چاپ

چه خبر - لادن طباطبايي: زني که دغدغه اش براي ايران و کودکان حقيقي ست!

مي شود سکوت کرد, مي توان ديد و خود را به نديدن زد. مي شود, صحبت به ميان آوردن از مصائب و مشکلات مردم را بي فايده دانست و با همين بهانه, سطح دغدغه انسان به تفاوت چهره بدون آرايش و آرايش کرده يک سلبريتي تنزل کند. مي توان ساعت ها وقت گذاشت تا سر دربياوريم که فلان چهره مشهور که به تازگي رابطه اش را با کسي به اتمام رسانيده , آيا با فرد جديدي وارد ارتباط شده است يانه؟
مي توان ساعت ها در بند لباس هاي جديد چهره ها در مراسم مختلف بود و وقت زيادي را در جست و جوي مسائلي از اين دست گذراند و زماني هم که صحبت از مسائل جدي تر به ميان آمد, با گفتن جملاتي از قبيل اين کارها فايده ندارد, با گفتن ما چيزي تغيير نميکند, فرصت کافي براي رصد اين ماجراها را ندارم, دلم طاقت ديدن اين تصاوير را ندارد و.... از خود سلب مسئوليت نمود. مي شود کسي هنرمند باشد, و تمام وقت و تلاشش را صرف اين کند که هر روز تصاوير جذاب تر و لاکچري تري از خود و تفريحاتش را به نمايش بگذارد تا شايد فالوورهاي بيشتري را مجذوب خود نمايد.و در مقابل، هرکسي را که نسبت به مسائل روز و دغدغه هاي اجتماعي مردم_حتي اگر به طور مستقيم به خودش ربط پيدا نکند_ واکنش نشان دهد, را خودنما ناميد و حساسيت نشان دادن او نسبت به مشکلات مردم را شوآف نامگذاري نمود, و پس از آن با خيال راحت به سراغ مسائل کاملا شخصي خود رفت .
به قول نيما يوشيج مي توانيم در ساحل شاد و خندان بنشينيم و آن کس را که در حال غرق شدن است نبينيم و صدايش را نشنويم.
مي شود در وطن بود و درد هم وطنان را ناديده و نا شنيده گرفت و يا حتي جلاي وطن نمود, و به طور کلي نه تنها درد مردم, بلکه وطن را از خاطر برد.
اما در اين ميان عده اي هستند, که سطح دغدغه ها و حساسيت هايشان از مشکلات شخصي, دامنه گسترده تري دارد و با چشم و گوشي بازتر و هوشيار تر به اطرافشان مي نگرند و علي رغم هجمه عده اي خاص که اساسا روي خوشي نسبت به هرگونه اظهار نظر اجتماعي هنرمندان اگر مخالف عقايد و ديدگاه ها و مواضع و منافع خودشان باشد روي خوشي نشان نمي دهند, بازهم آن قدر که از دست شان بر مي آيد تلاش مي نمايند تا در جهت ارتقاي فرهنگي جامعه گامي بردارند و صداي افرادي باشند که صداي شان به جايي نمي رسد. آن ها فراموش نکرده اند که شهرت و محبوبيت شان را مديون مردم هستند.
لادن طباطبايي از جمله هنرمنداني ست که چندين سال است وطن را ترک نموده و ساکن امريکاست, اما هرگز دست از رصد اتفاقات داخلي وطنش برنداشته و همواره درد مردم را درد خود دانسته است.
او زاده 9 ارديبهشت 1349 در تهران است و امروز ما به بهانه سالروز تولدش, چهار پست از از پست هاي اينستاگرام وي را که او در آنها با حساسيت و دغدغه مندي نسبت به مشکلات روز جامعه ايران و دردهاي مردم واکنش نشان داده را آورده ايم, که در ادامه ميخوانيد:

واکنش لادن طباطبايي به رفتار خشونت آميز گشت ارشاد

مجموعه اتفاقات رو که نگاه ميکنيم، يه جوريه که انگار يک عده به عمد ميخوان همه رو دلزده و متنفر کنن!!! آخه مگه ميشه؟ امر به معروف با چک و لقد؟ اونم تو روز روشن؟.... جون مردم امانته دست کيا؟ منکه باورم نميشه. حتما يه کاسه اي زير نيم کاسه است. اين جور که اينا دارن الگو ميشن و امر به معروف ميکنن و ما قراره ياد بگيريم، که کلا کار و زندگي مونو ول کنيم و بريم جودو و کاراته ياد بگيريم! اصلا مدرسه چي ميگه؟ حرف زدن چيه؟ راحت... دستت رو دراز کن! حالا از آرنج خم کن ! آفرين! هرکي حرف زد و خوشت نيومد، با زاويه چهل و پنج درجه، بزن تو دهنش! والله بخدا ! مگه وقت علف خرسه؟ هي حرف بزن... حرف نداره! عمل کن جانم!! بزن لهش کن همچي که بيان با خاک انداز جمعش کنن!!!!
همين ديروز گفتن يک نفر مرتکب جرم شده... بعد رفته اعتراف کرده، اموال رو هم تحويل داده، شاکي هم رضايت داده... بعد اعدامش کردن! خوب مگه اينجوري نبود که ميگفتن؛ اعتراف کن تا در مجازاتت تخفيف داده بشه.... ! به خدا بود ها! من خودم تو فيلمها ديدم... خودم هم تو فيلم در نقش پليس يه همچي جمله اي رو گفتم! يه بار هم در نقش مجرم همچي جمله اي رو بهم گفتن!! چي؟ الکي بود؟؟؟؟ پس آدم تو اين دنيا به کي ميتونه اطمينون کنه؟؟؟
وقتي خوب فکر ميکنم ميبينم‌ بچه ها بايد بزرگترها رو الگو قرار بدن... خب يه اشتباهي کرد، دزدي کرد ، خب گازشو بگير برو ديگه!!!!! چه توبه اي ؟ چه اعترافي ؟ چه کشکي ؟ چه دوغي؟ اينهمه بزرگترها ميلياردي دزديدن و رفتن و هيچکس هم ککش نگزيد! خب الگو قرار ميدادي ديگه !!!واقعا چه فرهنگ سازي بي نظيري براي کم ارزش کردن توبه و اعتراف به گناه و معرفي همدستان
من هنوز سر حرف اولم هستم... همش الکيه! کار دشمنه! مگه ميشه؟ مگه داريم؟

واکنش لادن طباطبايي به رفتار خشونت آميز گشت ارشاد

واکنش لادن طباطبايي به عدم قانون رسيدگي به مشکلات کودک آزاري در ايران

بابت تصاوير دلخراش عذرخواهي ميکنم، اما لازم است که عمق فاجعه رو درک کنيم.
ننگ بر کساني که مي بينند و سکوت ميکنند...
ننگ بر کساني که سالهاست براي تصويب لايحه حمايت از،کودکان تعلل ميکنند...
درود بر مردم با غيرت ماهشهر که در برابر جنايت ، سکوت نکردند...
امروز تولد دختر منه. جايي هستم که کودکان بالاترين ارزش رو دارند. وقتي سها با منه، دري نيست که باز نشه. همه همراهند. همه درک ميکنند... کسي، هيچ جا، جرات نميکنه حتي صداش رو روش بلند کنه... فکر ميکنيد از اول همين بوده؟؟؟
نخير.... سالها مبارزه و تلاش نتيجه داده و قوانيني تصويب شده که حق کودکان رو حفظ کنه. کودکان ضعيف و آسيب پذيرند. زخمهايشان آنها را به ناکجاها مي کشاند.
ما.... همه مسئوليم... تک به تک . سکوت کردن، همان همدستي با جرم است.
با مدير يک مرکز خصوصي اوتيسم صحبت ميکردم. تعريف ميکرد که تا سال دوهزار و چهارده که قانون حمايت از حقوق کودکان داراي نيازهاي خاص تصويب بشه، سي و هشت سال مبارزه کردند!
بله دوستان. تغييرات اتفاقي نيست....
نيازي به لايک و فالو ندارم. اگر واقعا دلتون به درد اومده ، در همون صفحه تون، حتي اگر خصوصيه، حتي اگر بيست نفر فالور داريد، به اشتراک بگذاريد.
روزشماري ميکنيم براي تصويب قانون حمايت از کودکان و نوجوانان.

واکنش لادن طباطبايي به عدم قانون رسيدگي به مشکلات کودک آزاري در ايران

واکنش لادن طباطبايي به ماجراي اسيدپاشي در تبريز

سي ساعت مانده به سال تحويل ... همين سه هفته پيش...
سناريوي تکراري با تسلط و اعتماد به نفس فراوان اجرا ميشه... با حاشيه هاي دردناک تر... عين فيلم هاي ترسناک...
خواستگار جواب رد شنيده معصومه جليل پور، دختر زيباي تبريزي، ابتدا با قمه دو انگشتش رو قطع ميکنه. بعد روي سينه اش ميشينه و از فاصله نزديک روش اسيد ميپاشه... حالا که مثلا گرفتن بردنش ... از،زندان تبريز هر روز زنگ ميزنه به برادر معصومه و کل خانواده رو تهديد ميکنه... جالبه اينه که به تفضيل تعريف ميکنه که چه کارهايه گنده تري کرده و هيچ اتفاقي هم براش نيوفتاده!! احتمالا عوض زندان تبريز ، دوستان بردنش هتل!
اگر با اسيد پاشان اصفهان برخورد درخور ميشد؛ امروز شاهد تکرار اين فاجعه نبوديم...
معصومه روزهاي وحشتناکي رو سپري ميکنه... بيمارستان سيناي تبريز مبالغ زيادي براي جراحي هاي بي پايان اون طلب ميکنه و خانواده او توان پرداخت هزينه ها رو ندارن... فاجعه اينجاست که معصومه بخاطر در امان بودن خانواده اش، ميخواد رضايت بده!
يعني اين رواني ، اين داعش وطني؛ خيلي راحت برميگرده تو جامعه و مي افته دنبال قرباني بعدي!!
اينجاست که بايد گفت: ايراني نيستي اگه کپي نکني!
( انقدر از اين جمله بدم مياد که.... به کسي چه مربوطه که کي چقدر ايرانيه يا نيست.... شوخي بود)
چه فايده؟؟؟ چه فايده ؟؟؟؟ خيلي هم فايده داره... قاتل اهورا امروز اعدام شد... هرچند به شخصه معتقدم اعدام راه چاره نيست و اين گونه اختلالات رفتاري و وحشيگري ، ريشه در سرخوردگي ها و ضعف وحشتناک سيستم آموزشي و فرهنگ سازي داره... اما براي کوتاه مدت چه بايد کرد؟ فرزند زيبا و دست گلمون رو چطور در اين جامعه وحشي و بي قانون رها کنيم؟ والله به خدا جنگل شرف داره به اين جامعه...
نمايندگان زن مجلس هم، زن که نيستند، مادر که نيستند، حداقل يک جو مردانگي هم ندارند که يه سر و صدايي بکنن. فکر کن دختر يا خواهر خودشونه... به خيرشون اصلا اميدي نيست.
ديروز داشتم فکر ميکردم يک ماهي اينستاگرام رو غير فعال کنم. از کار و زندگي افتادم به خدا. اما اين خبر رو که ديدم خون به مغزم هجوم آورد . تا صبح کابوس ميديدم...
کمک کنيد... هم به معصومه ؛ براي هزينه هاي درمانش و هم براي به مجازات رسيدن اين جلاد... تا ديگه نتونه به جناياتش ادامه بده.شک ندارم هموطنان غيور در کنار آذربايجاني ها به اين گونه جنايت ها اعتراضي درخور خواهند کرد.

واکنش لادن طباطبايي به ماجراي اسيد پاشي در تبريز

جسد پسر بچه ده ساله با 21 ضربه چاقو در مشهد کشف شد.
▪️قاضي حسيني معاون دادستان مشهد: روز گذشته پسر بچه هاي ده ساله از مقابل منزل خود رو بوده شده و با 21 ضربه چاقو و يک ضربه جسم تيز به سر به قتل رسيده است. ▪️وي روز گذشته ساعت 12 ظهر هنگام رفتن به مدرسه يادش مي‌آيد که سرويس مدرسه چند روزي غيبت خواهد داشت به همين علت زنگ خانه را مي‌زند و از مادرش مي‌خواهد براي او آژانس بگيرد.
پس از مدت کوتاهي از تماس با آژانس، مادر پسرش را مي‌بيند که با راننده يک پرايد در حال گفتگوست و پس از مدت کوتاهي سوار شد.
▪️مادر پس از تماس با آژانس متوجه مي شود که ماشيني که پسرش را سوار کرده آژانس نبوده و پسر بچه اشتباهي سوار ماشين شده است.
▪️متاسفانه جسد اين کودک حوالي ورزشگاه ثامن الائمه کشف شد. ▪️هم اکنونعامل قتل پسربچه 10 ساله مشهدي شناسايي و دستگير شده و تحقيقات کارآگاهان براي کشف انگيزه اين متهم 27 ساله از ارتکاب جنايت ادامه دارد.
----
شروع کنيم، کامنت بذاريم که ما چه بدبختيم... که همينه ديگه... که تقصير مادر بدبخت بچه ست... واه واه و آخ آخ کنيم... گريه کنيم... اعصابمون خورد بشه... گوشمون رو بگيريم... بريم صفحه شاخ هاي مجازي لايک بزنيم دلمون وا شه.... گوشي و پرت کنيم يه گوشه و براي هزارمين بار تصميم بگيريم سراغ فضاي مجازي نياييم... ما دست و پا بسته ايم؟ قرباني هستيم؟ واقعا بدبخت و بيچاره ايم؟ زورمون همينه؟ بگيم ... بگيم... تموم شد... مملکت از دست رفت... درخت باشيم ، چسبيده به زمين ، معطل يه باد که تکون بده برگامون رو....
يه پست نگذاريم يه وقت... تو خلوت صفحه خصوصي مون عکس باقالا پلو و باشگاه بدن سازي بذاريم و ته دلمون بگيم به من چه؟ فايده نداره..‌.. ! گوشه قبرستون با صفاي خصوصي مون بشينيم... آسه بريم آسه بيايم که گربه شاخي نزنه...
يا... آمار آمريکا و انگليس و کشور کفار رديف کنيم... بگيم که اين چيزا همه جا هست... بيمار رواني همه جا هست... توجيه کنيم، متهم به سياه نمايي کنيم... لاي زرورق و کاغذ کادو بگيم خفه شو... خفه شو... هر جاي دنيا ، هر امنيت و قانون مداري که ميبينيم يا ميشنويم با سالها مبارزه و اعتراض ايجاد شده. جوينده يابنده است. امنيت ميخواهيم بايد همه با هم تلاش کنيم. وگرنه همينه که هست. لايحه حمايت از کودکان هفت ساله داره خاک ميخوره. خسته نشديد واقعا؟ نميترسيد؟ من اينجا دارم سکته ميکنم... نميفهمم اين سکوت و بي خيالي رو

واکنش لادن طباطبايي به قتل کودک ده ساله مشهدي

نويسنده: پگاه ماسوري

احتصاصي سيمرغ/به نقل از صفحه شخصي لادن طباطبايي