حقايقي در پس عاشقي يک زن به وسعت ابعاد سياسي و فرهنگي يک جامعه
يکشنبه 6 خرداد 1397 - 6:42:07 PM
چه خبر - يادداشتي بر نمايش چشم هايي که مال توست

در جامعه اي که زنِ عاشق, پس از شکست و از دست دادن عشقش, تنها با دو جمله رو به رو مي شود, فراموشش کن, به او فکر نکن....
و منتها اليه همدردي با وي, جمله "لياقتت را نداشت", است؛ يک زن شکست خورده با هجوم افکار, آرزوهاي برآورده نشده و خيالات تنها مي ماند, و به نهايت عجز مي رسد.
خودش با خودش در برابر فکرها و خيالات عذاب آور از خاطرات و آرزوها, که در قامت دشمن, مقابلش ظاهر مي شوند, تنها مي ماند, و علي رغم تلاش بسيار, نمي تواند به رهايي برسد. هر روز بندهاي عذاب روحي, بيش از پيش بر وي تنيده مي شوند. هر چه ببيشتر براي نجات يافتن و رهايي تقلا ميکند, بيش از پيش در آن فرو مي رود. تلاش بيشتر براي انکار و مبارزه با آن , نتيجه اش فرو رفتن هر چه بيشتر در آن است. چاه تنهايي, هر روز عميق تر و سياه تر و تاريک تر مي شود. با هر حرف, نشانه, صدا و يا هر چيزي که يادآور گذشته باشد, روزي صد هزار بار فرو مي ريزد.
او براي رهايي به هزار در مي زند, "از درمان روانپزشکي گرفته, تا کسب شهرت از طريق شاعري, و فحاشي در فضاي مجازي", اما هيچکدام از درها باز نمي شوند. حتي کار به جايي مي کشد که, در نهايت راه حل دکتر روانپزشک با پيرزن کم سواد سر کوچه, يکي مي شود.
مونولوگي طولاني از طنز تلخ بهاره رهنما در نمايش عاشقانه چشم هايي که مال توست, تا آن حد ببيننده را ميخکوب و مجذوب شنيدن مي کند که ,
شايد نمايشنامه اي با چندين بازيگر و ديالوگ هاي کوتاه و شلوغ نتواند, حتي نصف آن را براي تماشاگرانش به ارمغان بياورد.
حرف دل زنان و دختراني که شرايط روحي شان, در دوران پس از شکست, نه جدي گرفته مي شود و نه فهميده و درک خواهد شد. احوالي که, شايد بازگو کننده آنچه باشد که, روزگاري, در دل بسياري از دختران اين سرزمين, گذشته ولي هرگز بر زبان آورده نشده و اگر لب به سخن بگشايند, اندوه شان, بر سبيل عقايد جاري و هنجاري هاي سنتي, يا به سخره گرفته مي شود و يا بابت اشتباهاتشان محکوم مي گردند.
هر چند تيغ انتقادي طنز عاشقانه بهاره رهنما, از رفتارهاي دختران با صداقتي مثال زدني نيز, مي گذرد... . شايد اطلاق صفت عاشقانه به طور محض درباره اين نمايش, کم لطفي باشد, چرا که دامنه مسائلي که در اين نمايش, به چالش کشيده ميشوند, بسيار گسترده تر است. حقايقي در پس عاشقي يک زن, به وسعت ابعاد سياسي, اجتماعي و فرهنگي کشور ايران, از ديد بازيگري که نويسنده اين نمايش نيز بوده است.

پشت تمام شوخي هاي اروتيک اين نمايش مي شد, چهره پنهان کساني را که هر چه مي شود, نه دلشان تکان مي خورد, نه تغييري در حالت چهره شان ايجاد مي شود و نه جايي ديگر به لرزه در مي آيد, را ديد. او طنزش را حتي, در ارتباطي که با پروردگارش دارد نيز, جاري مي سازد.

نويسنده: پگاه ماسوري


منبع: سيمرغ

http://www.CheKhabar.ir/News/113244/حقايقي در پس عاشقي يک زن به وسعت ابعاد سياسي و فرهنگي يک جامعه
بستن   چاپ