کساني که مرگ ناصر ملک مطيعي را فرصتي براي تسويه حساب سياسي با اصلاح طلبان دانستند
دوشنبه 7 خرداد 1397 - 6:43:22 PM
چه خبر - چه کسي ملک‌مطيعي را 40 سال به سينما راه نداد؟

رخدادهاي دهه 60 را بهانه‌اي کرده‌اند براي تسويه‌حساب سياسي. خطي که رسانه‌هاي اصولگرا از مدتي پيش آغاز کرده‌اند، حالا با درگذشت ناصر ملک‌مطيعي و ماجراي ممنوع‌الکاري 40 ساله‌اش دوباره سوژه خوبي شده تا کاسه‌کوزه همه آ‌ن‌چه «تندروي‌هاي دهه 60» ناميده مي‌شود بر سر اصلاح‌طلبان شکسته شود؛ اصلاح‌طلباني که بعضا در آن سال‌ها سمت‌هايي در دولت داشته‌اند.


مسعود ده‌نمکي در واکنش به انتشار خبر درگذشت ناصر ملک‌مطيعي در اينستاگرامش نوشته است:

«لوطي و روشنفکرنما. تفاوت مرحوم ملک‌مطيعي با مخملباف در همين امروز آنهاست. لوطي در وطن و روشنفکر در آغوش اجنبي. لوطي که توسط خالق توبه نصوح تکفير و ممنوع‌الکار شد و فيلم برزخي‌هايش توقيف و ديگري از فيلم توبه نصوح به فيلم سکس و فلسفه رسيد».
هم‌زمان با اين توجيهات هم تصويري از مرحوم ملک‌مطيعي در فيلم «صادق‌کرده» در حال نمازخواندن منتشر شده و در حال دست‌به‌دست‌شدن است. در کنار آن جمعي ديگر انگشت اتهام را به سمت محمد خاتمي، وزير وقت ارشاد و محمد بهشتي، از مديران وقت سينمايي، گرفته‌اند با اين بهانه که آنها مقصر ممنوع‌الکاري 40ساله ملک‌مطيعي بوده‌اند. غافل از آنکه در دهه نخست بعد از انقلاب در حوزه فرهنگ تقريبا نوعي اجماع حداکثري نه‌تنها ميان مجريان انقلابي راست و چپ، بلکه بخش زيادي از بدنه مذهبي انقلابي وجود داشت. مهم‌ترين نماد اين همسويي هم سينما بود. جامعه مذهبي خشم زيادي نسبت به «سينماي بدنه» يا «فيلمفارسي» پيش از انقلاب داشت تا جايي که در جريان انقلاب آتش‌زدن سينماها به سمبل مخالفت با رژيم پهلوي بدل شده بود.


سينماي ضدسوپراستار

بسياري از هنرپيشه‌ها، خواننده‌ها يا فعالان عرصه فرهنگ، بعد از انقلاب از سوي دادگاه‌هاي انقلاب احضار شدند. اتهامات مختلفي هم گاه براي آنها در روزنامه‌هاي آن زمان درج مي‌شد؛ از مفسد في‌الارض تا ترويج ابتذال و تحکيم رژيم گذشته. خود ملک‌مطيعي گفته بود:
«بعد از انقلاب براي من مشکل خاصي پيش نيامد. مسئله دادگاه انقلاب بود که همه دوستان احضار شدند. در آنجا خواستند ببينند اين افراد که هستند و چه کرده‌اند. طبيعي هم بود. بايد مسئولان با ما آشنا مي‌شدند. يک تعهدي هم از ما گرفتند که کاري برخلاف نظر آنها انجام ندهيم...».


ايرج تقي‌پور، از کارشناسان بنياد سينمايي فارابي در دهه 60 در مصاحبه‌اي گفته بود که سينماي بعد از انقلاب با «سوپراستارسازي» مخالف بود:

«فقط اين نبود که ميل شخصي آقاي بهشتي يا آقاي انوار در برخوردهاي سخت‌گيرانه و حذفي مؤثر باشد؛ يک جريان اجتماعي وجود داشت که فکر مي‌کردند سينما بايد از آلودگي‌ها پاک شود. فکر مي‌کردند تلويزيون و سينما همان‌طور که امام گفته بود، دانشگاه است و جنبه‌هاي تعالي سينما بيشتر برايشان اهميت داشت تا سرگرمي آن. آقاي ملک‌مطيعي، آقاي بيک‌ايمانوردي و خيلي‌هاي ديگر ستاره‌هاي فيلمفارسي‌ها بودند که برچسب ابتذال رويشان خورده بود.
توقع جمهوري اسلامي از سينما توقعي بود که اينها در آن کانسپت، خوش‌نام به حساب نمي‌آمدند. مسئله آقايان فردين و ملک‌مطيعي و خيلي از دوستان ديگر اين بود که مي‌خواستند سوپراستار بازي کنند...».


عبدالله اسفندياري هم که از سال 62 تا 72 مدير بخش فرهنگي فارابي به مدت 10 سال بود، با اشاره به عملکرد خود در فارابي به ايلنا گفته بود:

«90 درصد عملکرد خود را در دوره مديريت تأييد و 10 درصد رد مي‌کنم و اين 10 درصد مربوط به بخشي است که از اراده مديران سينمايي خارج بود. مثلا ممنوع‌الکاري برخي از چهره‌هاي سينمايي که قبل از انقلاب مشهور بودند در توان مديران نبود که اين ممنوع‌الکاري را بردارند. مثلا سعيد راد در فيلم‌هايي همچون طوفان و دادشاه بازي کرد و هيچ مشکلي به وجود نياورد اما از اواخر سال 61 از زمان ساخت فيلم برزخي‌ها گروهي از تندرو‌ها شروع به ‌فشارآوردن بر سينماي ايران کردند و مدعي شدند که دوباره طاغوت در حال برگشتن به سينماست. جوسازي‌هايي که اين گروه ايجاد مي‌کرد ترس‌ها و نگراني‌هايي را در بين مقامات سياسي به وجود مي‌آورد و در تصميم‌گيري‌ها تأثير مي‌گذاشت».
اين برخوردها و محدوديت‌سازي‌ها آن زمان نه به پاي اين يا آن جناح، بلکه به پاي قاطعيت انقلابي ثبت مي‌شد. مجريان دولتي و حاکميتي برآمده از بدنه مذهبي انقلابي طبيعتا مجري خواست بدنه در محدود‌سازي عناصر همکار يا دخيل در سينماي پيش از انقلاب بودند. اگرچه در شرايط خاص آن روزها اعمال سليقه‌هاي فردي هم بي‌تأثير نبود. اينکه 40 سال بعد، از ميان همان حاميان نگاه فرهنگي آن روزگار، جماعتي اصلاح‌طلب شدند و ديگران اصولگرا، تأثيري در اصل ماجرا ندارد. اصولا در دهه 60 اختلاف اساسي بين دو جريان راست و چپ درون حاکميت در حوزه سياست و فرهنگ وجود نداشت. کمااينکه ديده نشد تصميماتي که در آن برهه در حوزه فرهنگ گرفته شده با مخالفت سفت‌وسختي از سوي جريان مقابل روبه‌رو شود. عمده اختلاف آن زمان جناح راست و چپ، عمدتا در حوزه اقتصادي بود که سياست‌ها سمت دولتي‌شدن ميل کند يا بخش خصوصي؛ همين و بس.
اتفاقي که در سال‌هاي بعد و در دهه 70 رخ داد اين بود که جريان چپ مذهبي در زمينه‌هاي مختلف که يکي از نمودهاي آن حوزه فرهنگ بود، دچار تحول گفتماني شد. آنچه از آن به‌عنوان تساهل و تسامح نام برده مي‌شد، بيش از سياست خودش را در حوزه فرهنگ نشان داد. اين تحول در جناح راست نه تنها تجربه نشد، بلکه آنها در برابرش هم ايستادند. حسين صفار هرندي، وزير ارشاد احمدي‌نژاد، زماني گفته بود که اختلاف ما از زماني شروع شد که اصلاح‌طلبان از اصول عدول کردند. او گفته بود آنها بايد پاسخ دهند که چه کسي تغيير کرد؟ ما تغيير کرديم يا آنها؟


استيضاح براي ايرج قادري

عمده اين ايستادگي در برابر فرهنگ تساهلانه دولت اصلاحات به ماجراي استيضاح عطاءالله مهاجراني باز مي‌گردد. همان‌هايي که اين روزها اصلاح‌طلبان را مقصر40 سال ممنوع‌الکاري ملک‌مطيعي مي‌دانند در دهه 70 عطاءالله مهاجراني را بابت حضور ايرج قادري در سينما استيضاح کردند! يکي از اتهامات مهاجراني اين بود که چرا ايرج قادري، هنرپيشه پيش از انقلاب، امکان و مجوز ساخت فيلم پيدا کرده است! مضمون نطق يکي از نمايندگان اصولگراي موافق استيضاح مجلس پنجم خطاب به مهاجراني اين بود که کاش خاک جبهه را توتياي چشمتان مي‌کرديد به جاي اينکه به چنين فردي مجوز ساخت «طوطيا» (نام فيلمي که ايرج قادري کارگرداني کرده بود) بدهيد... . اين درحالي است که قادري سال 73، در زمان وزارت ميرسليم بر ارشاد، هم فيلم ساخته بود اما صداي کسي درنيامده بود! اتهامات ديگر مهاجراني هم انتشار مطبوعات آزاد و مجوزدادن به نويسندگاني بود که در گفتمان اصولگرايي و ادبيات رسانه‌اي‌شان، مبتذل، طاغوتي، ضددين، فراماسون، وابسته و غرب‌زده ناميده مي‌شدند. بارها جريان‌هاي سياسي و شبه‌سياسي متعلق به اردوگاه اصولگرايي بابت ساخت و پخش بسياري از فيلم‌هايي که از نگاه آنها مبتذل يا مورددار تلقي مي‌شد، اقدام به تجمعات اعتراضي کرده يا حتي مانند ماجراي فيلم آدم‌برفي که در دولت اصلاحات ساخته شد، اقدام به شکستن شيشه‌هاي سينما کردند.


طنز ماجرا اين است، همين چند ماه پيش که قرار بود تصوير ناصر ملک‌مطيعي بعد از 40 سال از صداوسيماي علي عسگري اصولگرا پخش شود، کيهان نوشت:

«دو شبکه تلويزيوني چهارشنبه به‌طور هم‌زمان براي به‌صحنه‌آوردن و تجليل يکي از بازيگران فيلمفارسي‌هاي مبتذل رژيم شاه برنامه‌ريزي کرده بودند... آيا اين مديران خود حاضرند حتي يکي از پوسترهاي فيلم‌هاي مبتذل اين بازيگر را که اغلب مملو از برهنه‌گرايي و صحنه‌هاي غيراخلاقي است، به خانواده خود نشان دهند؟! فيلم‌هايي مانند «قصاص»، «بابا گلي به جمالت»، «مهدي مشکي و شلوارک داغ»، «لذت گناه»، «خاطرخواه»، «جيب‌بر خوشگله»، «کلک نزن خوشگله»، «پاشنه‌طلا» و... که علاوه بر ساختار فني ضعيف، مصداق بارزي از فساد و فحشا در سينما بودند. همان جرياني که حضرت امام(ره) به آن واکنش نشان دادند و فرمودند: «ما با سينما مخالف نيستيم؛ ما با مرکز فحشا مخالفيم». به‌راستي چنين فردي که حاضر نيست حتي گذشته خود را به نقد بکشد، با رواج‌دادن تيپ‌هاي جاهلي و کلاه‌مخملي به‌عنوان شخصيت‌هاي مثبت در فضاهاي ضداخلاقي‌اي مانند کاباره‌ها و کافه‌ها، چگونه از نظر برخي افراد، پيش‌کسوت و حتي پدر سينماي ايران محسوب مي‌شود؟!»


کيهان در ادامه مدعي شد که حتي تلويزيون زمان شاه هم حاضر به نمايش ناصر ملک‌مطيعي نبوده است!:

«نکته جالب اين است که حتي تلويزيون شاه به‌دليل ابتذال بيش‌از‌حد اين‌گونه فيلم‌ها جرئت نداشت، آنها را در کانال‌هاي خود نمايش دهد! تنها پس از سال‌ها و در اواخر دوران رژيم گذشته به نمايش معدودي آثار سينماي فارسي که به فيلم‌هاي موج نو معروف بودند، اقدام کرد...». چهار سال پيش هم مديران نظارت راديو جوان مانع پخش گفت‌وگو با ناصر ملک‌مطيعي در قالب برنامه «شهر فرنگ» راديو جوان شده بودند.

ارژنگ اميرفضلي، بازيگر آثار طنز سينمايي و تلويزيوني، همان زمان با اشاره به اينکه قطعا برنامه‌سازاني که ملک‌مطيعي را دعوت کردند قطعا از خطوط قرمز و ممنوعيت‌هاي نوشته و نانوشته اين رسانه ملي اطلاع داشتند و علي‌رغم آن، چنين دعوتي از او کرده بودند، نوشته بود:

«همان کاري که حدود 20 سال پيش هنرمندي در راديو با علي تابش کرد و روح او را شکست و خيلي‌ها نفهميدند، امروز هنرمند ديگري همان کار را در تلويزيون با ناصر ملک‌مطيعي کرد و باز خيلي‌ها نفهميدند.
چقدر عجيب و جالب که همه‌چيز مثل آن روزها تکرار شد. ايرادي به مسئولان سازمان نيست. ايراد بر دوستان وارد است که براي خودنمايي و خاص نشان‌دادن خودشان دل نازک اين کهن‌مردان را مي‌شکنند، وگرنه حريم و قانون تلويزيون را که سال‌هاست مي‌دانيم و مشخص است. خصوصا براي ما دست‌اندرکاران. اصلا اين همه رسانه در فضاي مجازي هست که مي‌توانستيد آنجا براي ايشان برنامه درست کنيد و از ايشان ياد کنيد، چرا آنجاها نبرديد؟»
بايد از اصولگراياني که اين روزها به‌دنبال مقصرسازي، فرافکني و انداختن توپ به زمين جناح مقابل‌اند، پرسيد که در اوج همسويي سليقه فرهنگي دولت و ملت در دهه 60 با چاشني برخي تصميمات سليقه‌اي عده‌اي از هنرپيشه‌هاي پيش از انقلاب ممنوع‌الکار شدند، چرا در طول سه دهه بعد از آن روزگار در وزارت ارشاد مصطفي ميرسليم، علي لاريجاني، محمد حسيني و محمدحسين صفارهرندي اصولگرا اين ممنوعيت‌ها رفع نشد؟! چرا در صداوسيمايي که اين سال‌ها همواره در يد اصولگرايان بوده ناصر ملک‌مطيعي ممنوع‌التصوير و صدا بود؟


سهند ايرانمهر در توييتي در واکنش به رويه رسانه‌اي اصولگرايان نوشته است:

«آقاي فارس که اين روزها با انتشار اسناد ثابتمون کردي که علت خونه‌نشيني ملک‌مطيعي اصلاح‌طلب‌ها و محمد خاتمي و ميرحسين موسوي بودن، ممنون از معرفي متحجرين. حالا تو که اصلا مثل اونا نيستي کمک کن بهروز وثوق بياد تو مملکتش. نمي‌گيم بياد رو پرده سينما، فقط بياد وطنش».


واکنش وزير اسبق ارشاد به ماجراي ممنوع‌التصويري ملک‌مطيعي

مهاجراني در چند رشته توييت به بحث‌هاي ايجادشده درباره چرايي بازنگشتن ملک‌مطيعي به سينما واکنش نشان داده و درباره تلاش‌هاي خود در دوراني که وزير ارشاد بوده، توضيح داده است: «شهريور ٧٦ که به وزارت ارشاد رفتم، سيف‌الله داد را که رئيس خانه سينما بود، به‌عنوان معاون سينمائى انتخاب کردم. نشانه‌اى بود که اهل سينما براى خود تصميم خواهند گرفت. دو فيلم ديدار و آدم‌برفى که از سال ٧٣ توقيف بودند، رفع توقيف شدند و حمله به سينماها شروع شد! ده‌نمکى سردسته بود! فضاى غوغا در طول دوران مسئوليتم در ارشاد آرام نگرفت! در‌باره وثوقى و ملک‌مطيعى و فردين با سيف‌الله داد صحبت کردم. آيا مي‌توان راهى براى بازگشت آنان فراهم کرد؟ مثل ايرج قادرى که زمان لاريجانى به سينما بازگشت يا ايرج راد. براى من وثوقى و فردين و ملک‌مطيعى اهميت بيشترى داشتند. قرار بود اگر ضرورت داشت ديدار هم داشته باشيم.

ملک‌مطيعى با مردانگى و مروت به سيف‌الله داد گفته بود:

«من که نمى‌توانم به شما کمک کنم، انصاف نيست که بارى بر دوشتان بگذارم».


منبع: روزنامه شرق

http://www.CheKhabar.ir/News/113337/کساني که مرگ ناصر ملک مطيعي را فرصتي براي تسويه حساب سياسي با اصلاح طلبان دانستند
بستن   چاپ