آدمخواري يک پدر و پسر در تهران!
دوشنبه 27 فروردين 1397 - 4:18:04 PM
چه خبر - اظهارات نوه اي که از مثله کردن مادر بزرگش مي گويد

11 فروردين ماه سال گذشته دختر جواني از راز عجيب ناپديد شدن مادربزرگش پرده برداشت.
اين دختر به قاضي گفت: روز گذشته هر چه با خانه مادربزرگم تماس گرفتم کسي پاسخ گو نبود و همين باعث نگراني ام شد تا به خانه وي در غرب تهران بروم و زماني که وارد خانه قديمي شدم پدر و پسر آشنايي که به خاطر تنها بودن مادربزرگ با هم زندگي مي کردند ادعا کردند که روز گذشته مادربزرگم از خانه خارج شده و در اين مدت فکر مي کردند او به خانه ما آمده است.
بدين ترتيب، پليس براي دستگيري دو همخانه مادر بزرگ وارد عمل شد.
پدر و پسر که داماد و نوه پيرزن هستند پس از دستگيري هدف تحقيق قرار گرفتند و پدر ميان سال به ماموران گفت: زن 85 ساله براي خريد از خانه خارج شد و ديگر بازنگشت و در نبودش فکر مي کرديم به خانه دخترانش رفته باشد که نوه دختري اش به خانه آمد و پيگير احوال مادربزرگش شد.
اين ادعا در حالي بود که پسر جوان در اعترافاتش سناريوي عجيبي را پيش روي ماموران قرار داد و گفت: سال هاست که شيشه اي هستم و بيشتر اوقات در حالت عادي نيستم.
وي گفت: به خاطر اعتياد م به شيشه صدايي درگوشم زمزمه مي کرد که پيرزن تنها را به قتل برسانم روز حادثه در خانه تنها بودم که آن صدا مرا از خواب بيدار کرد و به کشتن پيرزن اقدام کردم و پس از مثله کردنش با گوشت او غذا درست کردم و سفره غذا را آماده کرده بودم که پدرم سر رسيد و او بدون اين که از ماجرا خبر داشته باشد همراه من شروع به خوردن غذا کرد.
به گزارش رکنا ،پدر اين پسر که با شنيدن ادعاي پسرش شوکه شده بود در ادامه به ماموران گفت: پسرم شيشه اي است و اين ادعاهايش دروغ است و هيچ کدام از ما اطلاعي از سرنوشت پيرزن تنها نداريم.
بازپرس سهرابي در اين مرحله با توجه به وضعيت خاص جوان شيشه اي دستور داد تا وي براي مدتي در بيمارستان روحي و رواني تحت نظر قرار گيرد تا راز ناپديد شدن مادربزرگ فاش شود.
تحقيقات پليسي ادامه داشت تا اين که پس از گذشت سه ماه پدر ميان سال که در اين مدت در بازداشت پليس بود سکوتش را شکست و افشاگري کرد.
وي به ماموران گفت: آخرين روزهاي سال گذشته بود که پيرزن تنها تصادف کرد و لگنش شکست و پس از درمان به خانه آمد اما به خاطر سن زيادش هميشه در خانه بود تا اين که يک روز وقتي به خانه رفتم ديدم او ديگر زنده نيست.
شرايط بدي داشتيم و بي پولي آزارمان مي داد به همين دليل چون پولي براي برگزاري مراسم کفن و دفن او نداشتيم با کمک پسرم جسد پيرزن را داخل نايلون بزرگي بسته بندي کرديم و سپس او را داخل سطل زباله اي رها کرديم و ديگر نمي دانيم جسدش را به کجا انتقال دادند و در اين مدت به خاطر ترس از اين که مرگ او را به گردن ما بيندازند سکوت کرده بودم.
بنا به اين گزارش،با توجه به عجيب بودن اين پرونده تحقيقات ويژه اي صورت گرفت و به زودي قرار مجرميت صادر خواهد شد.


منبع: alef.ir

http://www.CheKhabar.ir/News/103692/آدمخواري يک پدر و پسر در تهران!
بستن   چاپ