نمايش هنرمندانه هنرمندان: از انتشار تصاوير خصوصي و لاکچري تا دغدغه معيشت مردم
جمعه 11 خرداد 1397 - 2:09:27 PM
چه خبر - دغدغه سفره خالي مردم يا داعيه روشنفکري؟!

موج رد دعوت روحاني در شبکه هاي اجتماعي با چند هشتگ به راه افتاد که «سفره خالي مردم» يکي از ‏آنهاست. در اين ميان نکته هاي قابل ذکري وجود دارد که نمي توان از کنار آنها به راحتي عبور کرد.‏ اول اينکه اصل اقدام، يعني حرکتي جمعي براي رساندن يک پيام خاصر و ارزشمند به مسئولان به طور مثال پيام «خالي بودن ‏سفره هاي مردم» اقدام قابل دفاعي است. نه تنها هنرمندان سينما بلکه هر گروهي از اقشار تاثيرگذار و شناخته شده بين مردم، که ‏بتوانند دغدغه هاي آزاردهنده جامعه را به گوش مسئولان برسانند و از آن نتيجه بگيرند، در نظر مردم، اقدام ارزشمندي انجام داده ‏اند.‏ نکته دوم اينکه ماجرا وقتي به بيراهه مي رود که اين اقدام صرفا جنبه شعاري پيدا کرده و از هدف اعلام شده در همان آغاز راه، ‏منحرف شود.
به نظر مي رسد در اقدام اخير تعدادي از هنرمندان سينما، اين اتفاق رخ داده است. کافي است به صفحات اينستاگرام ‏تعدادي از همين هنرمنداني که دعوت روحاني را رد کرده اند، مراجعه کنيم تا با نوع زندگي و انبوهي از سفرهاي خارجي آنها آشنا ‏شويم. بسياري از آنها هر روز تصاويري از خود با خودروهاي گران قيمت، يا زندگي هاي تجملاتي را به اشتراک مي کذارند. ‏براي هر مخاطبي اين سوال پيش مي آيد که اگر دغدغه «سفره خالي مردم» تا اين اندازه در اين هنرمندان رسوخ کرده که حاضرند ‏دعوت رييس جمهور را رد کنند، چرا هيچ نشانه عملي و ملموسي از اين دغدغه در زندگي خود آنها ديده نمي شود؟
البته بايد حساب چهره هاي موقر و موجهي مانند پرويز پرستويي را که سابقه آنها نشان مي دهد همواره با خواسته هاي مردم همراهي کرده اند و از اتهامات برخي همکاران خود نيز به دور بوده اند، از بقيه جدا کرد. چطور مي ‏توان پذيرفت که فردي دغدغه سفره خالي مردم و رهايي آنها از مشکلات را داشته باشد اما هر چند وقت يک بار، با افتخار ‏تصاوير خود در فلان کشور توريستي را به نمايش بگذارد؟ جالب اينجاست که مشاهده وضعيت زندگي اين هنرمندان هرگز به ‏معناي تجسس در زندگي خصوصي آنها نيست بلکه اين تصاوير با رضايت خود آنها و اساسا به وسيله همين هنرمندان در معرض ‏ديد عموم قرار مي گيرند. ‏ نکته سوم اينکه اگر دغدغه اين هنرمندان، کوتاه شدن دست رانتخواران از بيت المال است، خود آنها بهتر از هرکسي مي دانند که ‏تعدادي از اين ويژه خواران در دنياي هنر و به ويژه سينما نيز نفوذ کرده و مشغول هستند.
حال چگونه است که اين هنرمندان با ‏افتخار در فيلم هاي همين افراد مسئله دار، ايفاي نقش مي کنند اما همزمان براي سفره هاي خالي مردم دلسوزي مي کنند؟ آيا بهتر ‏نيست چنين شعارهايي را کساني مطرح کنند که به لحاظ علم و تخصص خود، از دغدغه هاي واقعي مردم آگاهي بيشتري داشته ‏باشند و دست کم در ميان همان مردم، با مظاهر فخرفروشي مانند باديگارد ظاهر نشوند؟ چگونه است، بازيگري که صرفاً به خاطر اقبال و شانس و سيماي مشابهش با فلان خواننده زن قبل از انقلاب، به سينما راه يافته و در ايام کار، و در ميان کارگردانان و نويسندگان سينما به بي اطلاعي و کم مطالعه گي شهره است، يکباره و به مدد شبکه هاي اجتماعي از خود چهره اي متفکر و تئوريسين به معرض نمايش مي گذارد و با تاثيرپذيري از نظرات تشويقي، خود را در مقام يک منجي مصلح مي بيند و هر بار و در هر برهه، بيانيه اي سياسي در مواجهه با مسائل مختلف مي دهد ؛ اما همين فرد حاضر نيست پاسخ دهد چگونه حاضر شده همسر فردي شود که به خاطر واردات شيرخشکهاي آلوده، جان هزاران کودک را در معرض خطر قرار داده است!و چگونه با ثروت بادآورده همسرش از سرمايه اي چنين مشکوک، کودک خود را در ينگه يدنيا به دنيا مي آورد؟! اساساً چگونه فردي با چنين سوابق مشوشي، مي تواند داعيه روشنفکري و حق طلبي داشته باشد؟!چگونه شده که قهرمانان فيک فضاي مجازي، به مصلحان اجتماعي بدل مي شوند؟
نکته چهارم اينکه، به هر ترتيب، ديدار رودررو با رييس جمهور، خود فرصتي براي رساندن دغدغه هاي هنرمندان و عموم مردم ‏به اوست. در اين شرايط، آيا هنرمندان نمي توانستند همين دغدغه ها را در جلسه با رييس جمهور بيان کنند و حتي اگر نگران ‏اتلاف بيت المال در همين جلسه هستند مستقيما به رييس جمهور بگويند به فلان دلايل درخواست مي کنيم که از سال آينده چنين ‏نشست هايي برگزار نشود؟ نکته پنجم که اندکي دردناک و تاسف آور است به انگيزه شخصي برخي هنرمندان باز مي گردد. برخي هنرمندان تحريم کننده ‏افطاري روحاني، دلايل متفاوتي براي اين کار داشتند. مثلا تعدادي از آنها دلايلي صنفي مانند ممنوع الکاري برخي هنرمندان را ‏مطرح کرده اند و برخي ديگر دلايلي سياسي که شايد به حق هم باشد؛ اما هنرمندي را فرض کنيد که سال هاست تلاش مي کند ‏ازدواج خود را از مسائل سياسي جدا کند. حتي پس از محکوميت همسرش همين راه را ادامه مي دهد. جالب اينکه براي اثبات ‏همين موضوع، مدام به مسائل سياسي و اجتماعي حساسيت زا ورود مي کند و آنقدر درباره اين موضوعات نظر مي دهد تا وجهه ‏از دست رفته خود ميان مردم را ترميم کند.
حال چگونه مي توان ادعاي امثال اين افراد براي رد دعوت افطاري روحاني را باور ‏کرد و پذيرفت؟ نکته ششم اينکه، باور غلطي در ميان برخي سلبريتي ها وجود دارد و آن اينکه، تصور مي کنند در جامعه جريان سازند؛ اين در حاليست که تجربه سال هاي اخير نشان مي دهد چهره هاي مشهور جريان سازي نمي کنند، بلکه در موقعيت هاي مختلف خود را در ميان موج افکار عمومي قرار مي دهند؛ روزگاري موج افکار عمومي آنها را در حمايت از روحاني غرق مي کند و روزي ديگر، همين جريان، سلبريتي ها را به زدن هشتگ هاي پشيماني وامي دارد.
از اين رو، ادعاي تاثيرگذار بودن اين افراد، با واقعيت سازگاري ندارد.همين چند هفته قبل بود که شبه هنرمندي درجه چندم، با عصبانيت تمام رو به دوربين خطاب به روحاني مي گفت که پشيمان است! از آن جهت که باعث راي آوري روحاني شده و بسياري از مردم را وادار به راي دادن به او کرده ؛ اما اساساً کدام فرد را مي شناسيد که به خاطر فلان سلبريتي به روحاني راي داده يا به خاطر يک سلبريتي ديگر، از راي به روحاني پشيمان شده باشد؟ يا اساساً هنرمندان حاضر بودند از کسي حمايت کنند که مورد حمايت افکار عمومي نبود؟ اما اين توهم غريب از کجا مي آيد؟ و ناشي از کدامين اشتباه سياستمداران و نخبگان ماست؟ البته پرواضح است که پيروي يک جامعه از سلبريتي ها هرگز اتفاق مثبتي قلمداد نمي شود؛ اين اتفاق حتي در نقاط مختلف دنيا نيز کمتر رخ مي دهد؛ به طور مثال، در آمريکا که شايد بتوان آن را مهد سلبريتي هاي سينمايي ناميد، افکار عمومي بر خلاف نظر اکثريت غالب آنها در انتخابات رياست جمهوري رفتار کردند و فردي را برگزيدند که سلبريتي هاي سينمايي هنوز هم روزانه از او انتقاد مي کنند.


منبع: روزنامه انتخاب

http://www.CheKhabar.ir/News/114620/نمايش هنرمندانه هنرمندان- از انتشار تصاوير خصوصي و لاکچري تا دغدغه معيشت مردم
بستن   چاپ