اين بازي بود. طارمي تنها يک ثانيه کم اورد براي اينکه خوشبخت مان کند. پرتغال فقط وقت کشي مي کرد. بازي از دست داور پرتغالي در رفته بود. پرتغالي ها با لطف داور مي خواستند نبازند.

نه معجزه اي رخ نداد اما اين ايران بود که در شبي تراژيک سزاوارانه کنار رفت. تيمي که در دل تشويق ها ايستاده مُرد.


منبع: khabaronline.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/119461/تيم ملي ايران ايستاده مُرد!
بستن   چاپ