سلبريتي ها شريک دزدند يا رفيق قافله ؟!/ بدون آه و حسرت...
شنبه 19 خرداد 1397 - 7:18:42 PM
چه خبر - سلبريتي ها غم نان دارند يا سوداي شهرت؟!

در روزهاي گذشته اخبار و تحليل هاي گوناگوني در رابطه با رفتارهاي ضد و نقيض هنرمندان يا همان سلبريتي ها، توازن خبري خبرگزاري ها و سايت ها را دگرگون کرده است. هر منتقد و صاحب قلمي از زاويه ديد شخصي خود، ضرورت حضور يا عدم حضور هنرمندان در عرصه هاي گوناگون اجتماعي را واکاوي مي کند. بعضي منتقدان و حتي مردم، بر آنند که اساسا هنرمندان نبايد در مسئله اي غير از حرفه تخصصي اشان اظهار نظر کنند، چرا که دانش لازم براي اين کار را ندارند و عده اي ديگر معتقدند که دلسوزي هنرمندان براي مردم و شرايط نابه سامان اقتصادي تنها رنگي از عوام فريبي خام دستانه دارد و از مغز تهي است. تيغ تيز انتقادات هم به سوي دستمزدهاي نجومي و پروژه هاي نان و آب دار و سفرها و خودروهاي آنچناني بازيگران نشانه رفته است.
بسياري معتقدند خانم يا آقاي بازيگر که در تعطيلات خارج از کشور به سر مي برد، اساسا از درک سفره خالي مردم عاجز است.
اما سوالي که مطرح مي شود اين است که چه معياري را بايد براي اعتبار سنجي دغدغه اجتماعي هنرمندان به کار برد؟ و اينکه آيا هنرمندان مجازند در مسائل گوناگون اجتماعي اظهار نظر کنند؟

مگر همين ستاره هاي خود ساخته، خانواده ندارند؟

براي پاسخ به اين پرسش لازم است قدري از اين ستاره هاي درخشان فاصله بگيريم و آلبوم رنگارنگ زندگي اشان را چند ورق به گذشته برگردانيم... بسياري از هنرمندان شاخص امروز در گذشته جز مردم عادي محسوب مي شدند و لاجرم دغدغه هايشان نيز مانند مردم عادي بود. آن ها نيز در خصوص مسائل مختلف اجتماعي سخن مي گفتند. پس به حکم اينکه هنرمندان در وهله نخست، شهروندان اين جامعه هستند(هرچند شهرونداني پوشيده به بالاي برند و زرق وبرق) پس مانند ديگر شهروندان ( نانوا، کاسب، تاجر، راننده، دانشجو، خانه دار و ...) حق دارند درباره شرايط جامعه اي که در آن زيست مي کنند نظر دهند، خشمگين و يا خوشحال شوند. حتما نقد مي کنيد، مشکل جامعه، مشکل ارز و دلار و نان است و اينان را کجا غم نان؟ اما مگر همين ستاره هاي خود ساخته، خانواده ندارند؟ پدر، مادر، خواهر و برادر ندارند؟ دوست و يار ديرين ندارند؟ (به جز تعداد محدودي که از خانواده مرفه برخاسته اند) بقيه هنرمندان، طعم بسياري از محدوديت هاي غالب مردم را چشيدند و خانواده هايشان نيز در همين شرايط زندگي مي کنند. پس نمي توان به جرم اينکه فلان ستاره ماشين گران قيمت سوار مي شود به او خرده گرفت که تو اصولا غم نان را نمي فهمي!

آن ها هم اشتباه مي کنند، قطعا اشتباه مي کنند

انتقاد ديگري که به آن ها مي شود اين است که چرا در پروژه هاي آن چناني و مشکوک حضور دارند، اما هم زمان غصه مردم را هم مي خورند؟به قولي هم شريک دزدند و هم رفيق قافله! اين معضل، قطعا بانياني بسيار قدرتر با نام هايي پرطمطراق تر از هنرمندان دارد. البته مي توان از هنرمندان انتظار داشت در مقام انسان هايي که به لطف جامعه ديده مي شوند، در صدد تحريم بسياري از پروژه هاي مشکوک برآيند. اما مي توان اين گونه تصور کرد که عده اي بر اين عقيده هستند که اگر آن ها در اين پروژه شرکت نکنند، کسان ديگري شرکت مي کنند و ... دور دور باطل است و تسلسلي بيهوده. با فرض اين که خلاف شرع بودن اين پروژه ها ثابت هم شود، هنرمندان مسئول ريشه يابي و حل اين معضلات نيستند. آن ها هم انسان هايي هستند که توسط انسان هاي ديگري که خودمان باشيم، کمي قد کشيدند و به آسمان رسيدند. آن ها هم اشتباه مي کنند، قطعا اشتباه مي کنند.

جامعه اي که الگوهايش را اشتباه انتخاب ميکند


اشکال کار در جامعه اي است که جوانانش به جاي الگو برداري از انسان هايي کامل، رفتار فلان بازيگر را سرلوحه خود قرار مي دهد. صرف مشهور شدن و درخشيدن، مجوز الوهيت براي شخصي صادر نميکند.اين درست که سلبريتي ها به دليل موقعيت حساسي که دارند بايد بيشتر در رفتار خود دقت کنند اما باور کنيد آن ها هم مانند ما انسان هستند، زير لباس هاي مارک دارشان، بيرون از خانه هاي لوکسشان و بدون اتوموبيل هاي گران قيمتشان، آن ها نيز مانند ما انسان هستند. حق دارند مانند يک دانشجو يا فروشنده يا راننده از شرايط بد اقتصادي که عرصه را بر دوست و خانواده شان تنگ کرده شاکي باشند، حق دارند به کسي راي بدهند و مانند هرانسان ديگري حق دارند پشيمان شوند. (البته قطعا حساب چهره هايي که با اين رفت و برگشت ها براي خود کيسه اي مي دوزند جداست).
اشکال در ضعف فرهنگي است که به دليل فقدان الگوهاي کامل و جامع، بازيگري را به صرف چهره و پوشش موقر و جذاب الگوي يک نسل مي کند. البته هستند هنرمنداني که تنها به ظاهرشان بسنده نمي کنند و در عرصه هاي ديگري نيز حرف براي گفتن دارند، از ترجمه کتاب و برگزاري نمايشگاه عکس و نقاشي گرفته تا کمک به مراکز خيريه. چه خوب که تکاپو و تلاششان در مسير پيشرفت را سرلوحه قرار دهيم. قطعا اگر به جاي اينکه تنها در پي رصد کردن مسافرت ها و عکس هاي آن ها باشيم و کمي هم به سعي و ممارست شان براي رسيدن به جايگاهي که دارند نگاه کنيم، مي توانيم الگوهاي بهتري داشته باشيم. اين روزها همه کارشناس شده اند، همه از گران شدن ارز و دلار و نفت تا شرايط خاورميانه اظهار نظر مي کنند اما آن چه ديدگاه هاي سلبريتي ها را آن چنان پررنگ جلوه مي دهد همانا جايگاه و اعتباري است که جامعه و به تبع آن مردمان جامعه براي آن ها قائل شده اند. از اين رو به اين نتيجه مي رسيم که آن ها کاري خلاف عرف انجام نمي دهند بلکه موقعيت شان هست که رفتارشان را زير چنان ذره ببيني نهاده که هردم از کاه، کوه مي سازيم.

شلوغش نکنيد لطفا!

بگذاريد هنرمندان هم براي جامعه اي که در آن زندگي مي کنند دل بسوزانند و اظهار نظر کنند و در عين حال بياموزيم که با هر ياداشتي از سوي فلان بازيگر در شبکه هاي اجتماعي بلوا به پا نکنيم و دنيا را به آخر رسيده فرض نکنيم. او هم نظري دارد، مانند همه، شلوغش نکنيد لطفا! همه ما نيک مي دانيم اصولا مردماني داريم ظاهر پرست و همواره سوار بر امواج احساس گرايي و التهاب تصميمات آني. در چشم برهم زدني ستاره اي زرين بر سينه فلان بازيگر سنجاق مي کنيم و فردا روزي که حرفش خلاف ميل ما بود، ستاره هاي پيشکشي را که هيچ، تمام هستي اش را از او مي گيريم.

بدون آه و حسرت، بدون روياي سلبريتي شدن...


بهتر است در اين روزگار عصيان زده و پر آشوب، عصري که التقاطش هر دم فزوني مي يابد، به جاي اين که مدام از احوال ديگران عيب جويي کنيم، اندکي هم نوک سوزني کوچک را بر گوشه افکارمان فرو کنيم. حتما مي گوييد که فلاني خودش عکس مي گذارد، از مهماني اش، از رستورانش، از سفرش... او مي گذارد، ما هم ببينيم، بدون قضاوت، بدون توهين، بدون الگو برداري، بدون آه و حسرت، بدون روياي سلبريتي شدن...
نويسنده: فاطمه بوربور
منبع: سيمرغ

http://www.CheKhabar.ir/News/116173/سلبريتي ها شريک دزدند يا رفيق قافله ؟!- بدون آه و حسرت
بستن   چاپ